شیراز - خبرگزاری مهر: حکم اعدام سه شرور در شیراز که مسبب جرائم متعددی از جمله سرقت مسلحانه، آدم ربایی و عاملین شهادت سرهنگ قربانی یکی از ماموران نیروی انتظامی شیراز و همچنین گروهبان یکم مجید قاسمی مامور نیروی انتظامی در اصفهان بودند صبح امروز شنبه در ملاء عام اجرا شد.
این اتفاق برای کامپیوتر شخصی شما هم پیش آمده است. در این حالت شما با فشار دادن همزمان ? دکمه برنامه ای را که خوب کار نمی کند می بندید. بستن برنامه های معیوب ذهن، البته به این سادگی ها نیست. با وجود این به کار بستن بعضی توصیه ها می تواند گره های مغز ما را هم باز کند. برای اینکه بتوانید یک فکر وسواسی را از ذهن خود بیرون بریزید در قدم اول باید دقیقا بفهمید در چه موقعیتی قرار گرفته اید. برای این کار می توانید یک خوکچه هندی را تصور کنید که داخل یک چرخ و فلک مدام می دود، یا اینکه اگر از این تصور خوشتان نمی آید، دویدن خود را روی تردمیلی به یاد آورید. شاید همین حالا با خود بگویید که از قبل هم متوجه حس ناخوشایند یک فکر وسواسی بوده اید و این مثال ها چندان کمکی به شما نمی کند. اما هدف اصلی این مثال ها این است که یک بار دیگر دقیقا مهم ترین نکته افکار وسواسی را به یاد آورید: شما حرکت نمی کنید با اینکه نمی توانید متوقف شوید! خوشبختانه این امکان وجود دارد که شما از چرخ و فلک بیرون بپرید یا از روی نقاله تردمیل پیاده شوید. اگر بخواهیم کمی علمی صحبت کنیم باید بگوییم شما می توانید با «توقف فکر»، «تسلط بر اندیشه» و «حواس پرتی» جلوی این جریان را بگیرید. شما در چاله ای می افتید که هنگام رانندگی یا دوچرخه سواری به آن زل زده اید. این یک قانون است. چرخ های ماشین مسیری را که به آن خیره شده اید دنبال می کنند. فکرهای وسواسی هم درست شبیه چاله های جاده هستند و اگر این سیکل معیوب را نشکنید بدون توقف در آنها خواهید افتاد: شما درباره آنها فکر می کنید چون باید به آنها فکر کنید و شما باید به آنها فکر کنید چون حالا درباره آنها فکر می کنید. اما چرا شما باید به آنها فکر کنید؟ خب! این یک تله بود و احتمالا شما باز هم به دام افتادید! فکر کردن درباره اینکه چرا درباره یک موضوع وسواس فکری پیدا کرده اید، مثل این می ماند که خوکچه هندی ذهن شما با سرعت بیشتری در چرخ و فلک خود می دود. مهم نیست نتیجه فکر شما چیست! شما می توانید خود را به خاطر گرفتار شدن در یک وسواس فکری سرزنش کنید یا اینکه برعکس قیافه حق به جانبی بگیرید و با منطق خود اثبات کنید که دغدغه ذهنی شما یک مشغولیت فکری مهم و باارزش است. مهم این است که در هر دو حالت شما حس خوبی از وضعیتی که در آن قرار گرفته اید، ندارید. در حقیقت سوال اساسی این نیست که حق با شماست یا نه! سوال اساسی این است که آیا می خواهید از این احساس ناراحت کننده خلاص شوید؟ پس بهتر است برای متوقف کردن وسواس فکری خود به «احساس درونی» خود اعتماد کنید نه قضاوت فکری تان. خب! تا اینجا شما آماده شده اید که از تردمیل ذهن خود پیاده شوید. توصیه های بعدی به شما کمک خواهند کرد تا دوباره دکمه حرکت را فشار ندهید. خیلی ها فکر می کنند اگر جایی آرام بنشینند و تمرکز کنند یا نفس عمیقی بکشند افکار وسواسی رهایشان خواهد کرد. اما واقعیت این است که یک ذهن بیکار ناخودآگاه به دنبال مشغولیت هایی خواهد رفت که امکان دارد همان فکر وسواسی شما باشد. برای مقابله با ورود افکار وسواسی و همزمان تجربه یک استراحت ذهنی، بهترین کار این است که خود را با فعالیت های ورزشی مشغول کنید. حتی یک پیاده روی ساده روزانه هم می تواند ذهنتان را آرام کند. این یک قانون است: بدن فعال افکار وسواسی را غیرفعال می کند. اگر تجربه طولانی مدت اشتغال به افکار وسواسی را دارید، خودتان بهتر متوجه می شوید چه زمانی رشته هایی از این افکار به ذهنتان راه پیدا می کنند. بنابراین درست قبل از اینکه یک کلاف به هم پیچیده افکار وسواسی تمام ذهنتان را اشغال کند، تمرکز خود را روی یک فعالیت ذهنی ساده و لذت بخش «دایورت» کنید. مثلا موسیقی گوش کنید. بچه خود را بغل کنید و با او بازی کنید یا اینکه در اینترنت به جست وجوی سوژه های مورد علاقه تان بپردازید. به این ترتیب شما با تکنیک پرت کردن حواس از تردمیل پیاده شده اید. یکی از مهم ترین دلایل گرفتاری در یک وسواس فکری مجموعه ای از ترس هایی است که درون ما ریشه دارد. برای شناخت این ترس ها می توانید یک دفترچه تهیه کنید و تمام مراحلی را که به یک نگرانی ذهنی می رسد با فلش ترسیم کنید. اگر این کار را درست انجام داده باشید احتمالا در انتها به یک ترس قدیمی خواهید رسید. مثلا شما مدام نگران این هستید که فرزندتان در راه بازگشت از مدرسه به خانه دچار تصادف خواهد شد. شاید این نگرانی به ترس خودتان از راه مدرسه در دوران کودکی برگردد یا صحنه دلخراشی را یک بار دیده اید. به هر حال بدون اینکه در مورد درست یا اشتباه بودن این ترس فکر کنید باید شیوه رها شدن از آن را بیابید. مهم این است که این ترس قدیمی امروز شما را با ناراحتی همراه کرده است. البته رهایی از ترس های قدیمی به کمک یک روان شناس شناخت درمانگر نتایج بهتری به همراه خواهد داشت. خشم حالت برانگیختگی و هیجان شدید در هنگام روبه رو شدن با محرک های نامناسب محیطی، مانند واکنش شخص نسبت به رفتار ناشایست دیگران بوده و احساسی است که همه ما به نوعی آن را تجربه می کنیم. خشم هم مانند سایر احساسات نشانه سلامت و تندرستی و عواطف انسانی می باشد، اما هنگامی که از کنترل خارج شود، می تواند به یک حس مخرب و ویرانگر تبدیل شده و سلامت شما را به خطر بیندازد.همه ما ناگزیر در زندگیمان با موقعیت هایی رو به رو شویم که باعث خشمگین شدن ما می شود زیرا خشم بخشی از زندگی ماست. عصبانیت از یکسو واکنشی طبیعی است و از سوی دیگر می تواند در روابط اجتماعی اختلال ایجاد کرده و مانع دستیابی ما به اهدافمان شود و در واقع این خشم است که باعث احساس تحریک پذیری، خصومت، عصبانیت، افسردگی، ناراحتی، احساس شرمندگی و گناه، استرس، درماندگی، تنهایی وانزوا و گاهی احساس آرامش، رضایت می شود. به عنوان مثال ممکن است شما از شخص خاصی رنجیده باشید و رفتار وی باعث عصبانیت شما شده باشد و یا ترافیک و شلوغی شهر باعث خشم شما شده باشد. فکر کردن و نگرانی در مورد مسائل و مشکلات روزمره، به یادآوردن وقایعی که قبلا باعث خشم و ناراحتی شما شده اند همه و همه از عواملی هستند که می توانند خشم شما را برانگیزند. حال چگونه می توان با این حس درونی که ممکن است اثرات جبران ناپذیری داشته باشدکنار آمد؟ در واقع سه روش مهم برای برطرف کردن منطقی خشم وجود دارد: ?) ابراز کردن ?) سرکوب کردن ?) آرام کردن. ابراز کردن خشم به این معناست که در بیان خشم خود جسور و منطقی باشید نه پرخاشگر، این روش منطقی ترین راهکار برای ابراز خشم است. انسان ها باید در عین ارزش قائل شدن برای خود و دیگران یاد بگیرند که چگونه خود را تبرئه نمایند به گونه ای که به دیگران آسیب نرسانند. سرکوب کردن خشم راه حل دیگری است برای مهار عصبانیت، که مزایا و معایب خود را داراست. برای سرکوب خشم باید هنگام بروز آن ذهن خود را به مسائل مثبت زندگیتان منحرف کنید. اما پیامد آن این است که اگر عصبانیت خود را ابراز نکنید، خشم فرو خورده در درون شما باقی می ماند و این خشم درونی می تواند باعث افسردگی شما شده و شما را نسبت به همه چیز بدبین کند و گاهی باعث می شود شما با دیگران رفتاری پر از کینه و خصمانه داشته باشید. سومین راهکار فرو نشاندن خشم آرام کردن آن است. در این حالت با جملات و واژه های تسکین دهنده خود را آرام کنید. کنترل خشم این امتیاز را دارد که احساسات ناشی از خشم کاهش می یابدبنابر این ما باید بیاموزیم که چگونه واکنش های خود را کنترل کنیم. مثلا می توانیم پیش از اینکه با وضع خشم برانگیزی مواجه شویم با خود بگوییم: این حتما مرا عصبانی خواهد کرد، ولی می دانم با آن چه کنم ، موضوع را زیاد بزرگش نکن، این موقعیت ها آسان نیست اما به هر حال بخشی از زندگی است، حق دارم که ناراحت شوم، ولی نباید از هدفم دور شوم و ... هنگام خشم و عصبانیت اول این واقعیت را بپذیریم که خشمگین هستیم، دوم تصمیم بگیریم که چه کاری می توانیم درباره آن انجام دهیم. گاهی ممکن است به این نتیجه برسیم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بیشتر به نفعمان است. در مواقع دیگر ممکن است پاسخ انفعالی و بدون جرات را انتخاب کنیم. چیزی که درک آن در اینجا مهم است، این است که باید بدانیم حق انتخاب و مسوولیت یک شیوه پاسخ دهی مناسب هنگام عصبانیت، با ماست. نباید به بهانه عصبانیت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنیم. این خشم نیست که موجب می شود به شیوه های خاص عمل کنیم، بلکه این ما هستیم که عصبی می شویم و تصمیم می گیریم که یا به شیوه اجتماعی پسند و قابل قبول و یا به شیوه غیراجتماعی و غیرقابل قبول واکنش نشان دهیم. برای اینکه بتوانید عصبانیت خود را کنترل کنید بهتر است از روش آرامش دادن به خود استفاده کنید. بدین معنی که در آن زمان از ? تا ?? بشمارید. این امر به شما این فرصت می دهد که به مناسب ترین روش عمل کنید. همچنین از مواجهه با فردی که از دست او عصبانی هستید دور شوید و در مقابل او قرار نگیرید و سعی کنید حواس خود را به چیز دیگری معطوف کنید به عنوان مثال مطالعه کنید یا تلویزیون تماشا کنید. حتی بهتر است گاهی به این موضوع فکر کنید که ممکن است فرد مقابل شده به سبب علتی دچار فشار عصبی شده باشد پس سعی کنید او را درک کنید و با او گفت و گو کنید زیرا با این کار می توانید از نظریات طرف مقابلتان در آن موقعیت نیز آگاه شوید و حتی شاید مدتی بعد وی از شما عذر خواهی کند و در واقع شما با این کار ارزش خود را بالا برده اید. گاهی بهتر است در هنگام عصبانیت موقعیت پیش آمده را بپذیرید زیرا در زندگی برخی چیزها را نمی توان تغییر داد و فقط با عصبانیتمان استرس شدیدی به خود وارد کرده و سلامت قلبمان را هم به خطر می اندازیم. و در آخر باید گفت که زندگی همیشه منصفانه نیست و تا وقتی که نپذیریم جهان بی عیب و نقص نیست، نسبت به همه چیز و همه کس خشمگین می شویم. اینکه خشمگین بشویم یا نشویم می تواند یک تصمیم باشد که می توانیم آن را آگاهانه یا ناآگاهانه یاد بگیریم. پس تصمیم نهایی با خود شماست. ناخن ها بعد از حمام کردن کوتاه شود سلامت نیوز : روانپزشکان تاکید دارند که به کار گرفتن روشهای آرامش بخش مثل مدیتیشن، رلکسیشن و مراقبه در کاهش درد و استرس بسیار موثر است. به گزارش ایسنا، به گفته متخصصان دانشگاه منچستر، مراقبه و مدیتیشن میتواند راهکاری طبیعی برای تسکین درد بدون نیاز به مصرف دارو باشد. این روانپزشکان نه تنها تاثیر و میزان اثربخشی مراقبه را در کاهش درد اندازه گیری کردند بلکه همچنین وجود فعل و انفعالاتی که در حین این تمرینات در مغز رخ می دهد را ثابت کردند. به گزارش پایگاه اینترنتی فایلیوینگ، این متخصصان در آزمایشات خود یک تمرین مدیتیشن یک ساعت و نیمه را به مدت 4 روز برای 15 شرکت کننده در نظر گرفتند. ضمن آن که این شرکت کنندگان در مدت انجام تمرینات توانستند بر کیفیت تنفس خود نیز متمرکز شوند. در نهایت معلوم شد که این مراقبه و تمرکز میتواند تا 40 درصد از شدت درد در این افراد بکاهد. این متخصصان همچنین نشان دادند که تنفس آهسته نیز احساس درد را کاهش خواهد داد. بررسی عکسهای مغناطیسی گرفته شده از فعالیت مغزی شرکت کنندگان در تمرینات مراقبه نشان داد که فعالیت در محل چین خوردگی مغز موسوم به لب پیشانی که محل مهمی برای احساس درد در مغز است، پس از انجام تمرینات تمرکزی کاهش یافته است.
کوتاه کردن ناخن های دست و پا بهتر است بعد از حمام کردن انجام شود.به گفته یک کارشناس بهداشت، کوتاه کردن ناخن های دست و پا بهتر است زمانی انجام شود که ناخن نرم است.«نخعی» توصیه کرد: قبل از کوتاه کردن ناخن های دست و پا به مدت 20 تا 30 دقیقه دست و پاها در یک ظرف آب گرم قرار داده یا بعد از حمام کردن اقدام به کوتاه کردن ناخن ها شود
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |