روانشناسی
ممکن است کلمهی منفی و منفیگرایی را زیاد شنیده و یا خوانده باشید. این کلمه بهعنوان یک شوخی و یا لطیفه نیست، بلکه ابر سیاهی است که آفتاب نورانی را از شما گرفته و همهی دنیا را با تمام زیباییهایی که دارد، برایتان تاریک و مبهم میسازد و در این مبهمبودن، خودتان را نشناخته، فریب داده و نابود میسازید.روح منفی، برخواسته از حالتهای خستگی، افسردگی، ناامیدی، بدزبانی، حسادت و جملات را با طعنه و کنایه اداکردن است. تمام این اثرهای منفی، سرانجام بر شرایط جسمی اثر میگذارند. هر احساسی که بهمدت زیاد بهکار گرفته شود، میتواند در عملکرد شیمیایی بدن اختلال ایجاد کند. اغلب دیده شده منفیگراها، با مشکلات پیچیده و بغرنجی دستبهگریبان هستند و از ناراحتیهای جسمی مختلفی رنج میبرند. اینگونه شخصیتها، همیشه درماندهاند و هر عملی را تا پایان به انجام نمیرسانند و در بین راه، تصمیم و عمل و هدف خود را رها میسازند و درنتیجه، با کوهی از مشکلات که بر روی هم انباشته شده، مواجه میشوند. آنان چون به تواناییهای خود واقف نمیباشند، با کلمات «نمیشود، سخت است، میترسم آخرش شکست باشد، نمیتوانم و...» خود را قانع میسازند. صبح، خسته و خوابآلود از خواب بیدار میشوند، میلی به صبحانه ندارند و با یک نوشیدنی ساده از خود پذیرایی میکنند و تا شب، وقت خود را با افکار درهم و ناخوش میگذرانند، به وضعیت خود سروسامانی نمیدهند و مدام در تکرار، زندگی میکنند و به یک شیوه عادت کردهاند.لحظاتِ سرشار از لذت و شادی، فقط درنتیجهی ذهن باز بهدست میآیند. زمانیکه ذهنتان بهحرکت درمیآید و از خمودگی و ایستادگی، آنرا نجات میدهید، دنیا را زیبا میبینید و تلاش میکنید برای بودن و رسیدن به هدفهای از دستداده. حال، خود را باور دارید که: «میتوانم از نو شروع کنم و آدم دیگری با تیپ و شخصیت واقعی خودم باشم.»افرادی که در وضعیت روحی سالم قراردارند، هدف برایشان مشخص و معنیدار است و خود را از سرگردانی نجات دادهاند، پیشرفتها و موفقیتهای چشمگیری نصیبشان میشود و خود را فریب نمیدهند که: «تا اینجا رسیدهایم و دیگر نیازی به تلاش نداریم». اینگونه افکار، نزد مثبتگرایان دیده نمیشود چراکه آنان خود را مقید کردهاند که دنبال طرحی نو، دریافت اطلاعات تازهتر و کاری جدیدتر باشند.باید حرکت کنید تا احساسات تضعیفکنندهای مانند «اینکار بیمعنی است، این طرح برایم بیمفهوم میباشد و...» از وجودتان حذف شود. این نخستین کمکی است که میتوانید بهخود بکنید. بگذارید دیگران در هدف شما، سهم داشته باشند تا بتوانید به کمک آنان ادامه دهید و انرژی بیشتری کسب نمایید.اولین هدفتان، تغییر و اصلاح خود باشد تا بتوانید به ارزشها و تواناییهای موجود دست پیدا کنید و از جدالهای درونی رهایی یابید. با این استدلال، از پیامهای منفی دور شده و درگیر طرح جدیدی شدهاید که ذهنتان اجازهی ساخت افکار منفی را نمیدهد. حال فکر منفی، شکست خورده است چراکه دیگر نمیتواند توقفی در شما ایجاد کند؛ پس آزادتان میگذارد تا بیشتر به طرح و برنامه و هدفهایتان توجه داشته باشید.این احساس به شما دست میدهد که شفا پیدا کردهاید و اندامتان دیگر ضعیف نیست و ذهنتان هر روز با طرح و ایدهای نو، مشغول کار است و این حالت خلأگونهی ذهن که موجب تهاجم افکار منفی میشده، از بین رفته است.اگر احساس کردید طرحهایی که برای رشد و پیشرفت زندگی خود انتخاب میکنید، خستهکنندهاند، آنها را به قسمتهای کوچک تقسیم کنید تا بهراحتی بتوانید به مقصد نهایی برسانید. هدفهای بزرگ، جرأت و جسارت به شما میدهد اما نباید دچار منفیگرایی شوید که: «راه سختی پیش رو دارید که از توان شما برنمیآید» در چنین تفکری، شما هرگز نخواهید توانست قدمی بردارید و چشم بهراه دیگران هستید تا شاید کسی یا کسانی بیایند و کمکی ناچیز کنند.به انتظار دیگران نشستن، پایان غمانگیزی دارد. مواظب باشید، زمان بهسرعت در حرکت است؛ از آن غافل نشوید، همین حالا بلند شوید و شروع کنید. انرژیتان را به حرکت اندازید، زندگیتان تغییر خواهد کرد.هر طرحی که به پایان میرسانید، طرح دیگری را شروع کنید. اگر قرارداد کاری با شرکتی را بهامضا رساندید، در فکر قراردادهای بیشتری با راهکارهای تازه باشید. نگذارید روزنهای باز شود و شما را به سوی سُستی و بیحرکتی سوقدهد که توأم با فکرهای پلید، به شما حملهور خواهد شد.هیچوقت احساس تنهایی نکنید، شما تنها نیستید، خدایتان همهجا با شماست و در کنارتان، فکر مثبت که همانند موتوری با سرعت در حال حرکت است و از خود، ایدههای سازنده تولید میکند و میتواند موجب نجات و پیشرفت و تعالی شما شود، وجود دارد.فرض کنید در میان دریایی پهناور، در قایقی چوبی که از کف آن سوراخ و حفرهای باز شده، گرفتار شدهاید. هیچوسیلهای برای نجات خود و پوشاندن آن حُفره در دست ندارید. آب دریا بهسرعت از سوراخ، وارد قایق چوبی میشود؛ اگر فکرتان را به کار نیندازید، اگر ایمانتان را از دست دهید، اگر امیدی به دل راه ندهید، در وسط دریا باید جاندهید. تمام لباسهای خود را از تن درمیآورید تا بتوانید جلوی آب را به قایق که از حُفره با شتاب داخل میشود، بگیرید و مجبورید از پاهایتان هم استفاده کنید و از دستهایتان نیز برای پارو زدن. تمام تلاشتان برای بودن، زندگی کردن و به ساحل رسیدن است. قایق، پُر از آب است اما شما شنهای ساحل را لمس کردید؛ اگر علاقهمند به خودتان، زندگیتان و اینکه باید باشید نبودید، تلاشی برای نجات خود از دریا نمیکردید اما چون علاقه بهخود داشتید، امیدوار بودید. پس نتیجه میگیریم هرگاه کسانی را یافتید که به چیزی علاقهمند نبودند، ناامید هستند یعنی اندوهی عظیم درون آنان وجود دارد که شادمانی را احساس نمیکنند.البته گاهی پس از پایان انجام کار و کسب پیروزی، احساس افسردگی به شما دست میدهد که این به دلیل شرایط روحی و خستگی گذرا بوده و دوباره علاقه و اشتیاق، به سوی شما باز خواهد گشت.ناامیدی، بزرگترین دشمنی است که میتواند حالت اینکه هیچچیز برای شما خوب و جالب نیست و نیز سرکوبی علاقه را در شما شدت دهد.همهی ما برای بودن و هستی زاده شدهایم نه برای نابودی خود و دیگران. بگذاریم نور به ذهن تاریکمان بتابد تا تفاوتها را احساس کنیم و خود را از تنگناها رهایی بخشیم. بیاییم برای یکبار هم که شده، انتقادپذیر باشیم تا به کاستیها و ضعفهای خود پیببریم نه اینکه سپر دفاع در برابر انتقادات بگیریم و همهچیز را از دریچهی دشمنی و کینهجویی قلمداد کنیم اما لازم نیست همهی انتقادات را هم بپذیریم زیرا دستهای از انتقادات، ویرانگر و منحرف هستند و میتوانند زندگی را سخت و دشوار سازند مانند: «تو زیاد به مردم ارزش و بها میدهی، تو خیلی سادهای، باید امروزی باشی و حساب دو دوتا چهارتا داشته باشی، زرنگ باش، همهچیز را برای خودت بخواه و...» این انتقادات منفی، باعث میشود احساس کنیم که دوست یا همکارمان، صحبتهایش متین است پس «باید مانند یک گرگ شوم تا سرم کلاه نرود». این دسته انتقادات، باعث میشود زندگی تبدیل به جنگ و جدال و ستیزهجویی شود.افرادی که از زندگی گلهمند هستند و اذعان میدارند که شادمانی و خوشی کامل ندارند، درظاهر، از آندسته افرادی میباشند که دچار منفیگرایی مزمن شدهاند یعنی انتظارشان بیش از اندازه است و خوشی و شادمانی فراگیر طلب میکنند. باید زندگی را تا همین اندازه پذیرفت و تلاش برای بهتر شدن آن انجام داد، آنوقت درهای شادی، آرامش، زیبایی و پاکی به روی شما لبخند خواهند زد.انسانهای بزرگ، آنانی هستند که فرصتها را غنیمت میشمارند و خود را برای ظهور مجدد، بهطور کامل ایمن میسازند تا از زندگی والایی برخوردار شوند و آنرا پاس دارند. تصویرسازی ذهنی، رؤیاهای باشکوه و عظیمی هستند که باید به دنبالشان رفت و آنها را به مرحلهی عمل رساند تا شاهد موفقیتی بزرگ شد.درحقیقت اگر ساخت رؤیاهای ذهنی برای کارهای بزرگ، درست و سنجیده، سازماندهی شده باشد، شما به خواستههایتان رسیدهاید و درهای بهشت به روی شما باز است ولی اگر رؤیاهای ذهنی شما توأم با پیچیدگی و انتظارات غیرمنطقی و در حد توانایی شما نباشند، همیشه شب و روز کار میکنید، استرس زیادی را تحمل میکنید، خواب و خوراک خود را نمیفهمید و از خانوادهتان فرسنگها فاصله میگیرید تا به امید اینکه خوشی و راحتی کامل بهدست آورید، اما اینگونه نیست و سراسر زندگیتان با بحران روبهروست.تصمیمها و رؤیاهای بزرگ، همیشه پُرخطر بودهاند و این مخصوص افراد بینظیر است که انرژی خود را صرف کارهای کوچک و معمولی نکرده و اهداف شگفتانگیزی را دنبال میکنند. اینان دائم در خلق اثر با طرحی نو و بینظیر، سختتر و بیشتر به کار پرداخته و در سایهی ذوق و استعداد همراه با صبر و شکیبایی به هنرنمایی میپردازند. تهاجم فرهنگی (مد گرائی و آرایش غربی) در بین نوجوانان و جوانان دانش آموز مقدمه تهاجم فرهنگی دشمن تاریخ طولانی و مفصلی دارد ، استکبار جهانی و زورمداران عصرحاضر از آن هنگام که در تهاجمات نظامی خود به کشورهای غنی و دارای ذخائر ، گرفتارمبارزه حق طلبانه مردم شده و مجبور به سرمایه گذاری فراوان نیروی انسانی می شدند و از طرف محافل جهانی و مردم کشور خود درجهت این حضور و از دست دادن نیروی انسانی زیر فشار قرار می گرفتند ، استراتژی خود را تغییر داده و تهاجم فرهنگی خاصی رادر جهت بی هویت کردن جوانان و سرمایه های اصلی یک کشور برای حملات غیر انسانی خود به کار می گرفتند . آنها تا آنجا به این روش مبارزه دل بسته اند که ” لئو مک و لای“ انگلیسی در مورد روش تعلیم و تربیت انگلستان در میان مردم هند گفته است : “ ما باید حد اکثر توان خود را بکار ببریم تا طبقه ای بوجود آید که بین ما و میلیون ها افرادی که برآنها حکومت می کنیم مترجم باشند ، طبقه ای از اشخاص که از لحاظ خون و رنگ هندی ولی از جهت ذوق ، عقیده و اخلاق ،هوش و فکر انگلیسی باشند “. پایه های این تهاجم بر اساس تفکر فوق بوده در قرن حاضرهم به علت توسعه و گسترش وسائل ارتباط جمعی مانند تلویزیون ، ماهواره ، کامپیوتر و دیگر و سائل رسانه ای، شکل تهاجم مرموز تر شده ودر چرخة نیاز به اطلاعات و آگاهی های مورد نیاز این غول های رسانه ای ، همانند چاقوی دو دم عمل کرده و در اثر کمترین غفلت افراد تحت تاثیر و هجمه خود قرار می دهد . از تعامل و استفاده نا آگاهانه ازچنین رسانه هائی نفوذ فرهنگی بیگانگان بصورت آرام و به زیان فرهنگ خودی شکل می گیرد و این نفوذ در قالب ترفند های خاصی مقابله و تهاجم فرهنگی خود را عملی می نماید . آرایش و مد گرائی مظاهر فریبنده ای در تهاجم فرهنگی نفوذ فرهنگی در قالب تمایلات ، آرزو و آمال بیننده و به شکل آرام و تدریجی از طریق ارائه مد های گوناگون در لباس ، کفش ، آرایش و صور مختلف در دکورمنزل ، ساختمان ، سیستم ماشینی و … خود نمائی نموده و بر گرایش های یک قوم و ملت تاثیر می گذارد . و بر این اساس است که فرهنگ برهنگی و بی حجابی از طریق مد های لباس ، آرایش و … رایج می گردد و چنین نمودار می کند که زیبائی ، قدرت ونفوذ فرد متاثر از ظاهری خاص و سبک معرفی شده آنان است . صاحبان زر و سرمایه هم به نوعی مبلغ این فرهنگ شده و در جهت کسب درآمدهای سرشار در فراگیر نمودن این فرهنگ کوشش خواهند نمود . آنان که نمایندگی فروش کالاهای خارجی را دارند بدون توجه به معیار های فرهنگی کشور خود ، ایجاد کننده و معرف یک مد متاثر از فرهنگ وارداتی غرب خواهند شدوفعالیت خود را چنین ادامه خواهند داد پس از تولید یک نوع لباس با رنگ و زمینه ای مغایربا لباس های گذشته باید تبلیغات وسیعی را بکار گیرند. یک روش مرسوم و موثر در این تبلیغ اجیر کردن تعدادی نوجوان و جوان بیکار و حاضر شونده در محافل عمومی است . این مجموعه افراد که لباس های خود را به رایگان دریافت می کنند ، متعهد می شوند که در ساعات مشخصی از روز در محل رفت و آمد مردم و علاقه مندان به خرید ، بازدید و … حاضر شوند این خیابان شلوغ و تجاری که مرکز خرید پوشاک خانواده ها و محل نمایش جدید ترین نوع لباس ها است پایگاه حضور این مجموعه شده تا بتواند به نوعی مردم و صاحبان بوتیک را متاثر سازد . همزمان با این حرکت بازاریابان و عوامل فروش پوشاک ،تعدای لبا س (همانند لباس های افراد اجیر شده و به اصطلاح مد روز ) را به عنوان نمونه به بوتیک ها ارائه نموده و در جهت معرفی این نوع لباس ها تبلیغ ویژه ای خواهند داشت و برای اثبات ادعای خودپوشش همان جوانان را شاهد و گواه خواهد گرفت . فروشندگان این مغازه ها که در صدد کسب مشتری و فروش مناسب روزانه هستند تعدادی از این نمونه هارا سفارش داده وسپس با نمایش ابتکاری لباس ها پشت ویترین مغازه، عملکرد این تبلیغ رامضاعف خواهند نمود . چنین روشی به خریداران لباس(خانواده ها خاصه جوانان که روحیه ای تنوع طلب دارند) و به فروشندگاه پوشاک شهرستانی که برای خرید لباس راهی این شهر شده اند چنین تلقین می کند که پوشاک معرفی شده فروش مناسبی خواهد داشت و آنها را نیز به سوی خرید و تبلیغ چنین پوشاکی خواهد کشاند و پس از چندی در دورترین نقاط کشور هم این نوع لباس تبلیغ و توزیع خواهد شد تا آن زمان که چرخه اقتصاد تولید کنندگان ، مدل و پوشاک جدیدی را عرضه نماید و این ما جرا تکرار شود. از نظر روان شناختی نیز این هم گرایی و توجه به پوشش همسالان برای نوجوانان و جوانان مهم و قابل توجه است ، آنان برای اینکه زمینه های مناسبی درجذب شدن به گروه های دوستی و اجتماعی پیرامون خود را بدست آورند ، اقدام به همانند سازی با دیگران می نمایند تا باعث پذیرش آنان از خود شوند. بدیهی است اگر این جمع تحت تاثیر الگو های غربی قرار داشته باشند افرادعلاقه مند به ارتباط و جوانان بی هویت و مقلد را نیز به سوی خود متمایل نموده و ندانسته مبلغ چنین فرهنگ هائی خواهند شد . سبب شناسی تهاجم فرهنگی 1- نگرانی کشورهای استکباری از پیشرفت و گسترش فرهنگ اسلام بخصوص ایران و تلاش در جهت استحاله فرهنگی این کشورها از طریق بی هویت کردن نو جوانان و جوانان. 2- از بین بردن ارزش ها و روحیه انقلابی مردم که به نوعی حرکت استحماری اسبکبار جهانی را بی اثر و کند می کند . 3- دگر کون سازی اندیشه ها و آرمانهای الهی مردم و از بین بردن ایمان الهی آنان و حاکمیت بخشی به ارزش های مادی و ترویج دنیا گرائی که منافع بیگانگان را تضمین می کند . 4- تضعیف فرهنگ خود باوری و استقلال ، از بین بردن وحدت ملی و القاء تعارض بین توسعه کشور و ارزشهای انقلاب اسلامی. 5- پایین بودن اطلاعات و آگاهی های مذهبی بعضی از خانواده ها و نداشتن معیار های لازم برای تشخیص مظاهر فریبنده از رفتار های اصیل و اخلاقی . 6- فشارهای اجتماعی و خانوادگی فریب خوردگان ،که به نوعی تمدن را در خلاف اصول دینی تصویر سازی نموده و گرایش به دین را نوعی عقب ماندگی تلقی نموده اند . 7- ایجاد روحیه یأس و نا امیدی و نشان دادن عدم کار آیی حکومت دینی و الگوئی انقلاب اسلامی 8- و … ابزار و روش های تهاجم فرهنگی 1- ارائه تصاویرمستهجن و فیلم های محرک برای دور کردن جوانان از ارزش های اصیل اسلامی 2- الگو سازی هنرپیشه های غیر متعهد(تولید فیلم و سریالهای تلویزیونی مطابق با خصائص و روحیات نوجوانان و حوانان به جهت تاثیر گذاری فرهنگ غربی بر مردم و سینما گران داخلی ). 3- معرفی مظاهر دنیوی (مصرف گرائی ، توجه به ظواهر) برای تغییر ارزش ها و خود بیگانگی جوانان . 4- چاپ و نشر رمان های عاشقانه ، اشعار و مقالات غیز ارزشی و جهت دار برای دور کردن نیروهای انسانی از ریشه ها و اصالت مستحکم خویش. راه حل مشکل براستی راه حل مشکل کدام است؟ مربیان و اولیاء تربیتی چه روشی را باید بکار گیرند که نفوذ فرهنگ بیگانه را خنثی و یا کم اثر نماید ، در حالی که ناچار به استفاده از رسانه های ارتباطی روز هستند و استفاده از این ابزار روز به روز فراگیر تر می شود . برای یافتن جواب لازم است به عوامل موثر در ایجاد یک رفتار پرداخته شود و مشخص گردد که یک رفتار و یا عکس العمل در افراد چگونه شکل می گیرد . بدیهی است که رفتار خود یک معلول است و نباید بعنوان یک علت مورد توجه قرار گیرد البته بسیاری از اولیاء تربیتی به رفتار به عنوان یک عامل اصلی نگریسته اند و بدون توجه به علت حقیقی رفتار سعی در کاهش و یا تقویت آن داشته اند در حالی که رفتار خود یک معلول است و علت های موثری در بروز یک رفتاروجود دارندکه برابر اعتقاد تعدادی از نظریه پرداران عبارتند از : 1) اطلاعات ،آگاهی ها و دانسته های یک فرد که منجر به نوعی نگرش می شود. 2) رغبت ها ، تمایلات و خواسته ها ،که از احساسات درونی فرد متاثر می شوند. 3) ارزش ها ، باور ها و اعتقادات پذیرفته شده هر فرد چنانچه بخواهیم در رفتاری تغییر بوجود آید باید در عوامل موثر بر رفتار تغییر بوحود آوریم تا رفتار که تابعی از تاثیرات عوامل فوق است مطابق با نظر هدایت کننده و پدیرنده جهت دهی و هماهنگ گردد. الف ) اطلاعات ،آگاهی ها و دانسته های یک فرد که منجر به نوعی نگرش می شود. اطلاعات و دانسته ها زمینه ساز ایحاد نگرش ها هستند ، همچنین نگرش ها از جایگاه و نفوذ شخصیتی افراد نیز متاثر می شوند که این تاثیر ناشی از دانسته و یا اطلاعی قبلی و پذیرفته شده در افراد است و قسمت مناسبی از رفتار آدمی را بدون تحقیق و تفحص شکل می دهد برای یافتن چرائی یک رفتار باید آگاهی و نگرش فرد را کاوید ودلائل ذهنی اورا مورد توجه قرار داد ، مثلا اگر نگرش یک نوجوان این باشد که آرایش خاص مو و پوشش جلف و متفاوت از دیگران سبب زیبائی و جذبة او خواهد شد ، برای تامین این نیاز به پوشش خاص اقدام نموده و پس از عمل به این نگرش توجه (مثبت یا منفی)دیگران را نیز مشاهده خواهد نمود ، از آنجا این مقوله در راستای نیازهای روانی اوست نوعی تقویت وگرایش را در او به وجود خواهد آورد و انگیزه لازم برای ادامة رفتار او را به دنبال خواهد داشت . بجای مبارزه با این عملکرد و فشاروارد کردن بر فرد برای تغییر این گرایش و باید نگرش اورا تغییر دهیم و زمینه های منفی این گونه تقلید ها را به او بنمایانیم تا او به باور جدیدی برسد و خود به تغییر روش اقدام نماید . در این گونه مواقع آگاهی ها و نگرش های فردیا تایید می شوند و یا اصلاح می گردند و یا باید کلا تغییر نمایند ونگرش جدیدی مورد پذیرش آنان قرار گیرد که در هر حالت رفتار فرد هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت . ب )رغبت ها ، تمایلات و خواسته ها ، که از احساسات درونی فرد متاثر می شوند. آدمی در برابر هر موقعیت جدید دو نوع واکنش خواهد داشت. • احساس خوشایند از موقعیت جدید ،که این احساس سبب علاقه مندی و گرایش مثبت به آن موقعیت ، رفتار و یا گفتار خواهد شد و بگونه ای ادامة این راه و موقعیت را نیز تضمین خواهد نمود. • احساس ناخوشایند از موقعیت جدید ،که این حالت باعث نفرت ، گریز و فاصله گرفتن از موقعیت جدید خواهد شد و فرد سعی در فراموشی و خارج کردن آن از ذهنیت خود خواهد نمود . در تغییر رفتار باید احساسات فرد را مورد بررسی قرار داد و خوشایندی یا ناخوشایندی احساس را واکاوی و متاثر نمود ، برجسته سازی موقعیت های خوشایند با ابزارهای متداول تربیتی چون تشویق ، تایید ، وانمود سازی عملکرد افراد موثر و مثبت و منفی سازی موقعیت های ناخوشایند از طریق استدلال ، آموختن اجتناب ، همراه سازی با موقعیت های نا خوشایند پذیرفته شده ، از رمز و رموز کار مربیان توانمند خواهد بود ج )ارزش ها ،باور ها و اعتقادات پذیرفته شده هر فرد مجموعه دانسته ها،نگرش ها ، احساسات و تمایلات در صورتی که هماهنگ و مؤید یک دیگر باشند به اعتقاد ارتقاء یافته و به باور تبدیل می شوند . بدیهی است برای ایجاد تغییر در اعتقاد و باور افراد ، احتیاج به کار علمی و تلاش جدی تری داریم ، زیرا علاوه بر آنکه باید آگاهی افراد را متحول سازیم در نگرش آنها هم تاثیرات جدی بوجود آوریم . از طرفی بسیاری از رفتار ها پس از باور، درونی شده و زمینه ای از عادت وتکرار ادامه آن رفتار را پشتیبانی می کند و یا اینکه تاییدی از آموزه های دینی را با خود همراه نموده است . واضح است که چنین کار و روشی نیاز به درایت و توانمندی خاصی دارد و تخریب کننده یک باور و اعتقاد باید قدرت ساختن بنای مستحکم تری از آگاهی ، اعتقاد و نفوذ شخصیتی را داشته باشد . تجربه این دیدگاه و نظریه در محیط آموزشگاهی بر اساس چنین اطلاعات و دانسته هائی به کار مشاوره ای خود بصورت گروهی (مشاوره گروهی)و فردی ادامه داده و اغلب اوقات تاثیرات مثبت تغییر نگرش ومتقاعد سازی را به عینه مشاهده می نماییم . در چند سال اخیر که وضعیت پوشش(کم حجابی و بدحجابی) نگرانی های خاصی را ایجاد کرده است ، با مجموعه همکاران خود در کارشناسی فرهنگی ، اجتماعی و مشاوره اقدام به چنین فعالیت هائی نموده ایم . 1- ارائه دیدگاهی مثبت از حجاب متاثر از نظرات مراجع تقلید ، خاصه حضرت امام(ره) و شهید والا مقام آیت الله مطهری این فعالیت در قالب مسابقات کتابخوانی ، مطالعه و تحقیق با عنوان پوشش برتر ارائه می گردد و تا بتواند آگاهی و دانسته های دانش آموزان را تحت تاثیر قرار داده و ارتقا دهد . 2- در جلسات پرسش و پاسخ که در مدارس برگزار می گردد ، فلسفه حجاب ، دلایل مد گرائی و چگونگی ایجاد مد ، اهمیت مد ، فلسفه پوشش و چگونگی پوشش توضیح داده می شود و شبهات دانش آموزان مورد توجه و اصلاح قرار می گیرد و به سئوالات آنان در محیطی عاطفی و صمیمی پاسخ داده می شود . 3- در جلسات آموزشی و توجیهی مدیران و مربیان پرورشی به توجه در ارائه الگو ها، نحوة برخورد و تبیین مسائل بدون هر گونه برخورد منفی و زننده تذکر داده می شود و از آنان بعنوان یاوران این طرح درخواست مساعدت می گردد. 4- در برخوردهای فردی نیز ، صاحبان پوشش نامناسب در محیطی امن و صمیمی به چرائی رفتار و تاثیرات نامناسب پوشش ناقص خود ، واقف می شوند و برای گسترش این فرهنگ به مدد ما می آیند . البته این تذکرات و توجیهات با برنامه ریزی قبلی و پس از ایجاد صمیمیت و تعاملات عاطفی صورت می گیرد. به جهت ارزیابی از تاثیرات این روشهای تربیتی از مدیران و مربیان درخواست می گرددبه میزان پوشش های نامناسب(دیده شدن مو ، آرایش صورت در دختران ، پوشش جلف ، ژل زدن موها همراه با مدل های مغایرشئونات دانش آموزی در ظاهر توسط دختران و پسران ) در مدارس خود توجه نمایند و درصد انحراف را قبل و بعد از ارائه آموزشها به کارشناسی ارائه نمایند . در کارشناسی هم از طریق عکس های دریافت شده از دانش آموزان برای نصب روی کارت های شناسائی تشکل ها به این مهم توجه می شود . در مدارسی که مدیر ، معاونین و مربیان به این فعالیت اعتقاد داشته و هماهنگ عمل می نمایند ، نمود های مثبت بیشتری از رعایت دانش آموزان را مشاهده نموده و به تاثیرات این برخوردها و روش ها واقف شده و به کار خود دلگرم می شویم . تجربه فردی در محیط آموزشگاهی دربرخوردهای فردی خود با دانش آموزان و بکار گیری این رفتاردر موقعیت های مأنوس هم به نتایح مثبتی رسیده ایم که یک نمونه ازاین نوع رفتار ارائه می گردد. خواهری در مسابقات هنر های تجسمی مقام منطقه ای کسب نموده و سپس برای اعزام به مسابقات استانی آماده می شد ، این خواهر دارای پوششی جلف و نامناسب بود هر چند از نظر اخلاقی ، متواضع و پذیرنده به نظر می رسید . هنگامی که مقدمات اعزام او به استان فراهم می شد ، به جهت تقویت توانمندی های هنری او تعاملاتی صورت می گرفت،که او را به این اعتقاد رساند که حامی وی در کسب مقام و موفقیت های بعدی هستیم . این فضای صمیمی و یاورانه ،آگاهانه تقویت شد تا بتوانیم در فرصتی مناسب او را به رعایت پوشش خود تشویق و ترغیب نمائیم ، لذا از توانمندی های او که سبب ممتاز شدن ، بین دانش آموزان شده بود تعریف نموده و از او خواستیم که این ویژگی خود را به عنوان الگوئی از تلاش و مهارت ، محافظت و تقویت نماید . تا اینکه در یکی از مراجعات او به اداره که محیط کاری برای صحبت و هدایت مناسب به نظر رسید از خوشحالی خود به جهت موفقیت های هنری او سخن گفتیم و ادامه دادیم که از پوشش او علیرغم همه توانمندیهایش نگرانیم ! از صحبت هایش چنین دریافت نمودیم که نگرش او این است که چون کار هنری دارد پس باید در پوشش خود هم متفاوت از دیگران باشد یعنی در ظاهر و پوشش خود هم تابع آرایش ها و مدل هائی خاص باشد . پس از دریافت نظریات او این مقوله را باز نمودیم که این رفتار از وقار و حیای ممتاز دختران می کاهد و اورا مورد توجه چشم های ناپاک قرار می دهد و بصورتی در معرض خطر قرار می گیرد . برای اثبات ادعای خود نگاه مردانه به این پدیده را توضیح دادیم و اعلام نمودیم که منحرف ترین پسران ، هنگام انتخاب همسر به سمت کسی می روند که مورد اطمینان بوده و کمتر مورد توجه چشم های ناپاک و نفس های پلید باشند . همزمان با این صحبت ها نوعی پذیرش و پشیمانی همراه با شرم را در او مشاهده کرده و آثار تقید مانندپوشش دادن مو با شال و رعایت هائی در نگاه و … در همین جلسات مشاهده نمودیم. او ذهنیت خود را صادقانه به زبان می آورد “ این پوشش جذبه من را بیشتر و توانم را مضاعف نشان می دهد ” “جوانا ن دختران دارای حجاب سنگین را برای ازدواج انتخاب نمی کنند ” و دربرابرگفته های او بنای مستحکمی برای پوشش ، حیا و وقار خود همگام با دیگر توانمندی هایش ارائه می شد ، قطره های اشکی همراه با حیائی خاص ناشی از آگاهی به نتایج این رفتار گواهی بر تغییر نگرش او بود . پس از این برخورد صمیمی ، بررسی حالات و رفتار او در مدرسه و خارج مدرسه مورد توجه قرار گرفت ، تغییراتی اساسی در پوشش او بوجود آمده بود ،ما توصیه ای برای پوشش چادر به او نداشتیم اما انتخاب چادر توسط او ما را به تاثیر امر به معروف همراه با صیانت ازشخصیت افراد آگاه نمود. روزی که باید همراه با مربی خود به استان اعزام می شد شخصیت محجب و بزرگواری را مشاهده نمودیم که حیائی خاص در نهاد خود داشت و برخورد استوار او نشان دهنده آگاهی کامل به رفتار جدید خود و سپاسگذاری از برخورد صمیمانه ما بود. امیدواریم که رفتارها و برخوردهای بعدی ما و تمامی مربیان به نتیجه ای مثبت برسد و سبب نجات عزیزانمان از انحراف و پلیدی باشد . آشنایی بایک روحانی داروساز! شاید برای همه جالب باشد که یک روحانی در عین پرداختن به درس و بحث، داروساز نیز باشد و جالب تر این که هر روز به باشگاه بدنسازی نیز برود. حجتالاسلام محمد مقدسی(شمآبادی) که در شهر قم زندگی می کند، به حرفه داروسازی سنتی نیز مشغول است و هر روز همراه با فرزند ورزشکار خود به باشگاه بدنسازی می رود و همپای جوانان به ورزش میپردازد. * ورود به دنیای طلبگی قبل از این که وارد حوزه علمیه شوم، در مدارس جزء شاگردان ممتاز بودم. 40سال پیش در سال 1349شمسی و زمانی که 16ساله بودم وارد حوزه علمیه شدم. دوسال در حوزه علمیه سبزوار و دو سال هم در حوزه علمیه گرگان به تحصیل علوم حوزوی پرداختم و پس از آن برای تکمیل دروس حوزوی به شهر مقدس قم آمدم و امروز هم پس از سالها تحصیل، به لطف خداوند هم در حوزه و هم در دانشگاه تدریس دارم. *چگونگی ورود به حرفه داروسازی و ساخت داروها! من علاوه بر تحصیل و تدریس، امام جماعت یکی از مساجد 45 متری شهید صدوقی قم نیز هستم؛ مدتها بود که هر وقت به مسجد می رفتم، می دیدم زمان سخنرانیها یا مداحیها، صدای سخنران یا مداح می گیرد و به همین دلیل به فکر افتادم تا دارویی بسازم که در عین سادگی مانع از گرفتگی صداها شود. با تلاشهای مداوم و تحقیقات فراوان دارویی ساختم و خوشبختانه مجوز آن را نیز از تهران گرفتم. نکته جالب و خاص این دارو این است که مشابه خارجی و یا داخلی آن وجود ندارد. این دارو به شکل قرص مکیدنی است که صدا را باز می کند. این قرص میتواند برای تمام قاریان قرآن، مداحان، سخنرانان، اساتید حوزه و دانشگاه و ... کارآیی داشته باشد. این دارو ضد آفت دهان نیز می باشد و زخمهای موجود در دهان را از بین می برد، همچنین ناراحتی معده را بر طرف می کند و اگر کسانی دهنشان بوی بد دهد، مشکلشان برطرف می شود. *دارویی مفید برای عموم همچنین یکی دیگر از داروهایی که ساخته ام، داروی تصفیه خون است که 40خاصیت را به طور همزمان در درون خود جای داده است . این دارو، جلوی سکته مغزی و بیماریهایی چون آلزایمر را می گیرد، گرفتگی رگها را بر طرف می کند و به تقویت حافظه منجر خواهد شد که قطعاً این خاصیت برای دانشجویان و طلاب بسیار کارگشا خواهد بود. این دارو هر زخمی که در بدن وجود داشته باشد را بر طرف می کند. من علاوه بر تحصیل و تدریس، امام جماعت یکی از مساجد 45 متری شهید صدوقی قم نیز هستم؛ مدتها بود که هر وقت به مسجد می رفتم، می دیدم زمان سخنرانیها یا مداحیها، صدای سخنران یا مداح می گیرد و به همین دلیل به فکر افتادم تا دارویی بسازم که در عین سادگی مانع از گرفتگی صداها شود *ساخت داروهای طراوت پوست داروی دیگری که آن نیز توسط خودم ساخته شده است، داروی زیبا کننده پوست و صورت است. متأسفانه امروز هر دارویی که از خارج از کشور وارد ایران می شود، بسیاری از خانمها به دنبال آن هستند حال آن که این داروها به دلیل خواص شیمیایی عوارضی را به همراه خواهند داشت. اما دارویی که آن را ساخته ام، نه تنها عوارضی را برای پوست و صورت و موی افراد در پی ندارد، بلکه خاصیتهای مفید بسیاری از جمله جلوگیری از ریزش مو را دارا میباشد. * ابتدا خود و خانواده ام داروها را آزمایش می کنیم داروهایی که می سازم ابتدا خود و خانواده ام آن را استفاده می کنیم و در مرحله بعد به صورت رایگان در اختیار فامیل و آشنایان قرار می دهم و در نهایت اگر مشکلی نداشت در سطح وسیع در جامعه، آن را پخش می کنیم. جالب است بدانید که هر کسی که از داروهای ساخته شده، استفاده می کند، تماس گرفته و از کار من تشکر میکند. البته از اول انقلاب به فکر ورود به عرصه داروسازی بودم، اما این اواخر به فکر توسعه این کار افتادم. معتقدم با گسترش کاری که اکنون در بخش داروسازی انجام می دهم می توان به اشتغال بیش از یک هزار جوان فکر کرد. با توجه به این که مشابه این داروها در خارج از کشور وجود ندارد، می توان گستره توزیع آن را به خارج از ایران نیز گسترش داد؛ البته در حال حاضر این داروها مشتریان به خصوصی، از کشورهای از جمله تاجیکستان و افغانستان دارد. *علم طب در حوزه ، مغفول مانده است در گذشته از جمله کتابهایی که در حوزه به صورت جدی تدریس می شد، کتابهای مربوط به مباحث طب بود که میتوان از کتابهای زکریای رازی، ابوعلی سینا، تحفةالحکیم و ... نام برد؛ یعنی علم طب یکی از علمهای مطرح حوزه بود، اما امروزه متأسفانه آن طور که باید به این علم اهمیت داده نشده و به نوعی مغفول مانده است، که امیدواریم این مشکل هرچه زودتر مرتفع شود. * میتوانم هر دو هفته یک دارو بسازم 10 الی 15 داروی دیگر نیز در دست ساخت دارم که در آینده ای نزدیک کار ساخت آنها به پایان رسیده و به جامعه عرضه خواهم کرد؛ از جمله آن داروها، ناراحتی معده ،ضعف اعصاب، از بین برنده جرم دندان و ... است. بنده این توانایی را در خود می بینم که هر دو هفته یک دارو ساخته و به جامعه تحویل دهم. البته با کارهای آزمایشی که روی داروها صورت می گیرد، حدود دوماه تا ارائه نهایی آن وقت نیاز دارد. دارویی که برای خوب شدن صدا و جلوگیری از گرفتگی آن ساخته ام را «حب السعال» نامیدم که این نام را از کتاب غرآبادین کبیر گرفته شده است؛ همچنین داروی تصفیه خون را «حب الشفاء» نامیدم که برگرفته از عبارت شریف، «یامن اسمه دوا و ذکر شفاء» است و نیز نام داروی زیبا کننده پوست و صورت را «حَب الجمیل» که برگرفته از حدیث شریف «ان الله جمیل و یحب الجمال» است، نامیده ام. داروهایی که می سازم ابتدا خود و خانواده ام آن را استفاده می کنیم و در مرحله بعد به صورت رایگان در اختیار فامیل و آشنایان قرار می دهم و در نهایت اگر مشکلی نداشت در سطح وسیع در جامعه، آن را پخش می کنیم *از خاطره زندگی با پدرم استفاده کردم و داروی صدا را ساختم پدر بنده مانند خودم یک روحانی بود، زمانی که من بچه بودم، پدرم منبری مسجد محل مان بود. وی قبل از این که به مسجد برود و سخنرانی کند، میدیدم که شیر را با برخی مواد دیگر می جوشاند و استفاده می کرد و وقتی علت این کار را می پرسیدم، میگفت این کار را میکنم تا صدایم وسط منبر نگیرد و به همین ترتیب بود که به فکر ساختن داروی صدا افتادم. داروهایی را ابتدا برای استفاده خودم ساخته بودم، اما بعد از مدتی که برخی از دوستان تقاضای این داروها را دادند، به آنها نیز دادم، به یک باره دیدیم که درخواستها بیش از حد انتظار شد و به نوعی توفیق اجباری شد که بتوانیم امروزه داروهای خود را در سطح وسیع در کشور توزیع کنیم و امروز نیز حاضرم تجربههای خود را در زمینه داروسازی به تمام طلاب و روحانیون انتقال دهم. *من یک روحانی اهل ورزش هستم من علاوه بر اشتغال به مباحث طلبگی و درس و بحث در حوزه علمیه قم، اهل ورزش هستم. هر روز با پسرم مهدی به باشگاه ورزشی می رویم؛ البته قبل از انقلاب همه روزه به زورخانه می رفتم. اعتقاد دارم که ورزش روحیه ام را شاداب می کند. از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب نیز بارها روی امر ورزش تأکید فراوان کردهاند و امروز با همراهی فرزندم توانستهام به عنوان یکی از پیشکسوتان باشگاه بدنسازی باشم. در کدام مکان حضور شیطان حتمی است؟ بانوی مسلمانی که از منظر حضرت رسول بهترین ارزش او فاصله گرفتن از منظر مردان نامحرم است.3 بدون توجه به جایگاه والای خود، در معرض دید نامحرمان قرار گرفته است. و شأن و جایگاه والایی که رسول خدا برای بانوان مسلمان قائل بود، متزلزل شده است و اگر غفلت مقداری بیشتر شود، موضوع «حجاب» رفته، رفته مورد تمسخر قرار خواهد گرفت و ایات قرآن به فراموشی سپرده خواهد شد! عاقبت روابط نامشروع در کلام رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم اسلام برای سالم سازی جامعه و تعالی و رشد انسان ها ، توجه و اهتمام ویژه ای به موضوع محرم و نامحرم نشان داده است. رسول اکرم طبق ایات قرآن و بر اساس فطرت انسانی، آن را طرح ریزی کرده و بر زنان مسلمان ضروری دانست که در برابر مردان بیگانه خود را بپوشانند. حریم امن برای هر بانوی خداشناس و حقیقت طلب می تواند او را در رسیدن به اهداف والای انسانی و کمال مطلوب به نحو شایسته ای یاری کند . متأسفانه کم نیست منظره هایی که امروزه در کوچه و خیابان و پارک های شهر شاهد هستیم که دختران و پسران جوان بدون توجه به مسائل دینی واجتماعی بدون هیچ حریم و محدوده و مرزی در کنار هم قرار گرفته و خود را مقید به هیچ اصولی نمی کنند . مکانی که حضور شیطان حتمی است ! حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم فرمود: از خلوت کردن با زنان بپرهیزید، قسم به آن خدایی که جانم در دست اوست مردی با زنی خلوت نمی کند. مگر اینکه شیطان (برای وسوسه و به گناه انداختن آن دو) وارد می شود. اگر خوکی آلوده به کثافت و لجن باشد و به انسان برخورد کند بهتر است از آنکه شانه زن بیگانه ای با مرد نامحرم برخورد کند . پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود :شیطان به حضرت موسی (ع) گفت: ای موسی! با زنی که به تو محرم و یا حلال نیست خلوت مکن (تنها مباش) ، به خاطر آنکه هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمی کند، مگر این که من همراه آن دو هستم. (و خودم شخصا آن دو را برای گناه و رابطه نامشروع تحریک و وسوسه می کنم.)1 نگاه زیرچشمی به نامحرم ، از حیله های شیطان است ! حضرت علی علیه السلام درباره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود:« عباد الله! اعلموا... محادثة النّساء تدعوا الی البلاء و بزبغ القلوب. و الرّمق لهنّ یخطف نور ابصار القلوب و لمح العبون مصائد الشّیطان ؛ ای بندگان خدا! بدانید که... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل ها را منحرف می سازد، و پیوسته به زنان چشم دوختن نور چشم دل را خاموش می گرداند، و همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله و دام های شیطان است. 2(منظور از با گوشه چشم آن است که شیطان ملعون گاهی انسان را وسوسه می کند و می گوید: یک لحظه به این زن بنگر و فوری چشمت را برگردان! که همین کار باعث نگاه های بعدی و مقدمه گناهان بزرگ خواهد شد.) حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم فرمود: از خلوت کردن با زنان بپرهیزید، قسم به آن خدایی که جانم در دست اوست مردی با زنی خلوت نمی کند. مگر اینکه شیطان (برای وسوسه و به گناه انداختن آن دو) وارد می شود. اگر خوکی آلوده به کثافت و لجن باشد و به انسان برخورد کند بهتر است از آنکه شانه زن بیگانه ای با مرد نامحرم برخورد کند هویت زنانه خود را حفظ کنید ! متأسفانه گاه دیده می شود که زنان مسلمان از هویت واقعی خود غافل مانده اند. امروزه در کشور اسلامی به نظر برخی افراد بیمار دل و سست ایمان، جداسازی زن و مرد نامحرم در محیط-های عمومی، که یک اصل قرآنی و دستور صریح پیامبر است، نه تنها مورد تردید قرار گرفته است و نه تنها یک ارزش به حساب نمی آید، بلکه امری ناپسند و مذموم تلّقی می گردد. بانوی مسلمانی که از منظر حضرت رسول بهترین ارزش او فاصله گرفتن از منظر مردان نامحرم است.3 بدون توجه به جایگاه والای خود، در معرض دید نامحرمان قرار گرفته است. و شأن و جایگاه والایی که رسول خدا برای بانوان مسلمان قائل بود، متزلزل شده است و اگر غفلت مقداری بیشتر شود، موضوع «حجاب» رفته، رفته مورد تمسخر قرار خواهد گرفت و ایات قرآن به فراموشی سپرده خواهد شد! جداسازی زنان و مردان جدایی زن و مرد نامحرم، یکی از دستورهای صریح قرآن و رسول خدا است که در سلامت جامعة تأثیر فراوان دارد. بدون تردید حفظ «عفت عمومی» برای پایداری هر جامعه ای ضرورتی انکار ناپذیر است و یکی از راههای جلوگیری از نفوذ شیطان و وسوسه های آن، ایجاد حریم میان زن و مرد و رعایت پوشش لازم است تا از نگاه های هوس آلود و تماس های غیر شرعی جلوگیری شود. تقویت ایمان، آرامش روحی و روانی، سلامت جسمی،4 استحکام بنیان خانواده، عزت و سربلندی، امنیت بانوان از دست سوداگران شهوت و دوری از افکار ناسالم، برخی از برکات این دستور قرآن و رسول خدا است. آن حضرت در این زمینه فرمود: «باعدوا بین انفاس النّساء و انفاس الرّجال ؛ در [مجامع عمومی] میان زنان و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید».5 مظاهر اختلاط از مظاهر رایج اختلاط زن و مرد، گفت و گوی غیر ضروری، شوخی کردن و دست دادن با نامحرم است که مقدمة برخی از گناهان دیگر است. رسول خدا فرمود: «من صافح امرأة حراماًٌ جاء یوم القیامة مغلولا ثمّ یؤمر به الی النّار و من فاکه امرأة لا یملکها حبسه الله بکلّ کلمة کلّمها فی الدّنیا الف عام؛ هر کس با یک زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد می شود و خداوند دستور می دهد که او را به آتش جهنم بیفکنند، و هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند (و با سخنان خنده دار و شهوت آمیز با او گفت و گوی نماید)، در مقابل هر کلمة حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد.»6 رسول خدا صلی الله علیه وآله خطر تماس با نامحرم را ضمن مثالی چنین گوشزد می فرماید: «اگر سر یک مرد مسلمان را با سوزن سوراخ کنند، بهتر از این است که وی بدن یک زن نامحرم را لمس کند.»7 ؛ زیرا این عذاب زودگذر دنیوی را در پی دارد؛ امّا آن علاوه بر مفاسد بی شمار دنیوی، عذاب جاودانة آخرت را به دنبال خواهد داشت.از این رو، خداوند خطاب به بانوان مسلمان میفرماید:« فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا ... 8؛ [ با نامحرمان ] با ناز و کرشمه و هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید». پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر خانمی که خود را معطر و خوشبو کند (عطر بزند) و سپس از خانه خارج شود، همواره مورد لعنت خدا و ملائکه خواهد گرفت، تا وقتی که به خانه برگردد، هرچند برگشتش به خانه طول بکشد حضرت علی (علیه السلام) : « اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد و دلها را منحرف میسازد .» 10 پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر خانمی که خود را معطر و خوشبو کند (عطر بزند) و سپس از خانه خارج شود، همواره مورد لعنت خدا و ملائکه خواهد گرفت، تا وقتی که به خانه برگردد، هرچند برگشتش به خانه طول بکشد.11 پی نوشت ها: 1- بهشت جوانان، ص 468. 2- بهشت جوانان، ص 472. بحارالانوار ج 74 ص 291 و مانند آن بخارج 75 ص 232. 3- وسائل الشیعه، ج20، ص 67؛ کشف الغمه، ج1، ص 466. 4- پزشکان محقق، برخی از آثار زیانبار جسمی در اختلاط زن و مرد نامحرم را اینگونه بیان می کنند: دشواری تنفس، درد اطراف قلب، تپش و اضطراب قلب، ضعف و خستگی عمومی، سردرد، بی قراری، بی خوابی، کم اشتهایی، خستگی فکری و دماغی.( کیهان،14/4/84) 5- مواهب الجلیل، ج2، ص 578؛ کشف الخفاء ج1، ص 279. 6 وسائل الشیعه، ج 20، ص 198. 7- کنزالعمال، ج 5، ص 328. 8- سوره احزاب /، 32. 9- مسئله حجاب، ص 68. 10- وسائل الشیعه، ج 7، ص 76. 11- همان، ج 20، ص 194.
کسانیکه همیشه در حالت ترس بهسر میبرند، فعالیت غدد فوقکلیوی آنان دچار عوارض میشود یا ممکن است تنظیمات شیمیایی بدنشان مختل شود بنابراین در هر ناخوشی عاطفی مزمن، باید بهدنبال اثرهای زیانبار جسمانی آن هم باشید. ریشهی یکسری از اختلالات عاطفی را هم باید در موارد جسمانی و یا کمبودهای جسمی جستوجو کرد. کمبود آهن بدن، پایین بودن قند خون، عملکرد نامناسب غدهی تیروئید، اختلالات سوختوساز بدن و... ازجمله مواردی هستند که در بروز اختلالات عاطفی نقش دارند که این نقیصهها یا مشکلات، با درمان دارویی برطرف میشوند.
رؤیاهای شما زمانی تحقق مییابد که با تسلط و مهارت همراه باشد. اگر میخواهید به رؤیاهایتان دستیابید، باید بهپاخیزید و آغاز کنید. از دیگران و همفکریشان بهره ببرید اما هیچگاه انتظار بیمعنا نداشته باشید که برای تحقق رؤیاهایتان، منتظر دیگران باشید. این بزرگترین شکست در عالم زندگی خواهد بود. انتظار، بیمعناست، باید با ایمان بهخدا شروع کرد و خودبودن را تجربه نمود.
*داروهایم مشتریهایی از خارج از کشور دارد
* استفاده از آیات و روایات در نام گذاری داروها
حدیثی پیرامون ارتباط با نامحرمان
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |