راندستاد در واقع یک آژانس استخدام سازمانی است که کارفرما را به افراد مناسبی که دنبال کار میگردند معرفی میکند. در تمام کشورهای توسعه یافته آژانسهای استخدام با سهام عام یا خاص وجود دارند. دامنه فعالیتهای شرکت راندستاد شامل تامین نیروی انسانی قانونی موقت و دائم، تامین نیروی انسانی حرفهای، جستوجو و انتخاب نیروی انسانی و خدمات مشاوره در مورد نیروی انسانی میشود. دفتر مرکزی شرکت راندستاد در آمستردام واقع شده است. این شرکت بیش از 1800 دفتر و شعبه در سرتاسر اروپا و آمریکای شمالی دارد. فریتس گلدشمدینگ مالک 44 درصد ازاین شرکت ? میلیارد دلاری است.این شرکت خدمات خود را در زمینه نیروی انسانی در بیش از ?? کشور دنیا ارائه میکند. در حال حاضر سهام این شرکت در بازار سهام یورونکست آمستردام مبادله میشود. شرکت راندستاد همچنین اسپانسر تیم فرمول یک ویلیامز در مسابقات رانندگی است. این شرکت در حال حاضر با درآمد بیش از ?? میلیارد دلار دومین آژانس استخدام موقت و دائم و فراهم کننده خدمات نیروی انسانی بزرگ در جهان بعد از شرکت آدکو است. در حال حاضر بیش از 27600 نفر برای این شرکت مشغول به کار هستند. این شرکت در سال 2009 به طور متوسط روزانه برای 465600 نفر در سرتاسر جهان کار پیدا کرده است. شرکت راندستاد علاوه بر حضور چشمگیر در هلند مقام اول یا دوم را در کشورهایی مثل بلژیک، کانادا، آلمان، هند، لوکزامبورگ، اسپانیا، پرتغال و جنوب شرقیایالات متحده در اختیار خود دارد. گلدشمدینگ گرچه در حال حاضر بازنشسته شده، اما همچنان در مقام نایب رییسی هیات مشاور شرکت باقی مانده است. فریتس گلدشمدینگ اعتقاد دارد که هدف شرکت راندستاد از آغازایجاد تجربههای یادگیری برای جوانان بوده است.این شرکت به جوانان مهارتهای جدید میآموزد و به آنها کمک میکند که تجربههای کاری با ارزشی را به دست آورده و تبدیل به نیروی کار کارآمد شوند. فریتس گلدشمدینگ ازدواج کرده و سه فرزند دارد. وی در حال حاضر ساکن آمستردام است. این تست درمورد شخصیت شماست و بیانگر این است که تا چه اندازه بعضی از خصایص و احساسات درشما وجود دارد! نکته 1: نکته2: و اما خود داستان: دختر و پسری هستند که بی نهایت همدیگر رو دوست دارند،خیلی خیلی زیاد!اما یه مشکلی وجود داره که مانع وصال این دو میشه! در این میان پیرمردی از راه میرسه و از ماجرا آگاه میشه و به دختره میگه:من کمکت میکنم که به آن طرف آب رفته و به معشوقت برسی اما به شرطی که تو این طرف آب به عقد من درآیی و به محض اینکه به آن طرف رسیدیم ازهم جدا میشیم و تو به معشوقت برس!! دختر بیچاره ناراحت و پریشون اونجا ایستاده بود.در همین زمان پسری از راه میرسه و وقتی متوجه ماجرا میشه از دختره خوشش میاد و از او خواستگاری میکنه و به عقد هم درمیان تمام! خب این داستان چهار شخصیت داشت:دختره،پسراولی،پیرمرد و پسر دوم!! (شاید از نظر شما این داستان غیر معقول باشه،اما مهم شخصیت هاشه!!) حالا به هر نفر امتاز بدهید!!و جواب رو در پایین بخونید البته قبل از اینکه جواب رو نگاه کنید امتیاز بدید!!!تقلب نکنید! . . . . . . . . . پسر(معشوق1):نماد غرور و تعصب وقتی موضوع تحصیل بچهها به میان میآید، پدر و مادران اغلب افراط یا تفریط را پیشه میکنند؛ یا نسبت به این مسئله بیتوجه هستند یا بیش از حد نگران. چگونه میتوانیم بهطور همزمان به موفقیت و رشد و شکوفایی فرزندانمان کمک کنیم؟ متخصصان به ما کمک میکنند تا به شکل درست در این زمینه رفتارکنیم. کمک به علاقه کودک به یادگیری کودک از همان اوان کودکی، میل به یادگیری را نشان میدهد؛ بدنش را لمس میکند، و بعد اشیایی که در اطرافش وجود دارند را در دستانش میگیرد. اولین نقشی که والدین در این زمینه دارند این است که به این کنجکاوی طبیعی کمک کنند. این کمک خیلی زود از سنین بسیار پایین آغاز میشود. دونالد وینیکوت، متخصص اطفال و رواندرمانگر انگلیسی از یک بازی که آنرا «معرفی اشیاء» مینامد، صحبت میکند: اشیاء را به کودک نشان میدهید و در عین حال نام آنها را همراه با لبخند بر زبان میآورید، سپس به او اجازه میدهید آنرا در دستانش بگیرد. بعدها وقتی کودک بزرگتر شد مثلا طی سفر یا بازدید از موزهها او را به فرهنگ علاقهمند میکنید... کودک باید ایفاگر نقش بماند و پدر و مادر در تکامل و پیشرفتش از او حمایت کنند. نقش معلم را برایش ایفا نکنید در مهد کودک و دوران ابتدایی، بین نقش والدین و معلم تقریبا تفاوتی وجود ندارد: برای کودک کتاب میخوانند، شمردن را به او یاد میدهند و او را تشویق میکنند نقاشی بکشد... اما لازم است همگام با رشد کودک، نقش والدین و معلمان از یکدیگر مشخص شود. این بدان معنا نیست که خود را از آموزش به کودک منع کنیم بلکه از ایفاکردن نقش معلم خودداری کنیم. چنانچه خواسته شما از فرزندتان بیش از حد باشد و همه چیز حالت تربیتی و آموزشی داشته باشد، قطعا این خطر وجود دارد که او را نسبت به هر گونه یادگیری دلزده کنید. علاوه بر آن، در رابطه پدر و مادر- فرزندی، رابطه عاطفی از اهمیت بسیارزیادی برخوردار است. پدر یا مادر میخواهند آمال و آرزوهای خود یا روند دوران تحصیلی خودشان را در مورد دختر یا پسرشان پیاده کنند. فرزند برای آنکه نسبت به پدر و مادر و معلمش «وفادار»بماند، سعی میکند خواسته آنان را عملی کند و در اینصورت احتمال دارد دچار تعارض شود. علاقهمندی به تحصیل کودک برای یک کودک، علاقه داشتن به تحصیل او به معنای علاقه داشتن به خود او است.اما زندگی تحصیلی او در کتاب و دفترش خلاصه نمیشود. صحبت در مورد مدرسه این فرصت را به او میدهد تا در مورد دوستانش، معلمان، فعالیتهایش، مشکلاتش، رویاهایی که در مورد شغل آیندهاش در سر دارد و... با او گفتوگو کنید. خصوصیات او را بشناسید از طریق این گفتوگوها، پدر و مادر موفق میشوند به علائق، نقاط ضعف و قوت فرزندشان پی ببرند. به عبارتی، فرزند خود را همانگونه که هست بشناسند، نه آنگونه که تصور میکنند هست یا میخواهند باشد. بدینترتیب از تحمیل خواستههای شخصی و روند تحصیلی خود به او خودداری میکنیم. اهداف مشخصی را با او تعیین کنید موفقیت تحصیلی کودک شامل «قراردادی» است که بین او و والدینش گذاشته میشود و بر مبنای اهدافی مشخص و قابلدسترس است؛ مثلا «در این ساعت باید کارهایت را انجام داده باشی»، «قبل از اینکه دوباره بهت سر بزنم، باید برنامهای بریزی و نوشتنیهایت را نوشته باشی»، «قبل از پایان 3ماه، در این درس باید پیشرفت کرده باشی» و... موعد مقرری که هریک از طرفین باید آنرا رعایت کنند کمک میکند تا کودک کنترل زمان را یاد بگیرد و کارش را بهطور سازنده و با انگیزه دنبال کند. درس خواندن را برایش معنادارکنید برای آنکه کودک برای درس خواندن انگیزه داشته باشد و احساس مسئولیت کند باید درک کند که برای پدر و مادرش درس نمیخواند بلکه این کار را برای خودش انجام میدهد تا به هدفی شخصی دست یابد. همچنین او باید قادر باشد بین زندگی کنونیاش بهعنوان دانشآموز و زندگی آیندهاش بهعنوان فردی بزرگسال ارتباط ایجاد کند و از کودکی برنامه یا رؤیای شغل آیندهاش را در ذهن بپروراند.«میخواهی یک دامپزشک بشوی؟ درس علوم خیلی برایت مهم است»، «یک خبرنگار بزرگ؟ یادگیری زبانهای خارجی به تو کمک میکند»... البته این بدان معنا نیست که او را دربند برنامهای دست نیافتنی و غیرعینی کنید بلکه به او کمک کنید تا به تلاشهایی که مدرسه از او میخواهد، معنا ببخشد. به او یاد دهید زمان را اداره کند اغلب بچهها وقتی عادت میکنند تکالیفشان را بهطور نامنظم انجام دهند، عاجز میشوند. ازاین رو باید خیلی زود به آنها ریتم منظم کاری داد. وقتی کودک از مدرسه به خانه برمیگردد، چه زمانی بیشتر احساس راحتی میکند تا تکالیفش را انجام دهد؟ با درنظر گرفتن علائق او و محدودیتهای خانواده، یک ساعت مشخص را برایش تعیین کنید. بدینترتیب کودکی که از همان کلاس اول هر روز بعد از خوردن عصرانه به خواندن عادت کند، بعدها نیز راحتتر میتواند وقت بیشتری را بهطور منظم به انجام تکالیف مدرسهاش اختصاص دهد. برای انجام تکالیف محیط مناسبی برایش فراهم کنید بستگی به انتخاب خود کودک دارد؛ داخل آشپزخانه، داخل اتاقش یا مکانی که همه افراد خانواده دور و بر او هستند... . بعضی از بچهها بیشتر از بچههای دیگر نیاز دارند تا با حضور والدینشان احساس حمایت کنند. اما در کل، هر چه کودک بزرگتر شود، برای انجام تکالیفش بیشتر به تنهایی نیازدارد. بنابراین روش درست، آن است که از این استقلال حمایت کنیم: برای آنکه مطمئن شوید تکالیفش را انجام داده او را«نپایید» بلکه نشان دهید که به او اعتماد دارید؛ در عین حال نشان دهید که برای پاسخگویی به سؤالاتش در دسترس و مراقب ادامه روند تحصیلیاش هستید. به جای قضاوت کردن بر او نظارت کنید در هر حالتی، کودک باید تکالیفش را خودش به تنهایی انجام دهد. چنانچه تکالیفش را «به جای او» انجام دهید، باعث میشود همه اعتمادی که به قابلیتهایش برای پیشرفت کردن دارد را از دست بدهد و در حالیکه اجازه نمیدهید پیامدهای اشتباهاتش را تجربه کند، او را بیمسئولیت بارمیآورید. پدر و مادر بنا به درخواست کودک و برای آنکه ببینند تکالیفش را به اتمام رسانده است باید مداخله کنند. این نظارت فرصتی است تا نقاط ضعف دانش آموز را مشخص کنند و بهویژه نشان دهند که شاهد تلاشها و زحمات او هستند. هیچ قضاوتی در مورد او نکنید، نمرات کلاسیاش کفایت میکند. همچنین افکاری از این دست را کنار بگذارید: «تو هیچی نفهمیدی»، «تومیتونستی بهتر از اینها کار کنی» و... . به جای گفتن «تو» ترجیحا عباراتی بدون منظور بهکار برید که او را برای اصلاح خود تشویق میکنند؛ مثلا، به جای آنکه بگویید: «تو 3بار اشتباه کردهای» بگویید: «3 اشتباه وجود دارد» و بهخصوص فراموش نکنید که به ازای هر موفقیت به او تبریک بگویید. نقاط قوتش را بازشناسید اغلب پدر و مادرها در حالیکه فراموش میکنند نقاط قوت فرزندشان را بشناسند، روی نمرات بد او تمرکز میکنند. زبان، هنرهای تجسمی، جغرافی، ورزش و...، هیچ درسی نباید بیارزش شمرده شود. همچنین میتوان از طریق دروسی که فرزندتان بر آنها تسلط دارد، او را به سمت دروسی که در آنها مشکل دارد سوق دهید؛ علاقه او به هنرهای تجسمی فرصتی است تا او را به تاریخ علاقهمند کنید. علاقه او به ورزش باعث میشود تا در مورد نیرو، زمان و فاصله با او صحبت کنید و اهمیت ریاضی را به او نشان دهید. برایش الگو باشید چرا کودک وقتی از مدرسه به خانه برمیگردد باید تکالیفش را انجام دهد درحالیکه پدر و مادرش وقتی از سر کار به خانه بازمیگردند تلویزیون تماشا میکنند؟ چرا کودک باید بخواهد برای درس و مدرسه تلاش کند درحالیکه میشنود که پدر و مادرش حرفهای خوبی در مورد کارشان نمیزنند؟ چرا وقتیکه پدر و مادرش مطالعه نمیکنند، کودک باید کتاب بخواند؟ لازم است بین خواسته و توقعی که از فرزندمان داریم و عملی که خود انجام میدهیم انسجام وجود داشته باشد. برای آنکه فرزندتان را به درستی طی دوران تحصیلیاش همراهی کنید، ابتدا باید خودتان در زندگی روزانه برایش یک الگو باشید. به جای اینکه نگران شوید درک کنید کجا مشکل داشته؟ چه چیزی را نفهمیده؟ چه کار کنیم تا دوباره این اشتباهات را تکرار نکند؟ اگر بنا باشد که با دیدن فقط یک نمره بد نگران نشویم، خوب است که در مورد علتهای آن به روشنی و فورا با کودک و درصورت لزوم با معلمش صحبت کنیم. زیرا اگر مشکلات را به حال خود رها کنیم، احتمال دارد که یا نسبت به کودک خیلی «سختگیر» شویم یا بیش از حد او را به حال خودش رها کنیم. «هیچ کاری نمیشه کرد»، «هر کار بکنی، هیچی از ریاضی سرش نمیشه»؛ این دو برخورد انگیزه کودک برای درس خواندن را به شدت از بین میبرد. مغز مرد در طول زندگیاش تغییر وتحول پیدا میکند. اینها یافتههای تازه در این زمینه است. مردان احساساتیترند گرچه تصور عمومی این است که زنان احساسیترند، اما پژوهشها نشان داده است که نوزادان پسر نسبت نوزادان دختر واکنشهای عاطفی بیشتری از خود نشان میدهند. یک بررسی در سال 2008 نشان داد که مردان در بزرگسالی نیز اندکی واکنشهای عاطفی را با شدت بیشتری بروز میدهند- البته تنها پیش از آنکه از عواطفشان در موردی آگاه شوند. مردان در برابر تنهایی حساسترند گرچه تنهایی میتواند برای سلامت و مغز هر کسی زیانبار باشد، اما مردان سالمند به خصوص نسبت به آن آسیبپذیرترند. مردان نسبت به زنان کمتر برای برقرار ارتباط تلاش میکنند، در نتیجه تنهاییشان تشدید میشود و این تنهایی اثر آسیبرسانش را بر مدارهای اجتماعی مغزشان باقی میگذارد. مردان بر حل مسائل متمرکزند با اینکه بسیاری از بررسیها نشان میدهند که زنان نسبت به مردان احساس همدلی بیشتری از خود بروز میدهند. اما ممکن است قضیه به این سادگی نباشد؛ ممکن است سیستم همدلی مغز مردان هنگامی که شخصی تحت استرس قرار دارد یا مشکلی را ابراز میکند، به سرعت بروز نکند، اما بخشی از مغز که مسئول "حل مسائل" است،به سرعت غلبه میکند و باعث کمک رساندن مردان به دیگران میشود. مردان از قلمروشان دفاع میکنند بخش از غریزه مردانه دفاع از قلمرواش است. گرچه در مورد انسانها باید پژوهشهای بیشتری انجام شود، اما در پستانداران مذکر، بخشی از مغز که مسئول "دفاع از قلمرو" است، بزرگتر از بخش مشابه در پستانداران مونث است. با اینکه زنان نیز دارای حس مالکیت هستند، اما مردان با احتمال بیشتری ممکن است هنگامی که زندگی عشقی یا قلمروشان در معرض تهدید قرار میگیرد، دست به پرخاشگری میزنند. مردان از سلسله مراتب فرماندهی استقبال میکنند مردان هنگامی سلسله مراتب قدرت حالت ناپایداری دارد، احساس اضطراب میکنند. اما وجود سلسله مراتب فرماندهی مستقر مانند نیروهای نظامی یا محیطهای کاری، تستوسترون آنها را کاهش میدهد و پرخاشگریشان را مهار میکند. مغز مردان واقعا در طول زمان بالغ میشود. اشتغال خاطر با سلسله مراتب قدرت که از سنین بسیار پایین حدود 6 سالگی آغاز میشود، برانگیزاننده رقابت میان مردان است و اینکه همیشه به هم در این باره متلک بگویند؛ البته اینکه پرخاشگری به شکل کلامی بروز پیدا کند بسیار بهتر از این است واقعا نمود عملی بیرونی پیدا کند. بررسیهای روانشناختی نشان دادهاند که با افزایش سن مردان، علاقه آنها به برتری طلبی کاهش مییابد، و در عوض توجه بیشتری به رابطههایشان و بهبود بخشیدن به اجتماع پیدا میکنند. مغز مردان برای پدر شدن آمادگی پیدا میکند مغز مردان چندین ماه پیش از این که پدر بشوند، برای همکاری با همسرشان آمادگی پیدا میکند. یک بررسی در سال 2000 نشان داد که پدران آینده تغییراتی هورمونی را از سر میگذرانند، هورمون پرولاکتینشان بالا میرود و هورمون تستوسترونشان کاهش پیدا میکند، و به این ترتیب احتمالا رفتار پدرانه در آنها تقویت میشود. شکل بازی مردها با بچههایشان فرق میکند شیوه بازی پدرها با بچهها خاص خودشان است، شیوه آنها در انجام بازیهای مبارزهجویانه، دارای خودانگیختگی بیشتر و برانگیزاننده بچه - ممکن است به یادگیری بهتر کودکان کمک کند، به آنها اعتماد به نفس بیشتری دهد و آنها را برای دنیای واقعی هم آماده کنند. مردان میخواهند خانوادهدار و بچهدار شوند زنان میخواهند استقرار پیدا کنند، و مردان میخواهند خانوادهدار و بچهدار شوند. یک بررسی در سال 2007 نشان میدهد که خطاهای مردان با احتمال بیشتری پیش از 30 سالگی رخ میدهد. پس از این سن، مردان به طور عمده بر تامین خانوادهشان متمرکز میشوند.
آن چه به تازگی در کشور رخ داد، اگر هیچ پیامدی هم نداشته باشد؛ پردهبرداری از بازی مشترکی است که دو جریان سیاسی به ظاهر متقابل در عرصهی سیاست به نمایش گذاشتهاند؛ آیا میتوان صحنههای بعدی این بازی را پیشبینی کرد؟
بازی مشترکی که جریان انحرافی و فتنهگران طی روزهای گذشته و به دنبال اقدام تأمل برانگیز رییس جمهوری در ماجرای برکناری وزیر اطلاعات، از خود به نمایش گذاشتند، حسگرهای بسیاری از تحلیلگران را، برای فهم دقیقتر چنین سناریویی، به حرکت درآورد.
سکوت جریان نفوذی دولت در مقابل جریان فتنه پس از انتخابات 88، هرچند علامت سوالهای بسیاری را در اذهان ایجاد کرد؛ و گرچه پس از تدوام این سکوت در پی اتفاقات 25 بهمن 89، بسیاری را به اتخاذ موضع واداشت؛ اما نتوانست همچون امروز زنگ خطر این همسویی را به صدا درآورد.
فهم پدیدههای سیاسی و تحلیل این قبیل رویدادها البته هیچگاه نباید با مطلقانگاری همراه باشد، چرا که حلقههای مفقود فراوانی همیشه در میان است که نباید تأثیر آنها را در واقعنگاری قضایا نادیده گرفت. اما به هر روی، مشاهدات و یافتههای موجود در این عرصه هم حاوی نکات فراوان و البته قابل توجهی هستند که هر یک گویای شعبهی تازه از یک ماجرا خواهند بود.
زمین مشترک بازی جریان انحرافی و فتنه در ماجرای اخیر و دروازهی واحدی که هر دوی آنها هدف شلیک توپهایشان قرار دادند نمونههایی از همین یافتههاست که گویای ابعاد تازه ای از رویکردی است که جریان انحرافی در پیش گرفته است.
هدف مشترکی که هر دو جریان به دنبال آن بودهاند و البته هریک منافع خاص خود را در آن دنبال میکنند، «جدایی افکنی و ایجاد فاصله میان رییسجمهور و اصولگرایان» است.
اثبات این مدعا و بیان و شواهد چنین مقولهای مجال موسعی میطلبد که این نوشته فاقد آن است؛ هرچند با اندکی تامل میتوان تا حد قابل توجهی این رویداد را تصدیق کرد اما به هر روی، مسئلهی اصلی در این میان رویکردی است که جریان انحرافی مدتهاست در پیش گرفته و امروز بعد تازهای از آن آشکار شده است.
جریان نفوذی دولت که درست یا غلط با محوریت رییس دفتر رییس جمهور شناخته میشود، مدتی است که خویش را در قامت یکی از کنشگران فضای سیاسی ایران تعریف کرده و در تلاش است تا هرچه بیشتر بر اعتبار و اثربخشی خود بیافزاید.
با این همه، تازهواردی این جریان به جمع بازیگران عرصهی سیاست، تا مدتها آنها را از قرار گرفتن در کانون توجهات دور نگه میداشت هرچند که تلاشهای فراونی هم از سوی آنها برای جلب توجه دیگران صورت گرفت. اقدامات تأملبرانگیز فراوان جریان انحرافی که برای رهایی از گمنامی دنبال میشد، البته روز به روز رنگ تازهای به خود میگرفت و در مقابل نحوهی مواجه با آن نیز، اندکی دقت و ظرافت میطلبید؛ چرا که این جریان خویش را به رییسجمهور برخاسته از جریان اصولگرا منسوب میکرد و در مقابل اقداماتی مغایر با برخی ارزشهای انقلاب، انجام میداد.
با این مقدمه به نظر میرسد ضرورت شناخت دقیق چنین جریانی که رگههایی از عدم شفافیت هم در آن مشاهده میشود به خوبی نمایان شده است. این ضرورت البته آن زمان دو چندان خواهد شد که به همسویی جریان انحرافی با فتنهگران در جریان اخیر توجه شده و البته جملهی کلیدی «هوشنگ امیر احمدی» را در مصاحبه با روزنامهی «گاردین» فراموش نکنیم که گفته بود: «مشایی آلترنانتیو جنبش اصلاحات است» و ابراز امیدواری کرده بود که «مشایی رییس جمهور آینده ایران خواهد شد.»
در همین راستا، این نوشته بنا دارد تا به نحوهی گذرا اندکی از ابعاد ماهوی جریان انحراف را بررسی کرده و برخی محورهای مورد تاکید این جریان را که به نحوی درکنش سیاسی آنها نمود یافته، به شکل دستهبندی شده ارایه نماید.
جریان انحراف و اولویتهای سال 90
به خوبی میتوان دریافت که یکی از اولویتهای اصلی جریان نفوذی دولت، کسب هرچه بیشتر کرسیهای مجلس در سال جاری است. این هدف اما، برای محقق شدن در پازل ترسیم شده این جریان نیازمند ملزوماتی است، که تامل در آنها تهدیدهای فراوانی برای آیندهی کشور به نمایش میگذارد.
جلسات مختلف فعالین اصولگرایان با رییسجمهور و بینتیجه ماندن هر یک از آنها، شاید بتواند سرنخ پیگیری این ماجرا باشد. چرا که آنچه از مجموع این نشستها به دست آمده نشان میدهد، جریان انحرافی قصد بازی تیمی را ندارد و با تکروی و جدایی از اصولگرایان به دنبال اجرای برنامههای خویش است.
از جمله تاکتیکهای معروف این جریان البته اختلافافکنی و ایجاد شکاف است که همین رویکرد را در رابطه با معتقدین به گفتمان انقلاب نیز دنبال کردهاند. ایجاد انشقاق در صف اصولگرایان اما با روشهای مختلفی از سوی جریان انحراف پیگیری میشود. یارگیری به طرق مختلف از گوشهای از بدنهی اصولگرایان، طرح مباحث اختلافانگیز در میان بخش دیگری از این جریان و حتی اتهامزنی به گروهی از منتقدین دلسوز دولت از جمله این اقدامات است.
نقطهی خطرناک این سناریو، تلاشهایی است که در راستای وادار ساختن احمدینژاد برای عبور از گفتمان اصولگرایی صورت میگیرد. این هدف با القای یک فضای دو قطبی دنبال میشود که از سویی با برافروختن هرچه بیشتر آتش دشمنی با هاشمی، هر آنکه را انتقادی به دولت داشته باشد در تیم مقابل قرار داده و از سوی دیگر با تدارک اقداماتی همچون بستنشینی اخیر احمدینژاد، موجبات اعتراض معتمدین به گفتمان انقلاب را فراهم میکند. این برنامه اما زمانی تکمیل میشود که با القای توهم توطئه، رییسجمهور و البته افکار عمومی را هم به این مساله مشغول میسازند که جریانی در دورن نظام با تمام قوا به دنبال کودتا وبراندازی دولت است.
جریان انحرافی البته از اتهام زنی به افراد سرسختتر هم دریغ نمیکند و با دنبال کردن تحولاتی همچون مفاسد اقتصادی سعی در خارج کردن گروهی دیگر از رقبا از بازی دارد.
اختلافافکنی میان قوا هم البته دستور کار دیگر این جریان است که به طرز عجیبی به آن دامن زده میشود. عدم رعایت بدیهیات قانون که این روزها صدای مجلس را در آورده شاید بهترین مثال برای این جریان باشد. با توجه به این فضا و همچنین هدف یاد شده در راستای انتخابات مجلس، به نظر میرسد میبایست ویژگیهای رفتاری جریان انحراف با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
ویژگیهای جریان انحرافی
1- ایجاد شخصیتی کاریزماتیک: چهرهی اصلی این جریان سعی میکند، با مواضع ساختارشکن خود و البته با چهرهای متفاوت شناخته شود دیگر اشخاص فعال حول وی نیز عمدتا در جهت تقویت این باور حرکت میکنند که فرد یاد شده دارای ویژگیها و شاخصههای ممتازی است. به عبارت دیگر این جریان به دنبال تولید یک پدیدهی شخصیتی کاریزماتیک است. این پدیده شخصیتی، لزوما هم نباید به عنوان یک کاراکتر مثبت شناخته شود. مهم تمایز وی با دیگران است. این تمایز میتواند مثبت یا منفی باشد؛ «بدنامی بهتر از گمنامی است». مروری بر اظهار نظر برخی از این افراد مانند «عباس امیری فر» دبیر کل جامعهی وعاظ ولایی، «علی اکبر جوان فکر» مدیر عامل ایرانا، «حمید افراشته» دبیر شورای مشاوران جوان ریاستجمهوری به خوبی رویکرد غلوآمیز آنان را در بزرگنمایی شخصیت مهرهای این جریان به نمایش میگذارد.
2- قاعده گریزی: ویژگی دیگر این جریان شکستن قواعد مرسوم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و ... است. قاعده گریزه یا ساختارشکنی در دو حوزهی گفتمان و عملکرد سیاسی به خوبی در ابعاد ماهوی این جریان قابل مشاهده است. شخصیت محوری این جریان، در قریب به اتفاق مواضعش سعی میکند به نوعی از خط قرمزهای اعتقادی، فرهنگی و عرفی عبور کند و موضعی متفاوت اتخاذ نماید.
در حوزهی عملکرد سیاسی نیز، این بیقاعدگی به وضوح نمایان است. به گونهای که میکوشند ساختار صفبندیهای سیاسی را در هم نوردیده و از میان تمام اقشار و طیفهای سیاسی، مذهبی و قومی و فرهنگی و هنری با هر تفکر و گرایشی، جذب نیرو کنند. بر این مبنا، گرچه خویش را منتسب به رییسجمهور اصولگرا میدانند، اما طبق شواهد، ارتباطات پنهان گستردهای با جریان تکنوکرات و جریان اصلاحات برقرار ساختهاند.
3- حرکت حقلهای و سطحبندی شده: بدین معنی که حلقههای مختلفی را برای برقراری ارتباط و پیگیری برنامههای خود دارند. این حلقهها سطح بندی شده و هر سطحی وظیفهای خاص ر ا برعهده دارد. به عنوان مثال حلقهی دانشجویی، راه انداختن جنبش وبلاگی و حمایت در فضای مجازی را مدیریت میکند. حلقهی مدیران دولتی، تقویت و نفوذ عناصر و عوامل موردنظر در بدنهی دولت را دنبال میکنند. همچنین در میان لایههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و ... فعال شده و نیرو جذب میکنند.
4- بهرهگیری از رویکرد ایدئولوژیک: با توجه به اهمیت نگرشهای فلسفی در عرصهی تئوریپردازی و عمل سیاسی، این جریان میکوشد با بهرهگیری از این شیوه، ضمن ایجاد سردرگمی و ابهام، جذابیتهای ذهنی ایجاد نماید. ادبیات رحیم مشایی مشهون از کاربرد واژگان و ادبیات فلسفی است. از طرف دیگر رویکرد ایدئولوژیک با تعریف خاص آن، در ادبیات این جریان تداوم دارد. این در حالی است که متخصصان حوزهی علوم انسانی بر این باورند که ادبیات التقاطی ارایه شده از سوی جریان انحراف، خالی از هرگونه ارزش علمی و بار ایدئولوژیک بوده و کاملا تبلیغاتی است. نگاه جدید به بحث مهدویت و توام با آن طرح مکتب ایرانی از اسلام با این رویه، قابل توجیه است.
این تست هم مانند سایر تست های روانشناسی ممکن است به طور 100?درمورد همه صدق نکند!اما تاحدود زیادی درست است و به شخصیتتان نزدیک!!
ابتدا داستان زیر را با دقت بخوانید!شاید ازنظر شما این داستان کمی مسخره به نظر آید اما چیزی که اینجا مدنظر است شخصیت های این داستان است نه چگونگی متن داستان!!
و اونم اینه که بین این دو رودخانه ای وجود داره که عبور از آن به هیچ وجهی ممکن نیست!!یعنی دختره این طرف رود خانه و پسره اون طرف آب!!
این دو عاشق دلباخته به هیچ صورت نمیتوانند از آب عبور کرده و به هم برسند!!
دختره کمی فکر می کنه و قبول میکنه.و همینطور هم میشه.این دو به عقد هم درمیان و به محض اینکه از آب رد شدن ازهم جدا میشن و پسره(معشوق)وقتی میبینه دختره چنین کاری انجام داد ناراحت میشه و اونو تنها میزاره و میره.
و این داستان 100 امتیاز داره شما باید این 100 امتیاز رو بین چهار نفر هرطور که دوس دارید تقسیم کنید اما باید مجموع امتازات 100 بشه!
میتونید به ی نفر 0 امتیاز بدید و یا به یه نفر 100 امتیاز بدید!!
.
واما نتیجه:
هر کدوم از این چهار نفر نماد خصلت و احساس خاصی هستن:
دختر عاشق:نماد احساسات(به اندازه ای که به دختره امتیاز دادین،همون مقدار بیانگر احساسات شماس!!)
پیرمرد:نماد فرصت طلبی و سوء استفاده گری(شاید از نظر شما پیرمرد فردی دلسوز و مهربان بوده که به دختره کمک کرده اما اون میتونست بدون هیچ چشم داشتی کمک کنه!!)
پسر دوم:نماد منطق
امیدوارم به شخصیت شما نزدیک باشه!!من از چند نفر پرسیدم خیلی به شخصیت هاشون نزدیک بود!!
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |