آیا بیشتر اوقات احساس میکنید که انگیزهای ندارید؟ همه ما گاهی دچار چنین حالتی میشویم؛ روزهایی که دلمان میخواهد فقط تنبلی کنیم و هیچ انگیزهای برای کارهای عادی و ساده هم نداریم. آیا میخواهید با این حالت مبارزه کنید؟ باخود قرار بگذارید: هنگامی که احساس میکنید علاقهای به انجام کاری یا کارهایی ندارید، به خود بگویید که اگر این بخش کتاب را خواندم یا این گزارشها را تمام کردم، میروم بیرون قدم میزنم و یک بستنی (یا هر چیز دیگری که به آن علاقه دارید) میخورم. مانند یک انسان با انگیزه رفتار کنید: اگر بیحوصلهاید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزهاید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس میکنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است. هنگام صبح چند سؤال مثبت و روحیهبخش از خود بپرسید: هر روز صبح از خود 5سؤال سه بخشی امیدوارکننده بپرسید: بسیار مهم است که شما واقعا بدانید که چگونه و چرا این شرایط به شما احساس خوبی را منتقل کرده است. این پرسشهای صبحگاهی فوقالعاده هستند، زیرا نحوه قرارگرفتن آنان، به شما امکان درک عمیق از شرایط موجود را میدهد و سپس آن احساس مثبت را به شما منتقل میکند. زمان و مکان هدفهای خود را تغییر دهید: هدفهای بزرگ و ویژه برای خود در نظر بگیرید. اهداف بزرگتر نسبت به هدفهای کوچکتر، انگیزه بیشتری در فرد بهوجود میآورند. هدف بزرگ اثر بیشتر و عمیقتری دارد و میتواند منشأ تولید انگیزههای قوی شود. یک کار کوچک انجام دهید و برای انجام آن برنامهریزی کنید: یک کار کوچک را آغاز و به پایان برسانید؛ مثلا میز کارتان را تمیز کنید، یک قبض یا رسید را بپردازید و یا ظرفها را بشویید. فقط نیاز به این دارید که کاری را آغاز کنید. وقتی این کار را تمام کردید احساس میکنید که آمادگی انجام کارهای بعدی را هم پیدا کردهاید. بنابراین وقتی حال و حوصله انجام هیچ کاری را ندارید یک کار کوچک را شروع کنید تا خاتمه یافتن آن شما را بر سر شوق آورد. کار سختتر را اول شروع کنید: اغلب هنگامی که به کارهای روزمره خود فکر میکنیم بهنوعی دچار نگرانی میشویم که کی و چگونه این همه کار را انجام بدهیم. از سختترین کار شروع کنید. هنگامی که سختترین کار موجود در فهرست را شروع کرده و به پایان برسانید، احساس میکنید که بار سنگینی را از دوشتان برداشتهاید. در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجودتان پدیدار میشود و بقیه روز اعتماد بهنفس بیشتری خواهید داشت و نگرانیهای روزمرهتان. کاهش پیدا میکند. کارتان را آهسته آغاز کنید: به جای آنکه کارتان را سریع آغاز کنید، نخستین گامها را آهسته بردارید. هنگامی که کاری را با آرامش و طمأنینه شروع میکنید، مغز شما این فرمان را دریافت نمیکند که این کار باید باسرعت هرچه تمامتر خاتمه یابد. اما اگر مغز انسان احساس کند که باید برنامه کاریاش را با سرعت به پایان برساند چه اتفاقی میافتد؟ اغلب اوقات ممکن است فرد اصلا کار مورد نظر را آغاز نکند. پس شروع یک کار بدون شتاب بهتر از اصلا شروع نکردن است. همیشه خودتان را با خودتان مقایسه کنید نه با دیگران: مقایسه خود با دیگران و اینکه نتیجه تلاشتان چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفتهاید، کشنده انگیزه و قوه خلاقیت انسان است. همیشه افراد بیشماری هستند که از شما تواناترند و معدود افرادی هم هستند که از همه پیشی گرفتهاند؛ هم از بعد مادی و هم معنوی، بنابراین فقط قوای خود را روی خود، برنامهای که در پیش دارید و البته نتیجهای که عایدتان میشود، متمرکز کنید و دریابید که چگونه میتوانید برنامهریزی ذهنیتان را بهبود ببخشید و به مرحله اجرا در آورید. بررسی مجدد نتایج حاصله نیز اهمیت زیادی دارد. با این کار شما میتوانید اشتباههای گذشته را پیدا کرده و از تکرار مجدد آن یا انجام خطاهای مشابه جلوگیری کنید. یکی دیگر از مزایای بررسی مجدد نتایج بهدست آمده، ایجاد انگیزه مضاعف است. درک این موضوع که حاصل تلاشهای شما چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفتهاید، توان و اشتیاق شما را چند برابر میکند و اغلب از موفقیت و پیروزی خود شگفتزده خواهید شد. موفقیت خود را همیشه بهیاد داشته باشید: همیشه و در همه حال به جای فکر کردن به شکستها و ناکامیها، موفقیتها و کامیابیهایتان را بهخاطر بسپارید. بهتر آن است که آنها را یادداشت کنید؛ حتی با ذکر جزئیات، زیرا فراموش کردن موفقیت بسیار آسان است و گاهگاهی مراجعه به نوشتههایتان میتواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و البته انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند. مانند یک قهرمان رفتار کنید: داستان زندگی قهرمانان را بخوانید و رفتار و کردار آنان را سرمشق خود قرار دهید و به سخنان آنان گوش فرادهید. کشف کنید که در کار و تلاش آنان چه ویژگی خاصی وجود داشته که سبب موفقیتشان شده. اما همیشه بهخاطر داشته باشید این افراد همانند ما و سایر افرادند و بنابراین، به جای اینکه آنان را در مقام رفیعی بنشانید و تحسینشان کنید، اجازه دهید که الهامبخش شما باشند. سعی کنید محیط کارتان را با کمی تفریح قابل تحمل کنید: بهخاطر داشته باشید که در فضای کاریای که خلق میکنید یا در برنامهای که در نظر دارید، جایی هم برای کمی تفریح و شوخی در نظر بگیرید. با اینکار انگیزه کافی برای انجام کار و بهپایان رساندن آن خواهید داشت. فقط بهدنبال راحتی نباشید: با بیحالی که نوعی تنبلی است، خداحافظی کنید و برای ایجاد انگیزه در خود، با مشکلات مبارزه کنید. از شکست نهراسید: بهجای هراس از شکست، آن را بهعنوان نوعی اطلاعات مفید و ضروری و یک بخش طبیعی از موفقیت بپذیرید. یکی از بسکتبالیستهای مشهور (مایکل جردن) میگوید: بیش از 9هزار خطا داشتم و تقریبا 300بازی را باختم. 26مرتبه به من اعتماد کردند تا ضربه پیروزی را بزنم و من موفق نشدم. بارها و بارها در زندگی شکست خوردم و به همین دلیل است که در زندگی موفق شدهام. بنابراین از شکستهایتان تجربه کسب کنید و از خود بپرسید این بار، این شکست چه درسی به من میدهد؟ در مورد کاری که میخواهید انجام دهید، مطالعه کنید: هنگامی که کاری را آغاز میکنید، درباره فرایند کار پژوهشی بهعمل بیاورید. با اینکار شما از میزان کاری که در پیش رو دارید و مشکلاتی که ممکن است با آن برخورد کنید، آگاه میشوید. گاهی اوقات توقع یا انتظار بیجا سبب کاهش انگیزه و هدر رفتن اشتیاق و جدیت اولیه فرد میشود. با مدیریت خواستههایتان میتوانید از هدر رفتن نیروی حاصله از اشتیاق جلوگیری کنید و انگیزه و تواناییهایتان را تا پایان کار حفظ کنید. دانستن این موضوع که بر سر کسانی که در موقعیت مشابه شما قرار داشتهاند، چه آمده، چه مسیری را طی کرده و چه گامهایی برداشتهاند، بسیار مفید و آموزنده است. میتوانید با تلفیق روش انتخابی آنها و آنچه خود در ذهن دارید، روش کاری مناسبی را انتخاب و فعالیت خود را شروع کنید. این وضعیت میزان نگرانیهای شما را کاهش میدهد و بهتر میتوانید اوضاع کاری را تحت کنترل خود داشته باشید؛ چه از بعد احساسی و چه از بعد عملی، چون حداقل تا حدودی میدانید که دیگرانی که چنین راهی را رفتهاند با چه وقایعی مواجه شدهاند و این آگاهی از بعد احساسی و عملی سبب تشویق و دلگرمی شما میشود. معین کنید که چرا میخواهید این کار را انجام بدهید: اگر نمیدانید که به چه دلیل میخواهید چنین کاری را انجام دهید یا اینکه دلیل کافی برای انجام آن ندارید، پس خاتمه دادن آن برای شما بسیار مشکل خواهد بود. کاری را برگزینید که دلیل قوی و کافی برای انجام آن داشته باشید. اگر نتوانستید، انجام این فعالیت را متوقف کنید و به جای آن، فعالیت دیگری را که دلایل انجام آن قویتر و واضحتر است آغاز کنید. هدفهای خود را یادداشت کنید: هدف و منظور خود را از انجام آن فعالیت بنویسید، سپس آن را روی دیوار، رایانه، یا آینه بچسبانید. با این کار در طول روز، مراحل انجام کار را مرور میکنید و این آگاهی تداوم کار را برای شما آسانتر میکند. با دید مثبت برای انجام کار فعالیت کنید (برای مثبتاندیشی تلاش کنید): بیاموزید که بیشتر اوقات مثبتاندیش باشید و یاد بگیرید که افکار منفی را قبل از آنکه سد راه شما باشند، از سر بیرون کنید. ممکن است که همه نتوانیم همیشه مثبتاندیش باشیم، اما باور کنید که بیشتر ما میتوانیم این حس را در خود تقویت کنیم و نتیجه حاصل نیز میتواند به تلاش بیشتر ما کمک کند. کمتر تلویزیون تماشا کنید: آیا از جمله کسانی هستید که زیاد تلویزیون تماشای میکنند؟ تلاش کنید که کمتر به تماشای برنامههای تلویزیونی بنشینید و فعالیتهای مورد علاقه خود را در زندگی واقعی دنبال کرده و با روشهای خودتان انجام دهید. برنامه کاریتان را به چندین برنامه کوچکتر تبدیل کنید: هنگامی که پروژه بزرگی در دست دارید، آن را به چند بخش کوچکتر تقسیم کنید، سپس با تمرکز روی نخستین بخش کار، فعالیت خود را آغاز کنید و وقتی این بخش تمام شد، بخش بعدی را آغاز کنید. موفقیتهای کوچکی که در انجام بخشهای اولیه بهدست میآورید، انگیزه شما را افزایش میدهد و از تمرکز روی کل کار که ممکن است سبب دلسردی شما شود، جلوگیری میکند. اگر این روش را دنبال کنید خود شما هم از نتیجهای که میگیرید، شگفتزده خواهید شد. اطلاعات موجود را بازنگری کنید: داشتن اطلاعات لازم در آغاز هرکاری، امری ضروری است، اما گاهی جامعه و رسانهها اطلاعاتی را به انسان منتقل میکنند که بار منفی دارد. پس محفوظات ذهنی خود را ارزیابی کنید. نکات منفی را حذف کرده و با توجه به بینش خود، از اطلاعات مفید و مثبت برای دستیابی به هدفتان استفاده کنید. قوه خلاقیت خود را بهکار بگیرید: کاغذی را بردارید و در بالای کاغذ بنویسید که دوست دارید در چه زمینهای فعالیت کنید. شاید هدف شما کسب درآمد بیشتر یا مبارزه با بیماری و بهدست آوردن نهایت سلامتی باشد. اکنون 20 روش، ایده یا عقیده در مورد موضوع مورد نظر بنویسید. سعی کنید 10ایده دیگر به لیست خود اضافه کنید؛ البته همه این ایدهها مفید یا خوب نیستند. اکنون از قوه خلاقیت خود استفاده کرده و ایدههایی را که در رسیدن به هدف برای شما مفیدند، پیدا کنید. حسن این کار این است که نه تنها قوه خلاقیت خود را بهکار گرفتهاید، بلکه دریافتهاید که تا چه حد خلاق هستید؛ هم انگیزه انجام کار را در خود زنده کرده و هم از نظر روحی شرایط مناسبی برای خود فراهم کردهاید. در یابید که چه چیزی سبب شادی و خوشحالی شما میشود: همه ما میدانیم که شرایط ویژهای یا کارهای خاصی سبب شادی ما میشوند، پس کاری که شما را شاد میکند، انجام دهید؛ هر اندازه که میتوانید یا میخواهید. البته باید مراقب باشید که این خواسته با آداب و رسوم اجتماعی که در آن زندگی میکنید و با باورهای انسانی و مذهبی در تضاد نباشد. به گفتههای حکیمانه گوش دهید: یک کتابخانه کوچک برای خود ترتیب دهید. جملههایی را که سبب پیشرفت فردی و ایجاد انگیزه میشود بنویسید یا ضبط کنید. زمانی که سوار اتوبوس یا مترو هستید، هنگام رانندگی، دوچرخهسواری، دویدن یا پیاده روی، به آن گوش کنید یا در حالی که مشغول انجام کاری هستید، یادداشتهایتان بخوانید. فراتر از محیط زندگی و حد تواناییتان فکر کنید: تصور نکنید که آینده را فقط تواناییهای شما و آنچه اکنون دارید، میسازد. دنیا محدود نیست. تواناییهای شما بسیار بیشتر از آنی است که تصور میکنید. با بهکارگیری تجربههایی که تاکنون بهدست آوردهاید و آنچه اکنون هستید، آیندهای را برنامهریزی کنید که در آن محدودیتهای کمتری وجود داشته باشد؛ یعنی افق دید خود را وسیعتر کنید. زمان را در نظر داشته باشید: هر روز را بشمارید. شما همه روزهای دنیا را در اختیار ندارید. زندگی کوتاه است، بنابراین امروز را دریابید و کاری را که میخواهید انجام دهید. فردا هم کارهای دیگری برای انجام دادن وجود دارد. بازار وسایل دفع بلا و زخم چشم دهخدا در شرح کلمه خرافه می نویسد: «نام مردی پری زده از قبیله عذره بوده است و او آنچه از پریان می دید نقل می کرد و مردم او را به دروغ می پنداشتند و باور نداشتندی و گفتندی هذا حدیث خرافه و هی حدیث مستملح کذب.» اما قطعاً تاریخ خرافات به مدت ها قبل از آن زمان بازمی گردد و تا الان هم در همه جای دنیا ادامه دارد. هنوز هم خیلی از ما در پس زمینه ذهن مان عقاید خرافی داریم. هنوز هم چشم نظرها و مهره مارها طرفداران خودشان را دارند. ما دنبال پاسخ این نیستیم که بدانیم خواص مهره ها خرافات است یا نه. این فقط روایتی است از آنچه دیدیم و شنیدیم. برای اینکه چشم نخوریم ، چه کنیم؟ بازار تجریش هنوز بوی سنت می دهد. گیرم کنارش از این پاساژهای لوس سبز شده باشد و دیوارهایش را بازسازی کرده باشند. خوشبختانه سوق ها و حجره ها و میدان سرجایشان هستند. از در کنار امامزاده که وارد بازار می شوی بوی عطر به صورتت می ریزد و از جنب و جوش مردم مبهوت می شوی. کمی جلوتر مغازه های تسبیح و انگشترفروشی شروع می شوند. البته حالا سنگ های قیمتی و وسایل تزیینی جای مهر و تسبیح را در این مغازه ها تنگ کرده اند. اگر دنبال خرید چشم نظر یا نظرقربانی هستید، در بازار تجریش به وفور پیدا می کنید. در طرح های متفاوت با قیمت هایی بین 5تا 30 هزار تومان. می گویند این وسیله نمی گذارد کسی چشم تان بزند؛ همین شیشه ای که در مرحله ریخته گری چند قطره رنگ آبی در آن چکانده شده! با یکی از فروشنده ها صحبت می کنم. می گوید چشم نظر به خاطر داشتن رنگ آبی چشم را برمی گرداند و ممکن است با نگاه یک آدم شورچشم بیفتد بشکند! فروشنده قسم می خورد برای خودش سه یا چهار بار اتفاق افتاده کسی وارد مغازه شده و ناگهان یکی از چشم نظر ها شکسته! این چشم نظر ها را از ترکیه وارد می کنند. من خودم هم اول باورم نمی شد چنین چیزی در کشورهای دیگر هم طرفدار داشته باشد، اما از چند نفر شنیدم خیلی از مغازه های ترکیه اصلاً کارشان همین چشم نظرفروشی است. باور ندارید؟ اینکه مساله لاینحلی نیست. عبارت «Evil eye beads» را در گوگل سرچ کنید همه چیز برایتان روشن می شود. غروب آفتاب نزدیک است. ازدحام و شلوغی بازار هر لحظه بیشتر می شود. یک روحانی جوان ذکرگویان به سمت ورودی امامزاده می رود. برای او توضیح می دهم برای چه کاری درباره این ابزار های دفع بلا و چشم اطلاعات می خواهم. کسی نمی تواند وجود چشم زخم را منکر شود. آنجا که خداوند در سوره قلم می فرمایند «و ان یکادالذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعواالذکر و یقولون انه لمجنون» همین مساله به آسیب رساندن با چشم اشاره دارد. ولی اینکه آیا این سنگ ها و طلسم ها اثری داشته باشند جای بحث دارد با خوشرویی پاسخم را می دهد و می گوید کسی نمی تواند وجود چشم زخم را منکر شود. آنجا که خداوند در سوره قلم می فرمایند «و ان یکادالذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعواالذکر و یقولون انه لمجنون» همین مساله به آسیب رساندن با چشم اشاره دارد. ولی اینکه آیا این سنگ ها و طلسم ها اثری داشته باشند جای بحث دارد. از او می پرسم نظر خود شما چیست؟ می خندد و می گوید «العقل دلیل المومن». چندی پیش دفتر یکی از مراجع در پاسخ به استفتایی در مورد این مهره های آبی رنگ اعلام کرد این مهره ها دارای هیچ مستند شرعی نیست. به هر حال اگر دنبال چشم نظر می گردید می توانید به مغازه های سمت شوش هم سر بزنید. به تازگی چشم نظر ها مهمان مغازهایی شده اند که وسایل شیک تزیینی می فروشند. شاید در پیاده رو های سطح شهر با بازار فروش مهره مار آشنا شده باشید؛ چیزی که می گویند محبوبیت می آورد. ماجرای جالبی نیست؟ مارها بعد از جفت گیری دو مهره سفید از سر خود جا می گذارند که قرار است برای انسان ها خوشبختی به ارمغان بیاورد. اولین کسی که این ایده به ذهنش رسیده عجب ذهن فانتزی و خلاقی داشته! اما این مهره ها که هر مار دو تا از آنها را در سر خودش مجانی دارد، برای انسان ها بین پنج هزار تا 20،30میلیون تومان آب می خورد. بعد هم معلوم نیست که کدام اصل باشد و کدام فرع. اگر این چند قلم جنس دفع بلا و جذب خوشبختی را در بازارهای واقعی پیدا نکردید می توانید از دنیای مجازی کمک بگیرید. سایت های خرید آنلاین مهره مار را با پست ارسال می کنند جلوی در منزل تان! بعد با خیال راحت می توانید آنها را داخل سرکه بیندازید و آزمایش کنید که حتماً مهره مار اصل باشند. به کجا می رویم؟ قرار است آسایش خود را از چه طریقی تضمین کنیم؟ آیا دل بستن به واقعیت های پوچ و توخالی می تواند به صورت واقعی خوشبختی ما را ضمانت کند ؟ 1. برای زندگی خود قوانینی در نظر بگیرید و سعی کنید از آنها سرپیچی نکنید. این قوانین را پس از مشورت با متخصصان و افرادی که تجربه یک زندگی موفق را داشته اند، تدوین کنید. افکار: رضا اسکستانی کسی که پس از بریدن سر میرزا کوچک خان ، آن را به خان تالش تحویل داد. و این هم سر بریده میرزا کوچک جنگلی یکی از روزنامههای کانادا از قول مقامات محلی این کشور اعلام کرد که یک موجود عجیب با سری بسیار بزرگ و دهانی حفره مانند روز گذشته در یکی از مناطق ساحلی این کشور به گل نشست و باعث تعجب و وحشت رهگذران و دانشمندان شد.
• در حال حاضر در زندگی از چه چیزی راضی هستم؟
• چه ویژگیای مرا خوشحال میکند؟
• چگونه در من این حالت را بهوجود میآورد؟
برای اینکه چشم نخوریم ، چه کنیم؟
2. از "خود"، "افرادی که در زندگی شما نقش دارند" و "محیط اطرافتان" شناخت کافی به دست آورید.
3. به این نکته واقف باشید که شما سهم عمده ای در ساختن زندگی خود دارید. در بیشتر مواقع این شما هستید که می توانید از زندگی لذت ببرید یا آن را به کام خود تلخ کنید.
4. بیشتر چیزهایی که در زندگی شما وجود دارد و برایتان لذت بخش نیستند، می توانند به دست خود شما از بین بروند. به طور مثال، اگر از شغل خود راضی نیستید فقط نیاز به تلاش و پشتکار دارید تا با شایسته کردن خود شغل بهتری به دست آورید و یا اگر از چاقی خود رنج می برید، کافی است کمی همت کنید.
5. در زندگی نقش یک قربانی را بازی نکنید یا سعی نکنید با یادآوری تجربه های تلخ گذشته برای خود بهانه بسازید. این کار فقط تضمین می کند که یأس، عدم پیشرفت و عدم موفقیت در انتظار شماست.
6. دیگران را مقصر عدم موفقیت خود قلمداد نکنید. زندگی مال شماست، پس خودتان هستید که دوباره و دوباره می توانید آن را بسازید.
7. هر فکری می کنید و هر تصمیمی می گیرید، پیامدهایی را برایتان به دنبال خواهد داشت. اگر مثبت فکر کنید، نتیجه مثبت می گیرید و اگر به دنبال افکار منفی باشید، نتیجه تان هم منفی خواهد شد.
8. علت بروز وقایع ناخوشایند در زندگی را پیدا کنید یا سری به تجربه های پیشین خود بیندازید تا ببینید عیب کار از کجا بوده است.
9. هیچگاه از تغییر نترسید. گاهی اوقات تغییرات نقش مهمی در زندگی تان خواهند داشت و علی رغم انتظارتان عمل خواهد کرد.
10. واقع نگر باشید. خود، زندگی و دنیای اطرافتان را آن گونه که هست بشناسید، نه آن گونه که خودتان می خواهید.
11. با خودتان صادق باشید و اگر می دانید کاری باعث موفقیتتان نمی شود آن را از زندگی خود خارج کنید و به جای بهانه آوردن از همین حالا دست بکار شوید.
12. نسبت به انجام هر کاری درست و با دقت تصمیم گیری کنید.
13. به خاطر داشته باشید عملکردهای شماست که داستان زندگی تان را می نویسد.
14. فکرها، آرزوها، هدف ها و تصمیمات خود را به عملکردهای معنادار، هدفمند و سازنده ترجمه کنید.
15. خودتان را بر اساس نتایجی که می گیرید ارزیابی کنید، نه فقط بر اساس حرف ها.
16. درد خود را بشناسید تا هر چه سریع تر خود را از مهلکه مسبب بروز آن درد خلاص کنید. به این نکته واقف باشید که همین درد می تواند انگیزه ای برای بروز یک تغییر در زندگی شما باشد.
17. گاهی ریسک کردن در زندگی باعث موفقیت می شود. اگر خردمندانه و با درایت ریسک کنید، پیروزی از آن شماست. اگرچه ریسک کردن در ابتدای امر دلهره آور و ترسناک است، اما ارزش آن را دارد. توجه داشته باشید که برای این کار ممکن است مجبور باشید خیلی از چیزهای آشنا و عادت ها و راحتی های خود را کنار بگذارید.
18. فیلترهایی که جلوی چشم شما را گرفته اند تا دنیا را زیبا نبینید، دور بیندازید.
19.شما دنیا را آنگونه که می بینید؛ می شناسید و تجربه می کنید. این شما هستید که می توانید انتخاب کنید که چگونه به دنیا بنگرید و آن را تجربه کنید. این قدرت انتخاب در هر مرحله از زندگی همراه شماست.
20. عواملی را که بر نگاه شما به دنیا اثر می گذارند بشناسید و در صورت منفی بودن، آنها را تغییر دهید و مثبت کنید. اگر از دریچه تجربیات تلخ گذشته به دنیا نگاه می کنید، بدانید که دارید حال و آینده خود را بر اساس همان تجربیات می سازید.
21. شما مدیر زندگی خود هستید. آن را بر اساس بهترین استانداردهای مدیریت هدایت کنید تا نتیجه خوبی بگیرید. موفقیت را سرلوحه تدوین برنامه های مدیریتی خود قرار دهید.
22. اگر از خود توقع زیادی نداشته باشید، سال ها در همان پله ای که هستید درجا می زنید. پس به اهداف بلند فکر کنید. اما به این نکته هم توجه داشته باشید که هرگز از مرز واقع نگری خارج نشوید.
23. ما خودمان هستیم که به اطرافیانمان یاد می دهیم چه رفتاری با ما داشته باشند. رفتارهای محترمانه یا بی ادبانه از سوی اطرافیان، همه بازتاب شخصیتی است که ما از خودمان برای آنها ترسیم کرده ایم.
24. محدودیت ها و قوانینی را که افراد حین برخورد با شما ملزم به رعایت آن هستند به آنها یاد دهید. البته این به معنای آن نیست که مستقیم حرف هایتان را بیان کنید، بلکه می توانید با رعایت نکاتی ظریف، در بطن اعمال و گفتارتان آنها را از مسئولیتشان در قبال شما آگاه نمایید. برای خود احترام بسیاری قائل شوید تا دیگران نیز از شما تبعیت کنند. کسی که به خود ارزش نمی دهد نباید توقع رفتار ارزشمندی از جانب دیگران داشته باشد.
25. برخی اوقات لازم است که به دیگران گوشزد کنید رفتار شایسته ای نداشته اند. این کار راهی مناسب برای پیشگیری از تکرار دوباره چنین امری در آینده است.
26. برای "بخشش" ارزش بسیاری قائل شوید. همانطورکه گذشتگان گفته اند: در عفو لذتی است که در انتقام نیست. به این فکر کنید که با انتقام فقط فکر و روح خود را بی جهت آزرده کرده اید و افکاری را که به سلامت روحتان آسیب می رساند در خود پرورانده اید. مهم نیست آن فرد چه فکری در مورد شما می کند، شما بخشش را صرفاً برای آرامش و سلامت خودتان انجام دهید.
27. قدرت کنترل عصبانیت خود را داشته باشید. راه هایی به کار برید تا در صورت بروز عصبانیت رفتار ناشایسته ای از خود بروز ندهید.
28. به خاطر بسپارید که نفرت، حسادت و خشم ؛ مخرب وجود آدمی هستند و روح و قلب فردی را که آنها را در وجودش نگهداری می کند ذره ذره نابود می کنند. احساسات زشت، چهره زشتی به شما می بخشند. این احساسات نه تنها بر روح شما اثر می گذارند، بلکه عواقبی همچون اختلال در خواب، سردرد، کمردرد و حتی سکته قلبی را نیز به شما تقدیم می کنند.
29. در زندگی به آن چیزی می رسید که همیشه به آن فکر می کنید. و آن چیزی را به دست می آورید که همواره طلب کرده اید.
30. مهمترین نکته این که: هیچگاه از یاد خدا غافل نشوید و در لحظه لحظه زندگی به او توکل کنید
«داریل سیناواپ»ـ یکی از ساکنان منطقه «هادسون» ـ در مصاحبهای با روزنامه «تورنتو سان» گفت: چنین موجودی تا به حال رویت نشده بود. این حیوان همانند موش دم بلند و باریکی دارد و صورتش سفید است. دندانهای این حیوان بلند و تیز هستند.
وی خاطرنشان کرد: در آرشیو دپارتمان محیط زیست کانادا به کشف گونهای از این نوع حیوان عجیب و ترسناک که در سالهای دهه ???? میلادی مشاهده شده بود، اشاره شده است، اما هنوز مشخص نیست که این حیوان از همان گونه است یا خیر.
برخی از ساکنان منطقه «هادسون» بر این عقیدهاند که به هنگام رویت و ساحل نشستن چنین موجودات زشت و ترسناکی اتفاق ناگواری رخ میدهد؛ چرا که ساکنان این منطقه معتقدند این موجودات از نسل شیاطین هستند و با خود بدبختی میآورند.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |