منبع: روزنامه شرق به گزارش رجانیوز، با این حال عملکرد سیاسی و خارج از چارچوب این تشکلها سبب شده تا نه تنها دانشجویان ایرانی خارج از کشور از رویکرد این تشکلها رضایت نداشته باشند، بلکه این موسسات با بودجههای هنگفت به پاتوقی برای خوشگذرانی و حتی اقدامات ضدانقلابی تبدیل شوند. تنها نگاهی کوتاه به عکسهایی که این افراد بر روی پروفایل خود در سایت این نهاد گذاشتهاند و بررسی سوابق مطالعاتی و تحصیلی این افراد مشخص میکند که شایستگی برخی از این افراد بیشتر در عرصه مد و تننمایی است تا فعالیت دانشجویی! رجانیوز پیشاپیش از انتشار این عکسها عذرخواهی میکند. گفتنی است این تغییرات در کادر مدیریتی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی با مخالفت شدید اعضای سابق این نهاد دانشجویی روبرو شده است. به گزارش جهان در حالی که این روزها مبلغ دستمزدهای بازیگران برای بازی در فیلمهای تلویزیونی و سینمایی از خبرهای داغ رسانهای است رقمهایی که بازیگران و خوانندگان برای حضور در برنامههای مناسبتی سیما میگیرند نیز در نوع خود جای تامل دارد. به گزارش همشهری جوان، با یکی از نینجاها وارد سالن میشویم و قرار است همین نینجای کوچولو راهنماییمان کند تا برویم پیش مربیاش. به تشک تمرین که میرسیم، میبینیم نینجا کوچولو جا مانده و نمیآید. چند لحظه ساکت نگاه میکند تا مربیاش اتفاقی نگاهش کند و بعد نینجا از او اجازه ورود به تشک تمرین را بگیرد. این درس اول است. یک نینجای واقعی آنقدر مودب است و آنقدر احترام بزرگتر را حفظ میکند که اگر مربیاش تا آخر کلاس هم او را نبیند، همانجا میماند و اجاره نگرفته وارد تشک نمیشود. بقیه نینجاها هم دقیقا همین طور هستند. تا قبل از اینکه لباسهایشان را بپوشند همهشان دختربچههایی هستند که شیطنت از سر و رویشان میبارد. با هم شوخی میکنند، حرفهای درگوشی میزنند و میخندند و مثل همه دختر بچههای دیگر بازیگوشاند. اما همین که لباسهایشان را میپوشند دیگر وضع فرق میکند ؛ نه خبری از شیطنت است، نه شوخی و نه حرفهای درگوشی. لباسهایشان را که میپوشند و نقابهایشان را که میزنند میشوند یک نینجای واقعی. آنقدر واقعی که اصلا اهل این لوسبازیها نیست و همه فکرش این است که نامرئی باشد، مبارزه کند و حساب آدم بدها را بگذارد کف دستشان. ناامیدی، مرگ نینجاست وقتی نانچیکو میآید وسط کومیته که میگن اینه؟ یک نینجای واقعی شناسایی نمیشود آخرین نیوز: روز گذشته طی یک مراسم سلطنتی زیبا و باشکوه ، کاترین و ویلیام به عقد یکدیگر در آمدند اما آنها برای ماه عسل به کجا سفر خواهند کرد؟
خبرگزاری برنا، دیروز خبر داد: چهارشنبه هفته گذشته در یک درگیری خیابانی یکی از ورزشکارانی که لقب قویترین مردان ایران را به خود اختصاص داده است با وارد کردن ضرباتی یک شهروند را به قتل رساند.
به نوشته این خبرگزاری نزاع در منطقه جنتآباد تهران و بر سر مسایل مالی به وقوع پیوست و چهار انگشت یکی از افراد درگیر، قطع و فرد دیگری نیز با ضربات ورزشکار معروف مجروح و بعد از انتقال به بیمارستان فوت شد.
این خبرگزاری که حرف اول نام فامیل متهم احتمالی را نیز درج کرده در ادامه خبر خود آورده است: «جنازه فرد متوفی دیروز از بیمارستان به بهشت زهرا(س) تشییع شد و آقای... نیز پس از این اتفاق خود را به مراجع قضایی معرفی کرد.»
این در حالی است که محمد شهریاری، رییس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران در روزهای چهارشنبه و جمعه بازپرس کشیک قتل بود در گفتوگو با خبرنگار ما این خبر را تکذیب کرد.
همچنین یکی از مسوولان کلانتری جنتآباد نیز خبر حضور مرد ورزشکار در آنجا را نادرست خواند و فریدون امیرآبادی، سرپرست دادسرای جنایی نیز این خبر را دروغ خواند و گفت: چنین حادثهای در تهران رخ نداده است در همین حال یکی از افسران اداره ویژه مبارزه با قتل پلیس آگاهی و رییس مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران نیز این خبر را کذب دانستند.
رقمهایی که بازیگران برای حضور در برنامههای مناسبتی طلب میکنند عبارتند از:
حامد بهداد:??? میلیون ریال
محمد رضا فروتن:?? میلیون ریال
پوریا پورسرخ:?? میلیون ریال
رضا یزدانی: ?? میلیون ریال
علی صادقی: ?? میلیون ریال
مهدی پاکدل: ?? میلیون ریال
امین حیایی: ??? میلیون ریال
احسان خواجه امیری: ?? میلیون ریال
بهرام رادان: ??? میلیون ریال
بنیامین بهادری: ??? میلیون ریال
مجله همشهری جوان در نقد رقمهای پرداختی به بازیگران و خوانندگان نوشت: "این یک راز سربهمهر است که حالا افشا میشود؛ سرباز کردن از این راز، مثل همه رازها، شاید جنجال ایجاد کند، دعوا راه بیندازد و مثل همه رازها، باید منتظر ماند تا با انبوه تاییدها و تکذیبها روبرو شد. تمام سعیمان را کردیم که از منابع مختلف، آشناهای اسمنبر و منابع مطلع شنیدههای تایید نشدهمان را رنگ واقعیت ببخشیم. باور کنید این عددها و رقمها با اندکی تغییر و کم و زیاد، همه آن چیزی است که مسوولان تلویزیون به ستارهها میپردازند.
این پولها با نرخ تورم و سطح بازی ستاره در آن سال، نسبت مستقیمی داردو بالا و پایین میرود. یکی که روی بورس باشد قیمت بسیار بالایی طلب میکند و یکی که از اوج به زیر آمده حفظ ظاهر میکند. عدد اولیه بالایی میخواهند ولی با قیمتهای پایین هم میآیند. بسیاری از تغییر و تحولها در عددها به یک نکته دیگر هم بستگی دارد؛ آشنایی با مجری و تهیه کننده برنامه(یعنی ارائه دهنده تخفیف به آنها) و از همه مهمتر میزان وقت گذاری و اجرا در برنامه. تازه همه این محاسبهها بدون هزینه حمل و نقل در تهران و شهرستانهاست."
در پایان ذکر این نکته ضروری است که صدا و سیمایی که باید خط مقدم مبارزه با اسرافگرایی و تجملگرایی باشد چگونه میتواند با پرداخت چنین رقمهایی از جیب بیتالمال این مهم را در جامعه نهادینه کند؟!
دختران نینجا لباسهایشان را پوشیدهاند، نقابهایشان را هم زدهاند و همه روی تشک نشستهاند. مربیهایشان هم بالای سرشان راه میروند و احتمالا درباره تئوری تمرینها حرف میزنند. کمربندهای قرمز و مشکیشان نشان میدهد که هر کدام چه ردهای دارند. بیشتر این بچهها که امروز در کلاس هستند، پنج، شش سال است که نینجوتسو کار میکنند و همین باعث میشود منتظر باشیم که حرکات جالب و هیجانانگیزی ببینیم. مربی یکی یکی اسمهایشان را صدا میکند و هنرجوها میآیند وسط تشک برای انجام حرکات نمایشی. هنوز همه چیز آرام است. یکی از بچهها میایستد، دستهایش را میآورد جلو و روی هم میگذارد. حالا آن یکی نینجا که آنطرف سالن ایستاده باید بدود بیاید اینجا، پای راستش را بگذارد روی دستهای دوستش، بپرد هوا پشتک بزند و بیاید پایین. نینجا با اینکه خیلی کوچولوست کارش را از نظر ما خوب انجام میدهد، در یک لحظه پایش را میگذارد روی دستهای دوستش و دو متر میپرد هوا، خیلی خوب هم فرود میآید. اما به نظر مربیاش یکی، دو تا اشتباه داشته. به خاطر همین، حرکت را چند بار تکرار میکند. آخر سر هم مربیاش آنقدرها راضی نیست. البته ناراضی بودن مربی تاثیری روی نینجا ندارد. اینطور که خودشان میگویند ناامیدی، مرگ نینجاست و اگر تا آخرین لحظه کلاس هم قرار باشد این نینجا همین حرکت را انجام بدهد، ناامید نمیشود و خم به ابرویش نمیآورد. این حرکات تمرینی که در جهت هیجان زده کردن ما انجام میشود تا 20دقیقه اول کلاس ادامه دارد. بچهها به دور، روی زمین نشستهاند و هر کسی که مربی اسمش را صدا میکند بلند میشود میآید وسط تشک و یک حرکت را انجام میدهد. اتفاقا برای نمایش، حرکتهای سخت را انتخاب میکنند. دختر کوچولوها میدوند و تا یک متر و نیم روی دیوار صاف باشگاه راه میروند وبعد پشتک میزنند و فرود میآیند. آنها همه حرکاتشان را در نهایت سکوت انجام میدهند و با اینکه بعد از هر فرود حسابی نفسنفس میزنند، اگر مربیشان دستور بدهد، همان لحظه دوباره حرکت را تکرار میکنند.
شما را نمیدانیم. اما ما، سهل است این همه دختر، حتی یک دختر را هم ندیده بودیم که با نانچیکو ، زنجیر و چوبهای بلند این طوری نمایش بدهد. فیگورهای بچهها در این حرکات حسابی دیدنی است. با آن لباسهای بلند و یکدست مشکی و نقابهای ترسناکشان دقیقا مثل بازیگران فیلمهای نینجایی ژاپنیاند. اول نمایش، یک ژست نینجایی میگیرند و بعد نانچیکو یا زنجیرشان را به سرعت باد دور سرشان میگردانند. هیچ خبری از دست و پا چلفتی بازیهای دخترانه نیست. همه حرکات خوب انجام میشوند و نینجاهای وسط تشک بعد از هر حرکت تشویق میشوند. تشویقشان هم این شکلی است که بچهها دو بار محکم دستهایشان را میکوبند روی تشک و دو بار محکم دست میزنند. این تشویق هم یک مدل تشویق حرفه ایست که با فضای جدی و حرفهای تمرینها حسابی هماهنگ است. هر کدام از بچهها حرکاتشان را انجام میدهند و ایرادهایشان هم گرفته میشود. فیلم سینمایی برای ما و تمرینهای انفرادی برای آنها تمام شده و اینطور که مربی میگوید حالا وقت مبارزه است.
ما میگوییم مبارزه و نینجاها میگویند کومیته. کومیته از این مبارزه الکیهاست که توی فیلمها میبینیم. از همین مبارزههایی که طرف میداند الان آدم روبرویی قرار است چه حرکتی بزند. کومیتهها از بخشهای
دوست داشتنی کار نینجاهاست. این را میشود از اشتیاق بچهها برای اجرای کومیتههای نمایشی فهمید. مخصوصا آن گروهی که لباسهای نینجایی ببری پوشیدهاند. اینطور که مربیشان میگوید این بچهها برای یک دوره مسابقات با خلاقیت خودشان نشستهاند لباسهایشان را رنگ کردهاند و روی نقابهایشان هم عکس دندان پلنگ کشیدهاند که یعنی ما خیلی خطرناکیم. البته قصد واقعیشان، اول تنوع و زیبایی لباس بوده است که اصلا از یک نینجای دختر که زیر لباس ترسناکش قلبی از طلا دارد بعید نیست و بعد هم به خاطر این است که نشان دهند لباس یک نینجا همیشه سیاه نیست. اینطور که معلوم است نینجاها مثلا در جنگل و دشت و وسط شهر و نصفه شب، همیشه لباس سیاه نمیپوشند و همیشه لباسشان را طوری انتخاب میکنند که کمتر معلوم باشند. لباس سیاه مخصوص شب است و این لباس پلنگی هم احتمالا مخصوص عملیات در جنگل است. به هر حال کومیتهها شروع میشوند. دیگر خبری از سکوتی که تا چند لحظه پیش در باشگاه بود، نیست. نینجاها با سرو صداهای وحشتناکی با هم مبارزه میکنند. مبارزههایشان هم آنقدر درست و حسابی و هیجانانگیز است که احساس میکنیم اینجا لوکیشن یکی از این فیلمهای رزمی است. حرکا ت بچهها آنقدر قابل قبول و شبیه فیلمهاست که آدم میماند وقتی بچههایی به این کوچولویی به این خوبی از پس اجرای این حرکات برمیآیند، چرا بزنبزنهای بعضی از این فیلمها آنقدر آبگوشتی و نچسب است؟مبارزهها با سر و صدای تمام اجرا میشوند. بچهها با این سرو صداها، هم به ماجرا جو اضافه تزریق میکنند و هم نفس داخل ریههایشان را که باعث کندیشان میشود با فشار بیرون میدهند. اتفاقا مبارزهها هم مثل تمرینهای فردیشان پر از تنوع است. با چوب و شمشیر و نانچیکو و هر چیز که دم دستشان باشد مبارزه میکنند و بقیه هم به همان روش قبلی تشویقشان میکنند.
ساعت کلاس تقریبا تمام شده. بچهها برای یکی از مربیها که امروز تولدش بوده هدیه گرفتهاند. کادو را که باز میکنند مربیشان حسابی ذوق زده میشود، ما هم همینطور. هدیه بچهها برای مربیشان یک جفت سیخ دو سر واقعا تیز دسته چوبی است که مربیشان میگوید برای او بهترین هدیه دنیاست. اسم این سیخهای ترسناک سای است و بچهها فکر کردهاند سای بهترین هدیهایست که میتوانند برای مربیشان بگیرند. کار بچهها که تمام میشود نوبت به عکس دست جمعی میرسد. یکی از نینجاها که اتفاقا از حرفهایهاست و از اول تمرین هم هیچ وقت نقابش را برنداشته، میرود یک گوشه میایستد و نمیخواهد توی عکس دسته جمعی باشد. ما هم تنها دلیلی که به ذهنمان میرسد این است که حتما نینجا کوچولوی گوگولی خجالت میکشد عکس بیندازد. اما مربی میگوید اتفاقا این نینجا اصلا هم خجالتی نیست و عکس نینداختنش هم به خاطر حرفهای بودنش است. نینجاها اعتقاد دارند هر گز نباید شناسایی شوند و عکس دستهجمعی گرفتن با لباس نینجایی و بعد هم چاپ شدن عکس توی یک مجله، یعنی فاتحه ناشناس بودن نینجا خوانده شده است. البته نینجا کوچولو با بیمیلی و با وساطت مربیاش میآید توی عکس دسته جمعی میایستد تا تصویر دختران نینجا تکمیل شود.
به گزارش دی نا؛ بسیاری از جزئیات مراسم دیروز ، مسکوت مانده بودند تا شروع مراسم ، یکی از این موارد لباس عروس بود ، زیرا تا هنگامی که عروس با لباس عروس ظاهر شد کسی نمیدانست که او به کجا سفارش لباسش را داده است یا اینکه لباس او چه شکلی است ، سلطنتی است یا ساده ؟ و ....
اکنون مراسم ماه عسل این دو زوج می باشد که مخفی مانده است و مشخص نیست که به کدام کشور یا منطقه قصد سفر دارند .
نکاتی که باعث می شود این مقصد به صورت راز و مخفیانه باقی بمانند ، دلایل بسیاری دارد :
1. از لحاظ امنیتی صلاح نمی باشد که مکان و مقصد اقامت این دو زوج فاش شود .
2. دلایل دیگری مانند حساسیت های سیاسی و دیپلماسی وجود دارند .
از منظر دیگر این دو زوج نمی توانند مدت زیادی به ماه عسل بروند و از کشور برای مدت زیادی دور بمانند و باید هر چه سریعتر به انگلستان برگردند ، زیرا ویلیام باید به پست خود که خلبان می باشد، برگردد .
کارائیب یا کورونوئیل ( جزیره ای در جنوب غربی انگلیس ) ؟
مناطقی مانند : زلاند نو یا استرالیا ، محل هایی هستند که برای ماه عسل گفته می شوند .
ویلیام برای نشان دادن افزایش احساسات ضد سلطنت طلبی به کدامیک از این مناطق سفر خواهد کرد؟ زیرا همان طور که او و همسرش در مراسم دیروز و همین طور پیشتر نشان داده بودند مخالف رفتارهای سلطنت طلبی هستند و خود را از آحاد مردم می دانند با این توصیفات هنوز مقصد نهایی این سفر مشخص نیست .
محل آینده زندگی این زوج کجاست ؟
این زوج به مدت سه سال در یک جزیره در شمال انگلستان و نزدیک به محل خدمت ویلیام ساکن می شوند تا خدمت پرنس انگلیس به اتمام برسد .
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |