این تست درمورد شخصیت شماست و بیانگر این است که تا چه اندازه بعضی از خصایص و احساسات درشما وجود دارد! نکته 1: نکته2: و اما خود داستان: دختر و پسری هستند که بی نهایت همدیگر رو دوست دارند،خیلی خیلی زیاد!اما یه مشکلی وجود داره که مانع وصال این دو میشه! در این میان پیرمردی از راه میرسه و از ماجرا آگاه میشه و به دختره میگه:من کمکت میکنم که به آن طرف آب رفته و به معشوقت برسی اما به شرطی که تو این طرف آب به عقد من درآیی و به محض اینکه به آن طرف رسیدیم ازهم جدا میشیم و تو به معشوقت برس!! دختر بیچاره ناراحت و پریشون اونجا ایستاده بود.در همین زمان پسری از راه میرسه و وقتی متوجه ماجرا میشه از دختره خوشش میاد و از او خواستگاری میکنه و به عقد هم درمیان تمام! خب این داستان چهار شخصیت داشت:دختره،پسراولی،پیرمرد و پسر دوم!! (شاید از نظر شما این داستان غیر معقول باشه،اما مهم شخصیت هاشه!!) حالا به هر نفر امتاز بدهید!!و جواب رو در پایین بخونید البته قبل از اینکه جواب رو نگاه کنید امتیاز بدید!!!تقلب نکنید! . . . . . . . . . پسر(معشوق1):نماد غرور و تعصب آیا بیشتر اوقات احساس میکنید که انگیزهای ندارید؟ همه ما گاهی دچار چنین حالتی میشویم؛ روزهایی که دلمان میخواهد فقط تنبلی کنیم و هیچ انگیزهای برای کارهای عادی و ساده هم نداریم. آیا میخواهید با این حالت مبارزه کنید؟ باخود قرار بگذارید: هنگامی که احساس میکنید علاقهای به انجام کاری یا کارهایی ندارید، به خود بگویید که اگر این بخش کتاب را خواندم یا این گزارشها را تمام کردم، میروم بیرون قدم میزنم و یک بستنی (یا هر چیز دیگری که به آن علاقه دارید) میخورم. مانند یک انسان با انگیزه رفتار کنید: اگر بیحوصلهاید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزهاید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس میکنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است. هنگام صبح چند سؤال مثبت و روحیهبخش از خود بپرسید: هر روز صبح از خود 5سؤال سه بخشی امیدوارکننده بپرسید: بسیار مهم است که شما واقعا بدانید که چگونه و چرا این شرایط به شما احساس خوبی را منتقل کرده است. این پرسشهای صبحگاهی فوقالعاده هستند، زیرا نحوه قرارگرفتن آنان، به شما امکان درک عمیق از شرایط موجود را میدهد و سپس آن احساس مثبت را به شما منتقل میکند. زمان و مکان هدفهای خود را تغییر دهید: هدفهای بزرگ و ویژه برای خود در نظر بگیرید. اهداف بزرگتر نسبت به هدفهای کوچکتر، انگیزه بیشتری در فرد بهوجود میآورند. هدف بزرگ اثر بیشتر و عمیقتری دارد و میتواند منشأ تولید انگیزههای قوی شود. یک کار کوچک انجام دهید و برای انجام آن برنامهریزی کنید: یک کار کوچک را آغاز و به پایان برسانید؛ مثلا میز کارتان را تمیز کنید، یک قبض یا رسید را بپردازید و یا ظرفها را بشویید. فقط نیاز به این دارید که کاری را آغاز کنید. وقتی این کار را تمام کردید احساس میکنید که آمادگی انجام کارهای بعدی را هم پیدا کردهاید. بنابراین وقتی حال و حوصله انجام هیچ کاری را ندارید یک کار کوچک را شروع کنید تا خاتمه یافتن آن شما را بر سر شوق آورد. کار سختتر را اول شروع کنید: اغلب هنگامی که به کارهای روزمره خود فکر میکنیم بهنوعی دچار نگرانی میشویم که کی و چگونه این همه کار را انجام بدهیم. از سختترین کار شروع کنید. هنگامی که سختترین کار موجود در فهرست را شروع کرده و به پایان برسانید، احساس میکنید که بار سنگینی را از دوشتان برداشتهاید. در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجودتان پدیدار میشود و بقیه روز اعتماد بهنفس بیشتری خواهید داشت و نگرانیهای روزمرهتان. کاهش پیدا میکند. کارتان را آهسته آغاز کنید: به جای آنکه کارتان را سریع آغاز کنید، نخستین گامها را آهسته بردارید. هنگامی که کاری را با آرامش و طمأنینه شروع میکنید، مغز شما این فرمان را دریافت نمیکند که این کار باید باسرعت هرچه تمامتر خاتمه یابد. اما اگر مغز انسان احساس کند که باید برنامه کاریاش را با سرعت به پایان برساند چه اتفاقی میافتد؟ اغلب اوقات ممکن است فرد اصلا کار مورد نظر را آغاز نکند. پس شروع یک کار بدون شتاب بهتر از اصلا شروع نکردن است. همیشه خودتان را با خودتان مقایسه کنید نه با دیگران: مقایسه خود با دیگران و اینکه نتیجه تلاشتان چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفتهاید، کشنده انگیزه و قوه خلاقیت انسان است. همیشه افراد بیشماری هستند که از شما تواناترند و معدود افرادی هم هستند که از همه پیشی گرفتهاند؛ هم از بعد مادی و هم معنوی، بنابراین فقط قوای خود را روی خود، برنامهای که در پیش دارید و البته نتیجهای که عایدتان میشود، متمرکز کنید و دریابید که چگونه میتوانید برنامهریزی ذهنیتان را بهبود ببخشید و به مرحله اجرا در آورید. بررسی مجدد نتایج حاصله نیز اهمیت زیادی دارد. با این کار شما میتوانید اشتباههای گذشته را پیدا کرده و از تکرار مجدد آن یا انجام خطاهای مشابه جلوگیری کنید. یکی دیگر از مزایای بررسی مجدد نتایج بهدست آمده، ایجاد انگیزه مضاعف است. درک این موضوع که حاصل تلاشهای شما چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفتهاید، توان و اشتیاق شما را چند برابر میکند و اغلب از موفقیت و پیروزی خود شگفتزده خواهید شد. موفقیت خود را همیشه بهیاد داشته باشید: همیشه و در همه حال به جای فکر کردن به شکستها و ناکامیها، موفقیتها و کامیابیهایتان را بهخاطر بسپارید. بهتر آن است که آنها را یادداشت کنید؛ حتی با ذکر جزئیات، زیرا فراموش کردن موفقیت بسیار آسان است و گاهگاهی مراجعه به نوشتههایتان میتواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و البته انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند. مانند یک قهرمان رفتار کنید: داستان زندگی قهرمانان را بخوانید و رفتار و کردار آنان را سرمشق خود قرار دهید و به سخنان آنان گوش فرادهید. کشف کنید که در کار و تلاش آنان چه ویژگی خاصی وجود داشته که سبب موفقیتشان شده. اما همیشه بهخاطر داشته باشید این افراد همانند ما و سایر افرادند و بنابراین، به جای اینکه آنان را در مقام رفیعی بنشانید و تحسینشان کنید، اجازه دهید که الهامبخش شما باشند. سعی کنید محیط کارتان را با کمی تفریح قابل تحمل کنید: بهخاطر داشته باشید که در فضای کاریای که خلق میکنید یا در برنامهای که در نظر دارید، جایی هم برای کمی تفریح و شوخی در نظر بگیرید. با اینکار انگیزه کافی برای انجام کار و بهپایان رساندن آن خواهید داشت. فقط بهدنبال راحتی نباشید: با بیحالی که نوعی تنبلی است، خداحافظی کنید و برای ایجاد انگیزه در خود، با مشکلات مبارزه کنید. از شکست نهراسید: بهجای هراس از شکست، آن را بهعنوان نوعی اطلاعات مفید و ضروری و یک بخش طبیعی از موفقیت بپذیرید. یکی از بسکتبالیستهای مشهور (مایکل جردن) میگوید: بیش از 9هزار خطا داشتم و تقریبا 300بازی را باختم. 26مرتبه به من اعتماد کردند تا ضربه پیروزی را بزنم و من موفق نشدم. بارها و بارها در زندگی شکست خوردم و به همین دلیل است که در زندگی موفق شدهام. بنابراین از شکستهایتان تجربه کسب کنید و از خود بپرسید این بار، این شکست چه درسی به من میدهد؟ در مورد کاری که میخواهید انجام دهید، مطالعه کنید: هنگامی که کاری را آغاز میکنید، درباره فرایند کار پژوهشی بهعمل بیاورید. با اینکار شما از میزان کاری که در پیش رو دارید و مشکلاتی که ممکن است با آن برخورد کنید، آگاه میشوید. گاهی اوقات توقع یا انتظار بیجا سبب کاهش انگیزه و هدر رفتن اشتیاق و جدیت اولیه فرد میشود. با مدیریت خواستههایتان میتوانید از هدر رفتن نیروی حاصله از اشتیاق جلوگیری کنید و انگیزه و تواناییهایتان را تا پایان کار حفظ کنید. دانستن این موضوع که بر سر کسانی که در موقعیت مشابه شما قرار داشتهاند، چه آمده، چه مسیری را طی کرده و چه گامهایی برداشتهاند، بسیار مفید و آموزنده است. میتوانید با تلفیق روش انتخابی آنها و آنچه خود در ذهن دارید، روش کاری مناسبی را انتخاب و فعالیت خود را شروع کنید. این وضعیت میزان نگرانیهای شما را کاهش میدهد و بهتر میتوانید اوضاع کاری را تحت کنترل خود داشته باشید؛ چه از بعد احساسی و چه از بعد عملی، چون حداقل تا حدودی میدانید که دیگرانی که چنین راهی را رفتهاند با چه وقایعی مواجه شدهاند و این آگاهی از بعد احساسی و عملی سبب تشویق و دلگرمی شما میشود. معین کنید که چرا میخواهید این کار را انجام بدهید: اگر نمیدانید که به چه دلیل میخواهید چنین کاری را انجام دهید یا اینکه دلیل کافی برای انجام آن ندارید، پس خاتمه دادن آن برای شما بسیار مشکل خواهد بود. کاری را برگزینید که دلیل قوی و کافی برای انجام آن داشته باشید. اگر نتوانستید، انجام این فعالیت را متوقف کنید و به جای آن، فعالیت دیگری را که دلایل انجام آن قویتر و واضحتر است آغاز کنید. هدفهای خود را یادداشت کنید: هدف و منظور خود را از انجام آن فعالیت بنویسید، سپس آن را روی دیوار، رایانه، یا آینه بچسبانید. با این کار در طول روز، مراحل انجام کار را مرور میکنید و این آگاهی تداوم کار را برای شما آسانتر میکند. با دید مثبت برای انجام کار فعالیت کنید (برای مثبتاندیشی تلاش کنید): بیاموزید که بیشتر اوقات مثبتاندیش باشید و یاد بگیرید که افکار منفی را قبل از آنکه سد راه شما باشند، از سر بیرون کنید. ممکن است که همه نتوانیم همیشه مثبتاندیش باشیم، اما باور کنید که بیشتر ما میتوانیم این حس را در خود تقویت کنیم و نتیجه حاصل نیز میتواند به تلاش بیشتر ما کمک کند. کمتر تلویزیون تماشا کنید: آیا از جمله کسانی هستید که زیاد تلویزیون تماشای میکنند؟ تلاش کنید که کمتر به تماشای برنامههای تلویزیونی بنشینید و فعالیتهای مورد علاقه خود را در زندگی واقعی دنبال کرده و با روشهای خودتان انجام دهید. برنامه کاریتان را به چندین برنامه کوچکتر تبدیل کنید: هنگامی که پروژه بزرگی در دست دارید، آن را به چند بخش کوچکتر تقسیم کنید، سپس با تمرکز روی نخستین بخش کار، فعالیت خود را آغاز کنید و وقتی این بخش تمام شد، بخش بعدی را آغاز کنید. موفقیتهای کوچکی که در انجام بخشهای اولیه بهدست میآورید، انگیزه شما را افزایش میدهد و از تمرکز روی کل کار که ممکن است سبب دلسردی شما شود، جلوگیری میکند. اگر این روش را دنبال کنید خود شما هم از نتیجهای که میگیرید، شگفتزده خواهید شد. اطلاعات موجود را بازنگری کنید: داشتن اطلاعات لازم در آغاز هرکاری، امری ضروری است، اما گاهی جامعه و رسانهها اطلاعاتی را به انسان منتقل میکنند که بار منفی دارد. پس محفوظات ذهنی خود را ارزیابی کنید. نکات منفی را حذف کرده و با توجه به بینش خود، از اطلاعات مفید و مثبت برای دستیابی به هدفتان استفاده کنید. قوه خلاقیت خود را بهکار بگیرید: کاغذی را بردارید و در بالای کاغذ بنویسید که دوست دارید در چه زمینهای فعالیت کنید. شاید هدف شما کسب درآمد بیشتر یا مبارزه با بیماری و بهدست آوردن نهایت سلامتی باشد. اکنون 20 روش، ایده یا عقیده در مورد موضوع مورد نظر بنویسید. سعی کنید 10ایده دیگر به لیست خود اضافه کنید؛ البته همه این ایدهها مفید یا خوب نیستند. اکنون از قوه خلاقیت خود استفاده کرده و ایدههایی را که در رسیدن به هدف برای شما مفیدند، پیدا کنید. حسن این کار این است که نه تنها قوه خلاقیت خود را بهکار گرفتهاید، بلکه دریافتهاید که تا چه حد خلاق هستید؛ هم انگیزه انجام کار را در خود زنده کرده و هم از نظر روحی شرایط مناسبی برای خود فراهم کردهاید. در یابید که چه چیزی سبب شادی و خوشحالی شما میشود: همه ما میدانیم که شرایط ویژهای یا کارهای خاصی سبب شادی ما میشوند، پس کاری که شما را شاد میکند، انجام دهید؛ هر اندازه که میتوانید یا میخواهید. البته باید مراقب باشید که این خواسته با آداب و رسوم اجتماعی که در آن زندگی میکنید و با باورهای انسانی و مذهبی در تضاد نباشد. به گفتههای حکیمانه گوش دهید: یک کتابخانه کوچک برای خود ترتیب دهید. جملههایی را که سبب پیشرفت فردی و ایجاد انگیزه میشود بنویسید یا ضبط کنید. زمانی که سوار اتوبوس یا مترو هستید، هنگام رانندگی، دوچرخهسواری، دویدن یا پیاده روی، به آن گوش کنید یا در حالی که مشغول انجام کاری هستید، یادداشتهایتان بخوانید. فراتر از محیط زندگی و حد تواناییتان فکر کنید: تصور نکنید که آینده را فقط تواناییهای شما و آنچه اکنون دارید، میسازد. دنیا محدود نیست. تواناییهای شما بسیار بیشتر از آنی است که تصور میکنید. با بهکارگیری تجربههایی که تاکنون بهدست آوردهاید و آنچه اکنون هستید، آیندهای را برنامهریزی کنید که در آن محدودیتهای کمتری وجود داشته باشد؛ یعنی افق دید خود را وسیعتر کنید. زمان را در نظر داشته باشید: هر روز را بشمارید. شما همه روزهای دنیا را در اختیار ندارید. زندگی کوتاه است، بنابراین امروز را دریابید و کاری را که میخواهید انجام دهید. فردا هم کارهای دیگری برای انجام دادن وجود دارد. "أمل الساده" همسر یمنی "بن لادن" است. او پس از خروج از یمن، هیچ گاه به کشورش بازنگشت و همواره از همسران نزدیک رهبر شبکه تروریستی القاعده بوده است / تا به این لحظه درستی یا نادرستی این ادعا رسانه های غربی اثبات نشده است. این رسانه های غربی این زن جوان را همسر پنجم "بن لادن" معرفی کرده و اعلام کردند که وی در درگیری دو روز پیش نیروهای امنیتی با بن لادن، زخمی شد. گفتنی است تا به این لحظه درستی یا نادرستی این ادعا رسانه های غربی اثبات نشده است. شیان ذکر است "أمل الساده" همسر یمنی "بن لادن" است. او پس از خروج از یمن، هیچ گاه به کشورش بازنگشت و همواره از همسران نزدیک رهبر شبکه تروریستی القاعده بوده است.
این تست هم مانند سایر تست های روانشناسی ممکن است به طور 100?درمورد همه صدق نکند!اما تاحدود زیادی درست است و به شخصیتتان نزدیک!!
ابتدا داستان زیر را با دقت بخوانید!شاید ازنظر شما این داستان کمی مسخره به نظر آید اما چیزی که اینجا مدنظر است شخصیت های این داستان است نه چگونگی متن داستان!!
و اونم اینه که بین این دو رودخانه ای وجود داره که عبور از آن به هیچ وجهی ممکن نیست!!یعنی دختره این طرف رود خانه و پسره اون طرف آب!!
این دو عاشق دلباخته به هیچ صورت نمیتوانند از آب عبور کرده و به هم برسند!!
دختره کمی فکر می کنه و قبول میکنه.و همینطور هم میشه.این دو به عقد هم درمیان و به محض اینکه از آب رد شدن ازهم جدا میشن و پسره(معشوق)وقتی میبینه دختره چنین کاری انجام داد ناراحت میشه و اونو تنها میزاره و میره.
و این داستان 100 امتیاز داره شما باید این 100 امتیاز رو بین چهار نفر هرطور که دوس دارید تقسیم کنید اما باید مجموع امتازات 100 بشه!
میتونید به ی نفر 0 امتیاز بدید و یا به یه نفر 100 امتیاز بدید!!
.
واما نتیجه:
هر کدوم از این چهار نفر نماد خصلت و احساس خاصی هستن:
دختر عاشق:نماد احساسات(به اندازه ای که به دختره امتیاز دادین،همون مقدار بیانگر احساسات شماس!!)
پیرمرد:نماد فرصت طلبی و سوء استفاده گری(شاید از نظر شما پیرمرد فردی دلسوز و مهربان بوده که به دختره کمک کرده اما اون میتونست بدون هیچ چشم داشتی کمک کنه!!)
پسر دوم:نماد منطق
امیدوارم به شخصیت شما نزدیک باشه!!من از چند نفر پرسیدم خیلی به شخصیت هاشون نزدیک بود!!
• در حال حاضر در زندگی از چه چیزی راضی هستم؟
• چه ویژگیای مرا خوشحال میکند؟
• چگونه در من این حالت را بهوجود میآورد؟
به گزارش خبرنگار ما، روز 11 اردیبهشت ماه جاری نیروی انتظامی از ماموران آتش نشانی درخواست کرد به باغی در بلوار مرزداران رفته و با شکافتن چاهی پلیس را در کشف راز یک جنایت یاری کنند.
پیرو این درخواست ماموران ایستگاه سوم ْآتش نشانی به محل اعزام شده و با یک چاه به عمق 200 متر و قطر 40 سانتی متر روبهرو شدند که ورود آتش نشانان به آن غیرممکن مینمود.
ماموران نیز با به کارگیری ابتکار خود ابزاری را برای انداختن در این عمق زیاد ساخته و آنرا به اعماق این چاه که در عمق 140 متری آن را آب فراگرفته بود فرستادند. آنها طی یک عملیات نفسگیر و پس از چند ساعت، این جسد را از عمق 200متری چاه بیرون کشیده و تحویل پزشکی قانونی دادند.
با این کار آتش نشانان آخرین برگ این پرونده مرموز کامل و تحقیقات پلیس در این باره به فرجام رسید اما چه رازی پشت سر این جنازه مخفی شده بود؟
کشتن تنها شاهد رابطه
داستان از این قرار بود که 2 ماه قبل ماموران پلیس قزوین از ناپدید شدن زنی 73 ساله در این شهر باخبر شدند.
یک ماه و اندی بعد در حالی که هیچ اثری از این خانم سن و سالدار به دست نیامده بود پلیس با به دست آمدن سرنخهایی به یک مرد چغالهفروش کنار خیابان مشکوک شد.
به همین خاطر این مرد که اتباع یکی از کشورهای بیگانه بود بازداشت و به کارآگاهان ویژه قتل اداره آگاهی سپرده شد. متهم که در آغاز سعی میکرد خود را از همه جا بیخبر نشان دهد در ادامه بازجویی دست به اعترافی مخوف زد و به قتل پیرزن اعتراف کرد.
مرد چغاله فروش مدعی شد این پیرزن را به خاطر مطلع شدن وی از رابطه نامشروع با یکی از بستگانش کشته است.
وی گفت با زنی از اقوام مقتول رابطه برقرار کرده بودم ولی کسی از این ماجرا خبری نداشت.
تا اینکه روز حادثه فهمیدم مقتول شاهد عینی برقراری رابطه من با این زن بوده است از ترس اینکه وی اقوام این زن را در جریان بگذارد و برای من و این زن دردسر درست شود وی را به قتل رساندم.
بعد از این جنایت درصدد از بین بردن جنازه به عنوان تنها مدرک جرم خود برآمدم و آنرا گونی پیچ کرده و در صندوق عقب خودرویی گذاشته و به باغی خلوت در بلوار مرزداران تهران بردم. به سختی آن را داخل چاه انداختم. چون چاه 200متر عمق داشت اصلا فکر نمیکردم یک روز کسی پی به این قتل ببرد و به خاطر آن گیر بیفتم.
با این اعترافات زنی که با این مرد رابطه غیر اخلاقی داشت نیز شناسایی و دستگیر شد.
تحقیقات تکمیلی درباره این پرونده همچنان ادامه دارد.
به گزارش شیعه آنلاین، برخی رسانه های غربی صبح امروز برای اولین بار عکس زن جوانی را منتشر کرده و او را خانم "أمل احمد عبدالفتاح السادة" 29 ساله معرفی کردند.
عباس جعفری دولتآبادی در گفتوگو با ایسنا، گفت: متهم «ع.الف» روز دوشنبه ـ امروز ـ به اتهام همکاری با سازندگان این لوح فشرده دستگیر و بازداشت شد.
وی خبر برخی سایتهای اطلاعرسانی مبنی بر آزادی نامبرده با تودیع وثیقه را رد کرد و اظهارکرد: تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
دادستان تهران همچنین اضافه کرد: سایر عوامل تهیه این لوح فشرده شناسایی و تحت تعقیب قضایی قرار گرفتهاند.
جعفری دولتآبادی هشدار داد که تکثیر این لوح فشرده جرم است و با خاطیان برخورد قانونی خواهد شد.
به گزارش ایسنا، «جعفری دولتآبادی»، اول اردیبهشت ماه جاری نیز در گفتوگو با رسانهها از دستگیری یکی از عوامل تهیه این لوح فشرده خبر داده بود.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |