سرقت دزدهای مسلح از خانمها روز هشتم اردیبهشت زنی میانسال با حضور در کلانتری 102 پاسداران از 2 مرد به اتهام سرقت مسلحانه اموالش شکایت کرد. شاکی به پلیس گفت: عصر روز گذشته در میدان نوبنیاد تهران سوار یک خودروی پژو شدم که راننده پس از طی مسافتی تغییر مسیر داد و وقتی به او اعتراض کردم، مرد مسافری که کنار من نشسته بود، با کلت کمری تهدیدم کرد تا ساکت شوم. شاکی اضافه کرد: پس از توقف خودرو مقابل یک ساختمان در حال احداث، آنها با سرقت 300 هزار تومان پول، حلقه انگشتری، گوشی تلفن همراه و مدارک هویتیام، مرا کتک زدند و متواری شدند. به این ترتیب پروندهای در این ارتباط تشکیل و با هماهنگی قضایی به ماموران اداره یکم آگاهی تهران محول شد. ردپای 2 سارق در سرقتهای سریالی با چهرهنگاری رایانهای از 2 سارق فراری، تحقیقات ادامه یافت تا اینکه 2 زن میانسال دیگر هم با حضور در مرکز پلیس، شکایتهای مشابهی ارائه کردند. در تحقیق از این دو شاکی معلوم شد طلا، پول، مدارک هویتی و گوشی تلفن همراه آنها نیز مسلحانه سرقت شده است. تصاویر رایانهای این دو سارق مسلح نیز با مشخصات متهمان تحت تعقیب پلیس مطابقت داشت. بنابراین محل حضور متهمان فراری به طور نامحسوس زیر نظر گرفته شد تا اینکه هفته گذشته یکی از زنان شاکی با حضور در مرکز پلیس، اطلاعات جدیدی را از سارقان در اختیار پلیس قرار داد. زن شاکی به پلیس گفت: روز گذشته مرد مغازهداری در تماس تلفنی با من، از پیدا شدن کیفم خبر داد. با مراجعه به مغازهاش در منطقه دردشت، متوجه شدم 2 سرنشین یک خودروی پژو مقابل این مغازه با هم مشاجره کرده و کیف زنانهای را از خودرو بیرون انداختند و از آنجا دور شدهاند. وی اضافه کرد: صاحب مغازه، شماره پلاک خودروی آنها را نیز نوشته بود. شناسایی خودرو ماموران شماره خودرو را از سامانه اداره راهنمایی و رانندگی استعلام کردند که معلوم شد صاحب خودرو مردی سالخورده است و در شرق تهران زندگی میکند. با احضار مالک خودرو به اداره یکم آگاهی تهران، در تحقیق از او معلوم شد چندی پیش خودرو را در اختیار پسرش محسن قرار داده است و در حال حاضر از او خبری ندارد. محسن تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه روز چهارشنبه گذشته هنگام مراجعه به خانه پدریاش در شرق تهران شناسایی و دستگیر شد. در بررسی سوابق کیفری محسن ـ متهم ـ مشخص شد او معتاد است و چندین بار به اتهام سرقت و خرید و فروش مواد مخدر دستگیر و اوایل فروردین امسال از زندان آزاد شده است. اعتراف به دزدیهای مسلحانه متهم در بازجویی به پلیس گفت: من و همدستم ـ که در زندان با هم آشنا شده بودیم ـ تصمیم گرفتیم از زنان میانسال سرقت کنیم. وی افزود: شیوه سرقتها این گونه بود که در محلههای شمال غرب و شرق تهران، تحت پوشش مسافربر، زنان را سوار خودروی پژو میکردیم و پس از طی مسافتی، علی ـ همدستم ـ با سلاح کلت، مسافران را تهدید و طلا، پول، مدارک و تلفن همراه آنها را سرقت میکرد. متهم به سرقت اضافه کرد: سپس آنها را کتک میزدیم و از خودرو بیرون میانداختیم. سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران در این زمینه گفت: با اعتراف مرد سارق، خانه دیگر متهم نیز در شرق تهران شناسایی و وی نیز دستگیر و از خانهاش برخی اموال دزدی و یک قبضه سلاح کمری کشف شد. سرهنگ محمدیان اضافه کرد: متهم دوم نیز به همدستی در سرقتهای مسلحانه از مسافران زن اعتراف کرد. بنا بر این گزارش، متهمان روانه زندان شدند. تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد. تصویر زیر هم عکسی از تیم ملی فوتبال بانوان ایران است که با تیم منتخب باشگاههای اوکراین مسابقه داد. مسابقه آنها با نتیجه دو بر دو به پایان رسید. سایت «فردا» نوشت: تلاش عده ای از افراد ناشناس در حمایت از جریان به گزارش سرویس بین الملل برنا به نقل از الوطن، پلیس اندونزی یک زن 29
شیوه سرقتها این گونه بود که در محلههای شمال غرب و شرق تهران، تحت پوشش مسافربر، زنان را سوار خودروی پژو میکردیم و پس از طی مسافتی، علی ـ همدستم ـ با سلاح کلت، مسافران را تهدید و طلا، پول، مدارک و تلفن همراه آنها را سرقت میکرد.
جام جم: 2 متهم سابقهدار که پس از آزادی از زندان تحت پوشش مسافربر، زنان را با سلاح تهدید و اموالشان را سرقت میکردند، در تهران دستگیر شدند.
انحرافی، با سوئ استفاده از زمان پخش نذری یک مراسم مذهبی ناکام ماند.
در
این مراسم مذهبی که حاج سعید حدادیان به دعوت هیات امنای علی بن ابیطالب
(ع)واقع در خیابان آذربایجان مشغول روضه خوانی بود، عده ای از افراد با
تلاش برای سوئ استفاده و به تشنج کشاندن مراسم، بااستفاده از گاز اشک آور به برخی از افراد حاضر در مسجد حمله کردند.
بنابر
گزارش خبرنگار ما، یکی از افراد حاضر در مسجد هنگام مداحی حدادیان با بی
احترامی به برخی شخصیت های کشوری، وی را بخاطر اظهاراتش درباره جریان
انحرافی مورد خطاب و سرزنش قرار داد.
در این هنگام حدادیان، ضمن آرام کردن وی و کنترل فضای مراسم، ادامه مجلس را انجام و به پایان رساند.
اما
در پایان مراسم عده ای که ظاهرا سازمان دهی شده بودند و تعداد آنها حدود 8
نفر بود، با ایجاد تشنج چند دقیقه ای در مسجد، اقدام به استفاده از گاز
اشک آور در مسجد نمودند.
توضیحات تکمیلی حاکی از این است که
همزمانی این جریان با شروع توزیع نذری بین مردم که مشغول خروج از مسجد
بوده اند باعث شد تا بازگشت آرامش بعد از دقایقی توسط انتظامات مراسم میسر
شود و این عده نیز از بعد از دعای آخر مراسم از مسجد خارج شوند.
گفتنی
است تلاش اطرافیان سعید حدادیان و سایر مردم حاضر در مراسم در آرامش بخشی
به صحنه باعث شد تا پس از دقایقی همه حضار از مسجد خارج شوند.
شیاطین خالص نام این نوع تبهکاران است که بعنوان نسل جدید جنایتکاران، دست به هر جرمی زده و کارخانه گداسازی راهانداختهاند. پسر بچه 7 ساله داستان ما یک نمونه کاملی از جنایاتی است که تبهکاران در کارخانههای گدا سازی خود پروراندهاند. والدین این بچه بی گناه با نشان دادن آثار جرم و جنایت روی بدن فرزندشان میخواهند سبعیت و خوی وحشی گری تبهکاران را به جهانیان نشان دهند. پایین تنه این بچه بریده شده است و آثار بریدگی روی شکم و سر و آثار شکستگی روی بدنش کاملا نمایان است.
بچه هفت ساله با ترس و لرز شروع به صحبت میکند: آنها مرا دزدیدند. و بعد مفصل مرا کتک باران کرده و گفتند که علاقمندند تا از من یک گدا بسازند. من ترسیدم این موضوع را به پلیس یا به خانواده ام بگویم. آنها گلوی مرا بریدند، آنها پایین تنه مرا بریدند و ... آنها با آجر استخوانهایم را نیز شکستند تا از من یک گدای خالص بسازند تا مردم با دیدن من دلشان بیشتر به رحم بیاید و پول بیشتری به من بدهند.
بازپرسان تایید کردند که گانگسترهای خیابانی این کودک را مجبور به گدایی کردهاند.
کودک 7 ساله بارها قربانی هوی و هوسهای گانگسترهای خیابانی شده است و اکنون میتوان علامتی صلیب مانند را در قسمت جلوی بدنش دید. نیروی مخصوص پلیس توانسته وی را از چنگال شیاطین نجات دهد. یکی از این مقامات در دادگاه گفت گانگسترها بعد از اینکه دیدند وی مقاومت کرده و حاضر به گدایی نیست سعی داشتند او را کشته و اعضای بدنش را بفروشند که پلیس توانست وی را از مرگ حتمی نجات دهد.
اینک او زنده مانده و وی و خانواده اش تحت مراقبت هستند تا گانگسترها به آنها صدمهای نزنند. در داگاهی جنجالی علیه یکی از این باندهای تبهکار، کودک داستان ما بعنوان شاهد در دادگاه حاضر شده و البته با ترس و لرز علیه باندهای گدا ساز جملات تکان دهندهای را خطاب به قاضی گفت. از آنجایی که پسر بچه و خانواده اش تحت حفاظت پلیس هستند، نامشان ذکر نشده است و آنها به صورت ناشناس وارد دادگاه شده و بعنوان شاهد سخن گفتند.
پلیس مدارکی را علیه باند مذکور به دست آورده که نشان میدهد آنها برای کارخانه گدا سازی خود کودکان را دزدیده و مرتکب جرم و جنایت شدهاند. همانند فیلم میلیونر زاغه نشین است که گانگسترها با دزدیدن و کور کردن فردی قصد دارند ترحم بیشتر مردم را جلب کرده و پول بیشتری را ناشی از گدایی به چنگ آورند.
پدر کودک 7 ساله میگوید همه چیز از دعوای وی با چای فروش همسایه بدلیل عدم پرداخت قبض شروع شد. چای فروش برای گرفتن انتقام با گانگسترها دست به یکی کرد و بازپرسان این موضوع را تایید کردند.(البته معلوم نیست این اظهارات درست باشد و ممکن است آنها بدلیل عدم توانایی در پرداخت قبض کودک خود را از دست داده باشند؛ نکتهای که هنوز ثابت نشده است) مادر گفت صدای فرزندش را که جیغ و قریاد میکرد ؛ شناخت. پدر وقتی زخمهای فرزندش را دید به اداره پلیس رفته تا از همسایه شکایت کند اما پلیس آنرا دعوای همسایگی خواند و از پیگیری ماجرا ابا کرد.
پدر کودک به طور اتفاقی آلینا خان وکیل معروف را پیدا کرده و وی را به بیمارستان برده تا از حال و روز کودکش خبر دار کند تا شاید وی بتواند حق وی را بگیرد. آلینا خان میگوید اینها تروریست هستند و یک گروه کوچک نیستند چرا که من را دو بار تهدید به مرگ کردهاند اما من قصد آن دارم که حق آنها را بگیرم.
دادگاه با تلاش آلینا وارد انجام تحقیقات کامل از موضوع شده و در این رابطه 5 نفر از اعضای اصلی باند دستگیر شده و دو نفر در برابر دوربینهای فیلمبرداری و کنفرانس خبری دست به اعتراف زدند. محمد سهیل از نیروی واکنش سریع و ویژه پلیس در این باره میگوید: گاهی اوقات کودکان دزدیده شده و روزهای زیادی بازداشت میشدند. سپس قسمتهایی از بدن آنها توسط گانگسترها با قساوت زیاد بریده شده یا شکسته میشد تا برای گدایی آمادگی داشته باشند.
به اندازهای که زنده بمانند، به آنها آب و غذا داده میشد تا نمیرند. داخل قایق ماهها نگه داشته میشدند و اغلب کودکان گدا شده، از کمبود ویتامین رنج میبردند. سهیل میگوید مدارکی در دست است که گانگسترها کودکان را کشته و داخل رودخانه میانداختند.
سهیل میگوید این مدل از جنایت واقعا دل مردم را بدرد میاورد و نیروهای پلیس را وا میدارد تا با حداکثر تلاش خود را علیه تبهکاران بکار گیرند. سازمانهای حقوق بشری میگویند این اولین مورد از این دست است که با دزدیدن کودکان کارخانه گدا سازی در بنگلادش راهانداخته بودند.
ظاهرا قانونی به تصویب رسیده که سه سال زندان برای فردی که فرد دیگری را وادار به گدایی کند، در نظر گرفته شده است. گدایان زیادی در بنگلادش دیده میشود و امر گدایی بسیار زیاد است تا جایی که کودکان برای گدایی دنبال کردک در خیابان و دنبال ماشینها میدوند.
کودک 7 ساله در دادگاه کمی به خود آمده و مانند پلیسها قریاد بر میآورد که باید گانگسترها را اعدام کرد، باید آنها را حلق آویز کرد، باید آنها را دار زد....
ساله تبعه این کشور را به جرم قتل 30 نفر و خوردن جسد آنها بازداشت کرد.
این زن 30 دختر جوان اندونزیایی را با بی رحمی تمام کشته و سپس جسد آنها را خورد.پلیس
که برای دستگیری این زن به خانه وی رفته بود زمانی که درب یخچال را باز
کرده بود، دست و پا و سرهای این قربانیان را کشف کرده و برخی از افسران
پلیس با مشاهده این صحنه بی هوش شدند.
گفتنی است که این زن اکنون در بخش ویژه تیمارستان به سر می برد و قرار است به زودی اعدام شود.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |