بعد از 17 سال سرانجام گردن یک مرد چینی تحت عمل جراحی قرار گفت. هانگ لیکیان 58 ساله، نخستین بار در سال 1990 متوجه تودهای در ناحیه گردنش شد ولی در آن هنگام تصمیم گرفت توجهی به آن نکند. این توده با روند سریعی به رشد خود ادامه داد و وزن آن به 15 کیلوگرم رسید.
از دو سال پیش آقای هانگ دچار درد شدید و همچنین محدودیت حرکت به خاطر این تومور بزرگ شد و سرانجام تصیم گرفت به پزشک مراجعه کند.
پیگیریها و بررسیها پزشکی نشان دادند که او توموری در ناحیه گردن به نام لیپوما دارد. سرانجام او در بیمارستانی در جنوب غربی چین بستری شدو مورد عمل جراحی قرار گفت.
- انقلاب اسلامی برخلاف انتظار جامعه شناسان سکولار، پای زنان را به اجتماع گشود و زمینه برخی تغییرات اجتماعی را برای آنان فراهم نمود. در این دوره به ویژه زنان طبقه مدرن متوسط شهری به خودباوری چشمگیری رسیده اند که تفاوت بنیادین با موقعیت زنان در اغلب جوامع همجوار ایران دارد. رشد طبقه متوسط جدید شهری با ایجاد تغییر در توقعات این طبقه اثر نیرومندی در جامعه و از جمله در بین زنان این گروه به جای گذاشته است. برای نمونه سطح تحصیلات زنان ایرانی با هیچ یک از زنان کشورهای پیرامون منطقه قابل قیاس نیست در حال حاضر حدود ?? درصد از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه را زنان تشکیل می دهند، بسیاری از آنان در بازار کار حضور دارند و دیگران برای کشف موقعیتهای مشابه در حال رقابت اند. اما آیا پس از انقلاب اسلامی الگوی روشن و قابل ارائه ای برای ساختن یک خانواده اسلامی ارائه شده است؟
فمینیسم پست مدرن از متاخرین گرایش های فمینسم است که تحت تاثیر آموزه های پست مدرن شکل گرفته است.جریان مذکور با تاکید بر اصل تفاوت انسان ها و به ویژه تفاوت های میان زنان و مردان، تردید در روایت های کلان و مفروضات پیشینی مربوط به حقیقت و نفی مبانی معرفت شناختی و متافیزیکی هویت مدرنیستی بر این باور است که نمی توان زن را با قالب مشخصی تعریف نمود و یک ساختار فرهنگی اجتماعی ثابت برای وی در نظر گرفت.
در حکومت اسلامی ایران، از بدو تاسیس تاکنون، قانونگذاری دربارهی حقوق زن محل بحث و چالش بوده است. این بحثها از آنرو ادامه دارد که در قانون اساسی، فقط احکام شرع در جای تنها منبع قانونگذاری به رسمیت شناخته شده است و شانس و فرصتی برای قانونگذاری با هدف برابری حقوقی زن و مرد اساساً قابل تصور نیست. مهرانگیز کار در آغاز کتاب با تاکید بر نکات فوق نوشته است: «از طرفی تحولات اجتماعی چنان بوده و هست که نیازها و مطالبات زنان امروز ایران نمیتواند در قانونگذاری بر پایهی شریعت انعکاس داشته باشد. ناهمخوانی نیازهای زنان ایرانی با قوانین جاری اوضاع را بحرانی کرده و جمعی از فعالان حقوق زن با قبول درجات بالایی از خطر به برپایی اجتماعات مسالمتآمیز اقدام میکنند و اعتراض خود را نسبت به قوانین تبعیضآمیز با صدای بلند اعلام میدارند.»
کتاب قانونگذاری دربارهی حقوق زن، در برگیرندهی تعاریف و مثالهایی است که نشان میدهد دیدگاههای دینی در مجالس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام چگونه با حقوق زنان برخورد کردهاند. نویسنده نوشته است: «مقصود از دیدگاههای موثر در قانونگذاری، دیدگاه افراطیون اسلامی و دیدگاه میانهرو اسلامی است. هریک از این دیدگاهها از آغاز انقلاب 1357 در صحنهی قانونگذاری حاضر بوده و در بیشتر موارد دیدگاه تندرو راه را بر دیدگاه میانهرو بسته است. میانهروها زیر سلطهی تندروها که در تمام حوزههای زمامداری نقش اول را ایفا میکنند جرئت نکرده یا نتوانستهاند در حدود نظریههای فقهی خود که تعدیل و بهبود حقوق زن در پناه آن میسر است به بازنگری قوانین بپردازند.»
در این کتاب پژوهشی نویسنده ضمن ارائه تعاریف دو دیدگاه دینی موثر در قانونگذاری، تاکید کرده است که در نظام حکومت اسلامی ایران، هرگز نظریهی برابری حقوق زن و مرد که مبتنی بر ضوابط جهانی حقوق بشر است نمایندگانی در نهادهای قانونگذاری نداشته است. وی نوشته است: «صاحبان نظریهی برابری یا غیر فعال بوده و در اکثریت خاموش زیستهاند، یا در حوزهی حقوق زن فعال شدهاند که همواره زیر فشارهای امنیتی بهسر بردهاند. این برخوردها که بهتدریج به بحران منجر میشود تا زمانی که قانون اساسی تغییر نکند و دین و حکومت از یکدیگر جدا نشوند ادامه خواهد داشت.»
مهرانگیز کار با توضیح این که جوامع مسلمان جهان دیر یا زود زیر سلطهی رشد و سرعت نیروهای ارتباطی خاستگاه جنبش زنان خواهد شد، نوشته است: «بسیاری از صاحبنظران طیف مجتهدین و کارشناسان امور دینی اطمینان میدهند که قانونگذاری بر مبنای ضوابط جهانی حقوق بشر با روح اسلام در تضاد نیست و میتواند بحران حقوق زن مسلمان را در جهان امروز مهار کند. هنوز صدق ادعای اینان ثابت نشده، ولی در هر حال بر پایهی نیازهای روز در سراسر جهان رو به گسترش است. سخنگویانی که اینگونه تفاسیر اسلامی را نمایندگی میکنند هنوز در وضعیت حقوقی زنان مسلمان تاثیرگذار نبودهاند.»
به گفتهی نویسنده، «کتاب قانونگذاری دربارهی حقوق زن در سال 1382 تدوین شده است. دو ناشر در داخل ایران، مدت دو سال کوشش کردند برای چاپ و نشر کتاب مجوز اخذ کنند. متاسفانه وزارت ارشاد از صدور مجوز خودداری کرد. بدینترتیب وزارت ارشاد دولت آقای محمد خاتمی و وزارت ارشاد دولت آقای محمود احمدینژاد هر دو در برابر چاپ این کتاب که میتواند مانند کتاب مرجع مورد استفاده قرار گیرد مانع ایجاد کردند. لذا کتاب در سوئد منتشر شد تا پژوهشگرانی که حقوق زنان ایرانی را برای تحقیق انتخاب کردهاند بتوانند به روند تحولات قانونگذاری که در آن شرح داده شده است استناد جویند.»
کتاب در سه فصل به تحولات قوانین مربوط به زنان در نیم قرن اخیر میپردازد. از جمله به نکاتی چون: «قانون خدمات اجتماعی زنان»، «مراکز رفاه خانواده»، «قانون حمایت خانواده»، «حق قضاوت»، «سن ازدواج»، «نکاح دختران بالغ و رشید»، «ثبت عقد نکاح یا طلاق یا رجوع در دفاتر رسمی، «تابعیت زنان»، «استخدام زنان در نیروهای مسلح»، «حضانت مادران»، «تصویب قوانین خشونتآمیز علیه زنان»، «سن ورود به مسئولیت جزایی»، «روابط جنسی»، «دیهی زن»، «بیاعتنایی به عواطف و حقوق مادر»، «تصویب قوانین و مقررات سودمند به حال زنان»، «شرحی بر عملکرد سایر نهادهای مؤثر قانونگذاری دربارهی حقوق زن»، «نمونههایی از نظرات فقهای شورای نگهبان»، «نقدی بر عملکرد شورای نگهبان»، «نقدی بر عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام»، «نمونههایی از مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام»، «مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی» و ...
آزمایش مردم
بیم از کشته شدن
آمادگی و استعداد مردم
خالی نماندن زمین از حجت
نداشتن یار و یاور
تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور
غیبت
ولی عصرعلیه السلام از رازهای بسیار پیچیده ای است که با ظهور او همه حقیقت روشن می گردد. "عبدالله بن فضل هاشمی" می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری که گمراهان در شک واقع می شوند.
سئوال کردم: چرا؟
فرمود: اجازه بیان علتش را نداریم .
گفتم: حکمتش چیست؟
با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
فرمود: همان حکمتی که در غیبت حجت های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد، اما حکمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی شود، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیه السلام برای حضرت موسی علیه السلام آشکار نشد جز هنگامی که می خواستند از هم جدا شوند.
ای پسر فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد."
(1)
از این حدیث استفاده می شود که علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل این که اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشته اند، بیان نشده است.
در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت در بعضی از روایات اشاره شده است که به صورت اختصار بیان می کنیم:
آزمایش مردم
یکی از سنت های الهی، آزمایش مردم است. این سنت در تمام امت های گذشته نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین."
(2)
آیا مردم خیال می کنند که همین که گفتند ایمان آوردیم رها شده و دیگر امتحان نمی شوند، کسانی را که قبل از آنها بودند، آزمایش کردیم تا خداوند راستگویان و دروغ گویان را مشخص کند.
غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."
با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
"سدیر" می گوید. در خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام بودیم، امام علیه السلام روی زمین نشسته و عبائی بی یقه و با آستین کوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه می کرد، آثار حزن از رخسار مبارکش نمایان بود و می فرمود: آقای من! غیبت، هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامه های مترفی آن دارد که درک هر یک، دلی دریایی و چشمی بینا می خواهد تا آنجا که همه پیامبران هم نمی توانند به تمام اسرار آگاه باشند.
غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."
سدیر می گوید: از ناله های جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نکند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستید؟
امام صادق علیه السلام آه سوزناکی کشید و [بدین مضمون] فرمود: "قائم ما غیبت طولانی کرده و عمرش طولانی می شود. در آن زمان اهل ایمان امتحان می شوند و به واسطه طول غیبتش، شک و تردید در دل آنها پدید می آید و بیشتر، از دین خود برمی گردند."
بیم از کشته شدن ;
"زراره" گوید امام صادق علیه السلام فرمود: "برای حضرت قائم قبل از ظهورش غیبتی است."
پرسیدم: چرا؟
فرمود: "یخاف علی نفسه الذبحه" (3) بر جانش از کشته شدن می ترسد.
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می کنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات، و ترک تقیه و ... است، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوریکه قابلیت برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقیق احکام الهی فراهم باشد.
حضرت همواره در معرض کشته شدن بوده و هست زیرا حکام ستمگری که در طول دوران اسلامی حکم رانده اند (عباسیان و غیر آنان از کسانی که به ویژه در خاورمیانه حکومت نموده اند) بیشترین تلاش و کوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیه السلام می نمودند.
خصوصاً پس از آن که می دانستند که حضرت مهدی علیه السلام همان کسی است که تخت های حکمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، در هم خواهد شکست و همان کسی است که هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگیری خواهد کرد.
هیچ یک از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلکه طاغوت های این امت، آنان را شهید کردند، با این که می دانستند بشارت ها و اخباری که راجع به حضرت مهدی علیه السلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام علیه السلام) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یک از ائمه علیهم السلام حتی یک حدیث به این مضمون وارد نشده که دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام.
با چنین خبرهایی، حکومت های جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ که می خواهد حاکمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاکمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سکوت نمی کردند و همواره مترصد کشتن چنین انسانی بودند.
آمادگی و استعداد مردم
قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه، مطابق تقاضا می باشد، در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می دهد. این قانون تنها جنبه اقتصادی ندارد بلکه در مسائل اجتماعی نیز جاری است.
بدون تقاضا، عرضه بی فایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این فایده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا می کند.
حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت. "
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می کنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات، و ترک تقیه و ... است، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوری که قابلیت برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقیق احکام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد که هیات های حاکمه با روش های گوناگون نمی توانند از عهده اداره امور برآیند، و مکتب های سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمی کنند، اجتماعات و کنفرانس ها و سازمان های بین المللی و طرح ها و کوشش های آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمی توانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرح ها که امروز و فردا مطرح می شود مایوس شود.
وقتی اوضاع و احوال اینگونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت به ستوده آمدند و تاریکی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یک مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار می گیرد. در این شرایط ، پذیرش جامعه از ندای روحانی یک منادی آسمانی بی نظیر خواهد بود، زیرا در شدت ظلمت و تاریکی، درخشندگی نور نمایان تر می گردد.
خالی نماندن زمین از حجت
حضرت علی علیه السلام فرمود: "لا تخلواالارض من قائم بحجة الله" هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.
از سنت های دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرار داده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: "اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یکی از آنها امام و حجت خدا است."
(4)
باز می فرماید: "آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت، امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا می رود، برای این که کسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج کرده، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمی دانسته است."
(5)
حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت. "
(6)
با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم علیه السلام که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی شد و در میان مردم حضور عادی می داشت، یقیناً به سرنوشت امامان دیگر دچار می شد، و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می شدند. خداوند متعال با حکمت بالغه اش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت، حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.
نداشتن یار و یاور
یکی از علت های غیبت امام زمان علیه السلام، نبود انصار و اصحاب جهت یاری رساندن به آن حضرت است. از روایات مختلف این نکته برداشت می شود که نصاب یاران حضرت مهدی علیه السلام 313 نفر می باشد که با تولد و رشد آنها، یکی از موانع ظهور مرتفع می گردد. انصار و یاران حضرت را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
الف- یاران خاص:
که 313 نفر می باشند و صفات و شاخصه هایی که در روایات ذکر شده، مربوط به آنها می باشد و در زمان ظهور و حکومت جهانی حضرت، تصدی مناسب مهم حکومتی را به عهده دارند.
از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمودند: "یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین ماده غذا نمک است. "
(7)
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: "مردانی اند که گویی قلب هایشان مانند پاره های آهن است. هیچ چیز نتواند دل های آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد. سخت تر از سنگ هستند و ..."
(8)
ب- یاران عام:
نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا 10 هزار نفر در مرحله اول ذکر شده است که در مکه با حضرت پیمان می بندند.
امام زمان علیه السلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع می کند.
تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور
امام صادق علیه السلام فرمود: "یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد ولا عقد ولا بیعه" (9) قائم ما در حالی ظهور می کند که در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.
برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهار علیهم السلام تفاوت دارد. ائمه علیهم السلام مامور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد امکان کوشش نمایند، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیه السلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم، سکوت نکرده با جنگ و جهاد، جور و ستم و بی دینی را ریشه کن می نماید. اصلاً اینگونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده می شود.
به بعضی از امامان که گفته می شد: چرا در مقابل ستمکاران قیام نمی کنی؟
جواب می دادند: این کار به عهده مهدی ماست.
به بعضی از امامان اظهار می شد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب می داد: مهدی با شمشیر جنگ می کند و در مقابل ستم ایستادگی می نماید ولی من چنین نیستم.
به بعضی عرض می شد: آیا تو قائم هستی؟ پاسخ می داد: من قائم به حق هستم، لیکن قائم معهودی که زمین را از دشمنان خدا پاک می کند، نیستم.
از اوضاع آشفته جهان و دیکتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شکایت می شد، می فرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هر گونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می کردند.
اکنون با این همه انتظاراتی که مومنین بلکه بشریت از مهدی موعود دارند، آیا امکان داشت که آن جناب با ستمکاران عصر بیعت و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نکند، زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.
از این رو در احادیث تصریح شده که یکی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر علیه السلام این است که ناچار نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت خواست، قیام کند و بیعت کسی در گردنش نباشد.
امام حسن مجتبی علیه السلام
فرمود: "ان الله عزوجل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یکون لاحد فی عنقه بیعة اذا خرج" خداوند عزوجل ولادت او را مخفی می کند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی که ظهور می کند کسی را در گردن او بیعت نباشد.
(10)
پی نوشت ها:
1- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 91.
2- سوره عنکبوت، آیه 2
3- شیخ صدوق، کمال الدین و اتمام النمعه، ج 2، باب 44، ج 11، ص 482.
4- علامه حائری، الزام الناصب، ص 4، ر.ک زندگانی حضرت صاحب الزمان، ص 164.
5- همان مدرک .
6- کافی، ج 2، ص 164، ر. ک مکیال المکارم، ص 160.
7- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 333، حدیث 10، غیبت نعمانی، باب بیستم .
8- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 308.
9- اصول کافی، ج 1، ص 342 .
10- کامل سلیمان، یوم الخلاص، ص 101.
منبع: نشریه مبلغان، شماره
------------------------------------
اداء اجر رسالت
همانطور که خداوند در قرآن مى فرماید:
«لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودة فى القربى» (61)
اجر و مزد رسالت پیامبر که انسانها را از آن جاهلیت نجات بخشید مودّت و دوستى با ذوالقربى و دودمان ایشان است که قطعاً یکى از آنها وجود مقدس حضرت مهدى(علیه السلام) مى باشد.
و از آنجا که محبّت و مودّت یک امر قلبى است، آثار و نشانه هایى دارد که در اعضا و جوارح انسان ظاهر مى شود. و چون یکى از مهمترین اعضاء و جوارح براى اظهار محبت زبان است ، مى توان این محبت را با دعا کردن براى آن عزیز و طلب ظهورش ابراز نمود تا در أداء اجر رسالت گامى برداشته باشیم.
آمرزش گناهان
آنچنانکه از روایات استفاده مى شود ذکر و یاد خدا سبب آمرزش گناهان مى گردد چنانچه حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در ضمن روایتی فرمودند:
«فقد بدّلت سیّئاتکم حسنات و غفرتْ لکم جمیعاً» (62)
یعنى: هرگاه قومى جلسه اى تشکیل داده و در آن یاد خدا مى کنند ندا کننده اى از آسمان صدا مى زند (اى اهل مجلس) برخیزید که زشتیها و پلیدیهاى شما تبدیل به نیکى و زیبایى گردید و همه ى خطاهاى شما بخشیده شد.
از ضمیمه این روایت با حدیثى که از امام باقر(علیه السلام) ذکر شده است که فرمودند:
«انّ ذکرنا من ذکر الله» (63)
یعنى: ذکر و یاد ما (اهل بیت) از مصادق ذکر و یاد خداست.
اینچنین استفاده مى شود که دعا براى حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشّریف و درخواست تعجیل در فرج ایشان که مصداق ذکر و یاد حضرت (که از اهل بین هستند)، از اقسام یاد خدا مى باشد و چون یاد خدا سبب آمرزش گناهان مى شود، یاد آورى و دعا براى آن عزیز غائب از نظر نیز موجب بخشودگى خطاها و لغزشها مى گردد.(64)
دعاى امام زمان در حقّ دعا کننده براى حضرتش
از آثار دعا براى حضرت حجة بن الحسن(علیه السلام) دعا کردن حضرتش در حق دعا کننده او مى باشد و این مطلب نه تنها مقتضى جواب احسانى است که از آیه شریفه:
«هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان»
استفاده مى شود، بلکه در توقیعى که در کتاب مهج الدعوات ص 303 از آن حضرت نقل شده است اینچنین مى فرمایند:
«و اجعل من یتبعنى لنصرة دینک مؤیدین و فى سبیلک مجاهدین و على من أرادنى و ارادهم بسوء منصورین»
ترجمه: کسى را که از من پیروى مى کند براى یارى دینت مؤیّد بدار و او را از مجاهدین در راه خود قرار ده و بر کسى که نسبت به من و آنان سوء قصد دارد پیروز فرما.
چون بدون تردید دعا براى حضرت و تعجیل ظهور آن بزرگوار، پیروى و یارى آن حضرت است. زیرا از اقسام یارى دین مولاى ما حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) یارى با زبان است بنابراین دعا براى آن حضرت از انواع یارى زبانى است.
گواه بر گفتار ما تأیید آن، روایتى است که مرحوم راوندى و کتاب الخرائج نقل مى کند. مى گوید:
گروهى از اهل اصفهان ـ از جمله ابو عباس احمد بن نصر و ابو جعفر محمد بن علویه ـ نقل کرده اند: در اصفهان مردى شیعه به نام عبدالرحمان بود. از او سئوال کردند: علت اینکه امامت امام على النقى (علیه السلام) را پذیرفتى و دنبال فرد دیگرى نرفتى چیست؟ گفت: جریانى از آن حضرت دیدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردى فقیر اما زباندار و پر جرأت بودم به همین جهت در سالى از سالها اهل اصفهان من را برگزیدند تا با گروهى دیگر براى دادخواهى به دربار متوکل برویم. ما رفتیم تا به بغداد رسیدیم هنگامى که در بیرون دربار بودم خبر به رسید که دستور داده شده امام على النّقى را احضار کنند. بعد حضرتش را آوردند.
من به یکى از حاضرین گفتم: این شخص که او را احضار کردند کیست؟ گفت: او مردى علوى و امام رافضى ها ست سپس گفت: به نظرم مى رسد که متوکل مى خواهد او را بکشد. گفتم: از جاى خود تکان نمى خورم تا این مرد را بنگرم که چگونه شخصى است؟
او گفت: حضرت در حالى که سوار بر اسب بودند تشریف آوردند و مردم در دو طرف او صف کشیدند و او را نظاره مى کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جاى گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن براى او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند.
حضرت در میان مردم حرکت مى کرد و به یال اسب خود مى نگریست نه به راست نگاه مى کرد و نه به چپ، من نیز دعا براى حضرتش را در دلم تکرار مى کردم.
چون در برابرم رسید رو به من کرد و فرمود:
استجاب الله دعاک، و طوّل عمرک و کثّر مالک و ولدک.
یعنى: خداى دعاى تو را مستجاب کند. و عمر تو را طولانى و مال و فرزند تو را زیاد گرداند.
از هیبت و وقار او بدنم لرزید و در میان دوستانم به زمین افتادم.
دوستانم از من پرسیدند، چه شد؟
گفتم خیر است و جریان را به کسى نگفتم.
پس از آن به اصفهان بازگشتیم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت درهایى از مال و ثروت را براى من باز کرد تا جایى که اگر همین امروز درب خانه ام را ببندم قیمت اموالى که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است و این غیر از اموالى است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت ده فرزند به من عنایت فرمود.
ببینید که چگونه مولاى ما امام على نقى(علیه السلام) دعاى آن شخص را به خاطر نیکى او جبران و تلافى نمود. براى او دعا فرمود با اینکه از مؤمنان نبود. آیا گمان مى کنید که اگر در حق مولاى ما صاحب الزمان ارواحنا فداه دعا کنید شما را با دعاى خیر یاد نمى کند با اینکه شما از مؤمنان هستید؟(65)
تشرّف به دیدار حضرت در خواب یا بیدارى
هر کس براى حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه دعا کند توفیق پیدا مى کند که به دیدار آن امام غائب مشرّف گردد.
و دلیل این مسأله هم مطالبى هست که همراه بعضى از ادعیه مربوط به حضرت بیان شده است که به عنوان نمونه چند مورد ذکر مى گردد:
الف: عن الصادق
(علیه السلام) انه قال:
«من قال بعد صلاة الفجر و بعد صلاة الظهر: «اللهم صلّ على محمّد و آل محمد و عجّل فرجهم» لم یمت حتى یدرک القائم من آل محمد
(صلى الله علیه وآله)»(66)
یعنى: امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
هر کس بعد از نماز صبح و ظهر بگوید:
«اللهم صلّ على محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم»
نمى میرد تا اینکه قائم آل محمّد(صلى الله علیه وآله) را درک کند.
ب: و همچنین شیخ جلیل القدر حسن بن فضل طبرسى رحمه الله نقل مى کند که هر کس این دعا را بعد از هر فریضه اى بخواند و بر آن مداومت کند عمر او طولانى مى شود و مشرّف به دیدار حضرت صاحب الامر(علیه السلام) گردد.
«اللهم صلّ على محمد و آل محمد، اللهمّ انّ رسولک الصّادق المصدّق صلواتک علیه و آله قال انّک قلت ما تردّدتُ فى شىء أنأ فاعله کتردّدى فى قبض روح عبدى المؤمن یکره الموت و أنا أکره مَساَئته
اللهمّ فصلّ على محمّد و آل محمّد و عجّل لأولیائک الفرج و النّصر و العافیة و لا تسوئنى فى نفسى و لا فى
فلان اسم هر کس را مى خواهى ذکر مى کنى»(67)
طول عمر
دعا براى حضرت حجة بن الحسن(علیه السلام) موجب طول عمر مى شود دلیل این مطلب علاوه بر آنچه از دعائیکه(68) براى ایشان در بحث تشرف به دیدار حضرتش ذکر شده از نکته اى لطیف استفاده مى شود به این شکل که:
در مورد آیه شریفه ى:
«الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل» (69)
یعنى: از اوصاف صاحبان عقل و درایت این است که [ایشان به آنچه از خداوند امر به اتصال و ارتباط با آن کرده متصل و نزدیک مى شوند.
حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که مى فرمایند:
«نزلتْ فى رحم آل محمد و قد تکون فى قرابتک ثم قال: فلا تکوننّ ممن یقول للشىء انّه فى شىء واحد»(70)
یعنى این آیه شریفه درباره ى خاندان و دودمان رسول گرامى اسلام حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و ممکن است درباره خویشاوندان خود مسلمانان نیز باشد که خداوند امر به اتصال و ارتباط با هر دو گروه نموده است و نباید از این دو یکى را انتخاب نمایى همچنانکه در حدیث نبوى آمده است:
«أنا و علىٌ ابوا هذه الامّة»
یعنى من و على دو پدر این امت هستیم.
پس هر گاه حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) پدران دینى حساب شوند خاندان ایشان نیز از خویشاوندان مسلمانان به شمار مى آیند.
و از طرفى دیگر احادیثى بسیار درباره فضلیت آثار صله رحم و دیدار و برقرار کردن ارتباط با خویشاوندان ذکر گردیده مثل حدیثى که از حضرت رضا(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:
«یکون الرجل یصل رحمه فیکون قد بقى من عمره ثلاث سنین، فیصّیرها الله ثلاثین سنة و یفعل الله ما یشاء» (71)
یعنى مردى با یکى از خویشاوندان خود ارتباط برقرار مى کند در حالیکه فقط سه سال از عمر او باقى مانده است (ولى به سبب این ارتباط) خداوند عمر او را به سى سال تبدیل مى کند و خداوند هر کارى را اراده کند، انجام دهد.
از پیوند این موضوع با بحث بالا متوجه مى شویم آنجا که ارتباط وصله با خاندان عصمت همچون خویشاوند انسان بدین شکل مورد تأکید قرار گرفته است از جمله ى اثرات آن طول عمر مى باشد و در این زمان که گرامى ترین خاندان پیامبر وجود مقدس حضرت ولى عصر(علیه السلام) هستند یکى از بهترین راههاى برقرارى ارتباط با آن بزرگوار، دعا کردن براى ایشان و درخواست تعجیل در فرجشان از درگاه خداوند مى باشد که موجب طولانى شدن عمر نیز مى گردد.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |