شاید اگر در چند روز اخیر این معضل _که برآمده از مدیریت سلیقه ای و نه اعتقادی است که به وضوح دست جریان انحرافی در آن دیده می شود دیده می شود_برایم اتفاق نمی افتاد لب به اعتراض و قلم به شکوه نمی گشودم از برای دادخواهی مسدود کردن وبلاگی که بنا به تفکرات و اعتقاداتم در راستای آرمان های  انقلابی است که خمینی در ازای حفظ آن خون دل خورد و خلف بر حقش (سید علی خامنه ای)خون دل می خورد .

چه بسیارند وبلاگها در نگاه سطحی و سایتها و این روزها روزنامه ها ، در نگاه کلان که به راستی واژه لجن پراکن مستحق آنهاست . نماند انسان آزاده ای که آنها با بوق ها و قلم های رسانه ای که از بودجه بیت المال صرف می کنند ، به لجن نکشیده باشند .جدا از پایگاهها و سایتهای بی شمار خبری ضد انقلاب که در این مجال عزم برخورد با آنها را ندارم ،مد نظرم خاصه تیم رسانه ای جریان انحرافی (به لیدری استاد اعظم مشایی)است که در این چند ماه اخیر از تیر زهر آلود نظر کرده شیطان آنها ،علی فضلی ها،مصباح یزدی ها ،و حسین شریعتمداری ها بسیار چشیده اند .

عزیزان مسدود کن یا بهتر بگویم فیلترینگ آنقدر با آنها از در مدارا وارد شدند که وقتی فعل آنها به ناسزاگویی غیر محترمانه کشید ،عزم ها برای فیلترینگ آنها جزم شد .

حدود 8،9ماه قبل وبلاگ حسین قدیانی عزیز (که به حق شاگرد غیر حضوری مکتب آوینی است) گلایه کرد  ونالید از جفایی که در بستن وبلاگ او به آن رفته بود و من نیز به مانند خیلی از هم سنگرانمان گذرا و سرسری از این رنج نامه اش گذشتیم و نمی داستم که این شتر درب هر منزلی بالاخره خوابیدنی است .کاش فقط وبلاگ بنده طعم فیلتر را از مطلبی که بنده قلم زنی آن را بر عهده داشتم ،ضرر می دید و فقط مبتلا به من و عواقبش دامن گیر م می شد نه وبلاگهایی که به من لینک داده اند یا مطلب "بیداری سعید عسگرها برای کسانی چون مشایی "را بر روی خروجی وبلاگ خود قرار داده اند .

به راستی در این وبلاگی (سربازان خودسر امام زمان)که در ورطه قلم زنی و سخن پراکنی ، نوپا تلقی می شود کدام نکته خلاف شرع و انقلاب بود که باید از دم تیغ فیلتر یا هک گذرانده می شد . وبلاگهای عنکبوتوار جریان انحرافی نه تنها به انسانهای ارزشی _نبود یاوه ای که نگفته باشند _بلکه به سراغ پایه ای ترین تعلقات وتفکرات شیعی ،یعنی مهدویت رفته اند و آن را نیز از هجمه انحراف آلود خود بی بهره نگذاشته اند ،به چه مجوزی سالها وبلکه ماهها به فعالیتهای شیطانی خود دامن زده اند بدون کمترین اذیت و آزاری . ولی این قسم از وبلاگهای انقلابی و هم سنگرانم در حیطه جنگ پر تلفات سایبری باید این گونه مورد هجمه نوکران سایبری جریان انحرافی باشند .

شاید اگر دست به قلم نمی شدم و مقاله "بیداری سعید عسگرها برای کسانی چون مشایی "را به تصویر قلم در نمی آوردم این همه مورد _ناسزا گویی رفقا _قرار نمی گرفتم . وبلاگها و سایتهای جریان انحرافی دیگر طعنه و متلکی نبود که با انصاف ولایی شان _البته به قول خودشان_بار ما نکرده باشند .(از جاسوس اسرائیل گرفته تا نوچه ضد انقلاب )

ولی این گونه چاله های گودال نما من را به شخصه جری تر می کند تا در راهی که برگزیده ام ،استوار تر شوم تا با توکل به خداوند متعال و توسل بر حضرت مهدی (عج) ،راه را پولادین تر بپیمایم (ذکر این نکته مهم است که بعد از پیگیری های انجام شده متوجه حمله به خیلی از وبلاگهای ارزشی و مبارز در مقابله با جریان انحرافی شدم)