سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طواف دل

ماه عسل عروس وداماد با جنایت سیاه وعجیب مرد شیطانی تلخ شد

فرجام مـاه عسـل سیـاه
برادر عروس هم نزد آنها بود. با دیدن زن جوان وسوسه به جانم افتاد. وقتی آنها وارد چادر شدند و پاسی از شب گذشته بود، لباس نظامی پوشیدم و به سمت تازه‌داماد رفتم. آنها را صدا زدم. تازه‌داماد و برادر‌زنش با دیدن من وحشت کردند.
ملت ما: ماه عسل یک عروس و داماد با جنایت سیاه مرد شیطانی تلخ شد. این مرد شیطانی با اجرای توطئه شوم، نو‌عروس را تسلیم نیت شوم خود کرده بود بزودی به 2 اتهام جعل عنوان و تجاوز به عنف محاکمه خواهد شد. نیمه‌شب 25 مهر‌ماه سال‌گذشته یک زن جوان با جیغ و فریاد از چادر سفری بیرون آمد و در حالی که در اطراف پارکی در خانی‌‌آباد می‌دوید از مردم کمک خواست. همزمان با فریادهای این زن، مردی از چادر بیرون آمد و هنگامی که می‌خواست فرار کند در محاصره چند مرد گرفتار شد.

با حضور ماموران کلانتری 152 خانی‌آباد، مردی که قصد فرار داشت دستگیر شد و به همراه زن جوان برای افشای حقیقت به کلانتری انتقال یافتند. زن جوان وقتی پیش‌روی تیم تحقیق نشست با گریه به افسر بازجو گفت: چند روز پیش جشن عروسی‌مان بود. 2 روز بعد با همسرم برای ماه عسل از شیراز به تهران آمدیم و می‌خواستیم به سمت شمال برویم. شب همسرم خیلی خسته بود و در پارکی حوالی خانی‌‌آباد چادر زدیم. آن شب برادرم نیز که در تهران درس می‌خواند و در خوابگاه زندگی می‌کند به دیدن ما آمد. هر 3 شب را داخل چادر بودیم و شام را در کنار یکدیگر خوردیم.

وی افزود: لحظاتی بعد صدای پسر جوانی را شنیدیم. شوهر و برادرم از چادر بیرون آمدند. آن مرد می‌گفت: رییس کلانتری محل است و از شوهرم مدارک خودرو‌یش را خواست. بعد به بازرسی از خودروی‌مان پرداخت و گفت که شماره موتور با شماره کارت مطابقت ندارد. شوهرم درحالی که دستپاچه بود گفت که خودرو را به تازگی در شیراز خریده و به این موارد دقتی نکرده است. پس از آن پسر جوان از شوهر و برادرم خواست با خودرو یک دوری بزنند تا ببینند مشکلی ندارد.

شوهرم و برادرم که از ظاهر مرد مامور ترسیده بودند سوار بر خودرو شدند. در همان لحظه پسرجوان ناگهان وارد چادر شد و با تهدید مرا تسلیم نیت شوم خود کرد. من فریاد می‌زدم که ناگهان نور چراغ خودرو روی چادر افتاد و آن جوان شیطان‌صفت از ترس اینکه شوهر و برادرم رسیده‌‌اند مرا رها کرد. من هم از چادر بیرون آمدم و با فریاد درخواست کمک کردم. همان لحظه شوهر و برادرم رسیدند و با دیدن صحنه فرار وی و ظاهر آشفته من، مانع فرار جوان مامورنما شدند و 2 مرد دیگر با پلیس تماس گرفتند.

این جوان شیطان‌صفت نیز اقرار کرد که دچار وسوسه‌های شیطانی شده است. پرونده ماه?عسل تلخ این زن و شوهر پیش‌روی بازپرس بخشوده از شعبه چهارم دادسرای بعثت قرار گرفت. پسر 22 ساله که ورزشکار است به بازپرس بخشوده گفت: در پارک نشسته بودم و این زن و شوهر را تحت نظر داشتم و دیدم که در پارک چادر زدند، شنیدم که می‌گفتند شب را در آنجا می‌ماند و صبح به سمت شمال حرکت می‌کنند.

برادر عروس هم نزد آنها بود. با دیدن زن جوان وسوسه به جانم افتاد. وقتی آنها وارد چادر شدند و پاسی از شب گذشته بود، لباس نظامی پوشیدم و به سمت تازه‌داماد رفتم. آنها را صدا زدم. تازه‌داماد و برادر‌زنش با دیدن من وحشت کردند.

مرد می‌گفت: باور کنید این زن همسر من است و این سفر ماه عسل ما است. من کارت خودرو را از وی گرفتم و به دروغ گفتم که شماره موتور با شماره کارت مطابقت ندارد.آنها ترسیده بودند. هرچه می‌گفتم انجام می‌دادند. وقتی از آنها خواستم تا با خودرو دوری بزنند هر دو پذیرفتند. در همان لحظه نقشه‌ام را عملی کردم و وارد چادر شدم اما از جیغ و فریادهای زن جوان ترسیدم و نتوانستم توطئه‌ام را اجرا کنم.

پس از اقرار این مرد شیطان‌صفت، وی روانه زندان شد. قسمتی از این پرونده که رسیدگی به اتهام تجاوز به عنف بود به دادگاه کیفری و قسمت دیگر پرونده که مربوط به اتهام جعل عنوان مامور پلیس بود با صدور قرار مجرمیت به دادگاه عمومی ارسال شده است و بزودی این متهم در 2 دادگاه و به صورت جداگانه محاکمه خواهد شد.


نوشته شده در پنج شنبه 90/3/5ساعت 5:27 عصر توسط دلدار نظرات ( بدون ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ