کتک به جای مهریه میلیونی ناخودآگاه به سوی این در کشیده شدم؛ زنی در اتاق قاضی دادگاه به گوشهای از دیوار پناه برده بود و مردی نیز در حالی که دستانش بر کمربندش بود و خشمگین به زن میغرید، نظرم را جلب کرد. مردم بیرون از اتاق قاضی تجمع کرده بودند، عدهای متعجب به زن و رفتار مرد مینگریستند؛ شاید دلشان میخواست به طرف زن رفته و جلوی مرد را بگیرند و در این میان قاضی، زن و مرد را به بیرون از اتاق خود راهنمایی میکرد. در پایان صدای قاضی شعبه بلندتر از صدای ترس و وحشت زن به گوش رسید و موجب شد زن و مرد با فاصله بسیار از اتاق بیرون بروند. زنها دور زن رفته و او را دلداری داده و مردها نیز در کنار مرد از ناراحتی و مشکلات خود میگفتند تا شاید آرام شود ولی انگار فایده نداشت، مرد همچنان نگاهش به نگاه زن بود و چشم از او برنمیداشت. زن در حالی که هنوز میترسید به زنان گفت: شوهرم دست بزن دارد و حالا که مهریهام را میخواهم، مرا تهدید به شکنجه روحی و جسمی کرده ولی با این حال مهریهام را خواهم گرفت. زن هر از گاهی به چارچوب در اتاق قاضی پناه میبرد، از شوهرش میترسید و از سویی حق ورود به اتاق شعبه را نداشت. مرد نیز درباره ازدواجش با زن اظهار داشت: من با اصرار همسرم با او ازدواج کردم چرا که او را نمیخواستم و به زور تن به این وصلت دادم. مرد آهی کشید و بیان کرد: مهریهای که در حال حاضر همسرم از من میخواهد غیرمنطقی است چرا که خواهرزنم این مهریه را تعیین کرد و گفت کسی این مهریه را نمیگیرد و خیالم راحت باشد. زن به آرامی از بین جمعیت زنان خارج شد و در حالی که میگفت: «میخواهم به جایی بروم که دست شوهرم به من و 2 فرزندم نرسد»، به سرعت پا به فرار گذاشت و مرد همچنان خشمگین میغرید و در راهروی دادگاه راه میرفت.
زنی در دادگاه خانواده ونک از ترس کتکهای شوهر به اتاق قاضی پناه برد. در هیاهوی صدای زنان و مردان در راهروی دادگاه خانواده (ونک) صدای فریادی از پشت در اتاقی به گوش میرسید.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |