طواف دل

کتک به جای مهریه میلیونی
زنی در دادگاه خانواده ونک از ترس کتک‌های شوهر به اتاق قاضی پناه ‌برد. در هیاهوی صدای زنان و مردان در راهروی‌ دادگاه خانواده (ونک) صدای فریادی از پشت در اتاقی به گوش می‌رسید.

ناخودآگاه به سوی این در کشیده شدم؛ زنی در اتاق قاضی دادگاه به گوشه‌ای از دیوار پناه ‌برده بود و مردی نیز در حالی که دستانش بر کمربندش بود و خشمگین به زن می‌غرید، نظرم را جلب کرد. مردم بیرون از اتاق قاضی تجمع کرده بودند، عده‌ای متعجب به زن و رفتار مرد می‌نگریستند؛ شاید دلشان می‌خواست به طرف زن رفته و جلوی مرد را بگیرند و در این میان قاضی، زن و مرد را به بیرون از اتاق خود راهنمایی می‌کرد. در پایان صدای قاضی شعبه بلندتر از صدای ترس و وحشت زن به گوش رسید و موجب شد زن و مرد با فاصله بسیار از اتاق بیرون بروند. زن‌ها دور زن رفته و او را دلداری داده و مردها نیز در کنار مرد از ناراحتی و مشکلات خود می‌گفتند تا شاید آرام شود ولی انگار فایده نداشت، مرد همچنان نگاهش به نگاه زن بود و چشم از او برنمی‌داشت.

زن در حالی که هنوز می‌ترسید به زنان گفت: شوهرم دست بزن دارد و حالا که مهریه‌ام را می‌خواهم، مرا تهدید به شکنجه روحی و جسمی کرده ولی با این حال مهریه‌ام را خواهم گرفت. زن هر از گاهی به چارچوب در اتاق قاضی پناه می‌برد، از شوهرش می‌ترسید و از سویی حق ورود به اتاق شعبه را نداشت.

مرد نیز درباره ازدواجش با زن اظهار داشت: من با اصرار همسرم با او ازدواج کردم چرا که او را نمی‌خواستم و به زور تن به این وصلت دادم. مرد آهی کشید و بیان کرد: مهریه‌ای که در حال حاضر همسرم از من می‌خواهد غیرمنطقی است چرا که خواهرزنم این مهریه را تعیین کرد و گفت کسی این مهریه را نمی‌گیرد و خیالم راحت باشد. زن به آرامی از بین جمعیت زنان خارج شد و در حالی که می‌گفت: «می‌خواهم به جایی بروم که دست شوهرم به من و 2 فرزندم نرسد»، به سرعت پا به فرار گذاشت و مرد همچنان خشمگین می‌غرید و در راهروی دادگاه راه می‌رفت.


نوشته شده در دوشنبه 90/3/2ساعت 7:57 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ