سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طواف دل

بزرگترین مشکل زنان در ایران چیه؟

 عدم استقلال مالی و وابستگی اقتصادی که اکثر زن‌ها باهاش درگیرند و خیلی از مشکلات زنان از این مسئله ناشی میشه؛ این یکی از بزرگترین موانع برای مبارزه زنان با خشونت و ظلم و تبعیضی است که نسبت به زن و حقوق انسانیش وجود داره. زنی که از لحاظ مالی وابسته است جسارت مقابله با موانع و خشونتی که بهش روا داشته می‌شه رو نداره. در واقع با وابسته نگه داشتن زن از لحاظ اقتصادی، یکی از ابتدایی‌ترین و کلیدی‌ترین ابزار مبارزه از اون گرفته می‌شه.

عدم استقلال فکری و شخصیتی که یکی از مهم‌ترین مشکلات زنانه و علی‌رغم اینکه پنهان‌تر از عدم استقلال مالی اونهاست اما به نظرم اهمیتش کمتر از اون نیست. چه بسا این مورد ریشه‌ای‌تر از عدم استقلال مالی باشه. من فکر می‌کنم زن اول از هر چیز باید از لحاظ فکری و شخصیتی به بلوغی برسه که بتونه مشکلاتش رو ریشه‌یابی بکنه و برای حل اون مشکلات، بدنبال راه‌‌حل‌های ریشه‌ای از جمله استقلال مالی بره. گرفتن این استقلال فکری و شخصیتی و این بلوغ از زن، یعنی تداوم اسارت اون در بند وابستگی و تداوم نقض حقوق انسانیش.

عدم حمایت و تأمین اجتماعی و فرهنگی زنان چه از جانب دولت و نهادهای رسمی و چه از جانب خانواده و گروه دوستان مطمئناً اولین مانعیه که یک زن یا دختر در زندگیش با اون مواجه میشه. همین عدم حمایت اجتماعی و فرهنگی یا بهتر بگم تیشه‌زنی به ریشه وجهه‌ی اجتماعی و فرهنگی زن به عنوان یک انسان و شهروند درجه یک و نه دو و سه است که برای مردم جامعه و خود زنان از زن، توانایی‌های زن و حقوق زن تصویر‌سازی می‌کنه؛ تصویری که نوع رابطه و کنش مردم جامعه در طول زندگیشون با زن و مسائل زنان رو تعیین می‌کنه؛ تصویری که روش زندگی زن و نحوه برخورد اون با مشکلاتش رو می سازه؛ تصویری که در حال و آینده زن کلیدی است.

عدم حمایت قانونی یا بی‌حقوقی زن در قانون یا قانونی بودن تبعیض و ظلم نسبت به زن و حقوق زن هم از ریشه‌ای‌ترین مشکلات زنان در ایرانه. اگرچه فکر می‌کنم که زن در اولین قدم با فرهنگ و عرف ضد زن مواجه میشه تا قانون ناقض حقوق زن اما عمق عواقب قانونی‌ بودن ظلم و تبعیض و خشونت نسبت به زن و حقوقش رو هم خوب درک می‌کنم و مهم می‌دونم؛ اصلاً انگار اینها جوری به هم مرتبط اند که تعیین علت و معلول یا اولویت‌بندیشون غیرممکن شده. اما اگر زن در مقابله با خشونت و ظلمی که پدرش یا همسرش یا در بالاترین حد دولت و جامعه‌ بهش روا می‌داره به قانون شکایت نکنه و از جانب قانون حمایت نشه چطور می تونه این مقابله و مبارزه رو ادامه بده و اساساً چطور و با استناد به چه سندی می‌شه این تبعیض رو زیر سوال برد؟‍!

نداشتن حق اعتراض نسبت به تبعیض و ظلم و خشونت هم کم از مشکلات بالا نداره. این مشکل کمی نیست وقتی دختر در مقابل زورگویی پدر و برادرش حق اعتراض نداره؛ یا وقتی زن علی‌رغم تبعیض و خشونت همسرش، باید تمکین کنه و در صورت اعتراض، عرف و سنت و شرع و قانون رو در مقابل خودش می‌بینه؛ یا در سطحی وسیع‌تر، وقتی با کسانی‌که دغدغه حقوق زنان رو در سر دارند و عزم جزم کرده‌اند تا با تبعیض و ظلم نسبت به زن در جامعه مقابله کنند مثل مجرم برخورد می‌کنند و به هر نحوی سعی دارند با هر انگی اونها رو بند نشین یا خونه نشین و ساکت کنند.

ندادن فرصت رشد به زنان و تلاش برای نرسیدن زنان به سطوح بالای تصمیم‌گیری و مدیریت کلان هم خیلی مهمه. وقتی زن دامنه اختیارات و اِعمال نفوذش کم باشه عملاً کار زیادی از دستش ساخته نیست. من معتقدم زنان هر چقدر هم دست و پا بزنند تا وقتی که نتونند بین سطوح خرد و کلان تعادل و تفاهم به وجود بیارند توانایی حل مشکلات به طور کامل رو نخواهند داشت. ایجاد این تعادل و تفاهم یک کار فوق‌العاده وقت‌گیر و هزینه‌بره اما اگر زنان بتونند در سطوح بالا وارد شوند و در تصمیم‌گیریهای کلان نقش داشته باشند راحت‌تر و سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌تونند به هدف برسند. وقتی برای رسیدن زنان به سطوح کلان، مانع‌تراشی می‌کنند، یعنی اینکه پروسه رسیدن به هدف یعنی رفع تبعیض از جامعه رو برای زنان طولانی‌تر و پرهزینه‌تر کرده‌اند و در نتیجه احتمال موفقیت اونها رو پایین‌تر آورده‌اند. و این یعنی یک راه‌کار اساسی و سیستماتیک برای مقابله با مبارزات حق‌طلبانه و برابری‌خواهانه زنان.

این گونه مشکلات کم نیستند؛ مهمتر اینکه دامنه خودشون و عواقبشون هم محدود نیست. گستره تأثیرگذاری اینها نه به زنی که مورد تبعیض قرار می‌گیره محدود می‌شه و نه حتی به زنان هم‌نسل اون؛ بلکه این مشکلات و عواقبشون می‌تونند به شیوه‌های مختلف زندگی نه فقط زنان که مردان و خانواده‌های چند نسل رو تحت تأثیرات منفی‌شون بگذارند.

اینها همون مشکلاتی هستند که راهی جز عقب‌ماندگی فکری و شخصیتی و غرق شدن در زندگی نامتعالی روز‌مره، وابسته موندن و سوختن و ساختن در برابر خشونت و ظلم، فرار و تن‌فروشی و یا خودسوزی و خودکشی رو پیش پای خیلی از دختران و زنان ایران که بیش از بقیه هم‌جنسان‌شون زخم‌خورده این مشکلات هستند نمی‌ذاره.

اما واقعاً کدومشون از همه مهمتر و ریشه‌ای‌تره؟!!


نوشته شده در سه شنبه 90/2/27ساعت 3:8 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ