2. ارقام مربوط به ساختار سنی این گروه از زنان حاکی است که حدود 2? درصد آنان در گروه سنی 2? تا ?? سال ، 38 درصد بین ?? تا ?? سال و 32 درصد نیز بین سنین ?? ساله و بالاتر قرار دارند. به بیان دیگر هرچه سن زنان افزایش مییابد احتمال قرارگرفتن آنان در بین گروه زنان سرپرست خانوار بیشتر میشود. دلایل عمده این پدیده براثر وقوع دو اتفاق است: نخست فوت همسر که 70 درصد این گروه را بخود اختصاص میدهد و در وهله دوم عامل طلاق است که ? درصد آنان در شهرها و 2 درصد در روستاها را دربر میگیرد. 3. از کل خانوارهای دارای سرپرست زن 17 درصد از نظر اقتصادی فعال و ?/21 درصد دارای درآمد بدون کار بوده و فقط ?/?? درصد به عنوان خانهدار از نظر اقتصادی غیر فعال تلقی شدهاند. این وضعیت که در بین زنان شهری بیش از روستایی عمومیت دارد گویای آسیب پذیری وضعیت این دسته از زنان میباشد. به بیان دیگر ?2.? درصد این گروه از خانوارها فاقد فرد شاغل میباشند و در این میان 2? درصد دارای فقط یک نفر شاغل است. ?. از نظر گروهبندی اصلی شغلی 17 درصد زنان شاغل سرپرست خانوار نیز شواهد حاکی است زنان سرپرست خانوار در مناطق شهری عمدتا بعنوان متخصص با 22درصد ، صنعتگر با 18 درصد ، کارکنان خدماتی و فروشنده با 23 درصد ، کارگر ساده با 12 درصد و کارمندان امور دفتری و اداری با 10 درصد مشغول فعالیت هستند. این میزان در مناطق روستایی عمدتا بعنوان کارکنان ماهر کشاورزی با ?9 درصد ، صنعتگر با 19 درصد وکارگر ساده با 12 درصد پراکنده است. ?. از سایر عوامل موثر بر وقوع پدیده زنان سرپرست خانوار میتوان به وقوع پدیده و مصیبتهای اجتماعی از قبیل انقلاب ، جنگ هشت ساله و ناامنیهای شغلی و ترافیکی در شهرها و جادهها اشاره کرد که قربانی خود را عمدتا از مردان میگیرد. از سوی دیگر به دلیل فاصله سنی معمول میان زن و شوهر در ایران (به دلیل نیاز ساختاری و کارکرد اطاعت پذیری زنان از مردان و تمتع جنسی بیشتر و یارگیری زنان بهنگام سالخوردگی مردان) مرگ زود هنگام مردان نیز از دیگر دلایل تحمیل سرپرستی خانوار بدوش زنان میباشد بیآنکه مقدمات و آموزشها و سازوکارهای لازم پیش بینی شده باشد. ?. یکی دیگر از دلایل گسترش پدیده سرپرستی خانوار توسط زنان وجود این گرایش فرهنگی و سنتی است که از یکسو مردان بیهمسر (خواه مجرد خواه بیهمسر براثر فوت همسر یا طلاق) بندرت به همسرگزینی از بین زنان بیهمسر روی آورده و به دلایلی چون عدم قبول مسولیت معاش فرزندان آنان و میل به ازدواج با دختران دوشیزه! به سراغ این گروه نمیروند. از سوی دیگر زنان بیهمسر نیز به دلیل گاه وفاداری به شوهر متوفای خود یا ترس از آزار کودکان در ازدواج مجدد و گاه به دلیل آزادی بیشتر نسبت به زمان تاهل تن به ازدواج مجدد نمیدهند. 7. بسیاری از زنان سرپرست خانوار از فقدان یک چتر حمایتی و تامین مالی رنج میبرند. فقدان تامین اجتماعی برای بخش بزرگی از آحاد ملت بویژه روستاییان ، کارگران روزمزد و موقت ، کارکنان مشاغل غیر رسمی و فقرای شهری چنان ناامنی بدنبال میآورد که با مرگ مردان نانآور و سرپرست خانوار بحرانهای پی در پی بنیان خانوارهای تحت سرپرستی زنان را میلرزاند. این گروه از زنان بدلیل عدم آموزشهای اولیه با وقوع پدیده بیهمسری ، ناگزیر از ورود به بازار کار سیاه ، ناامن ، پر از تبعیض و تعدی جنسی و شغلی میشوند. استثمار جنسی و جسمی از این گروه از زنان در نبود هرگونه حمایت دولتی و اجتماعی از آنان راه محتوم بسیاری از زنان این خانوارهاست که با دلاوری در تدارک معاش آبرومند برای خود و خانوار شان هستند. 8. در نبود تامین اجتماعی کارآمد از یکسو و ضعف مدیریت و ناکارآیی ساختار و سازوکار سازمانهای حمایتی همچون کمیته امداد ، طرح رجایی، بنیاد مستضعفان و شهدا در پوشش فراگیر و لازم خانوارهای بدون سرپرست مرد از سوی دیگر زمینه ایجاد بسترهای سوء استفاده از این گروه از زنان نیز بیش از پیش فراهم میگردد. این شرایط در اوضاعی بوقوع میپیوندد که در جامعه امروز ایران به دلایل مختلف اجتماعی ، فرهنگی و دینی کمتر زنی میتواند در فضاهای اجتماعی در معرض سوء استفاده قرار نگیرد. 9. تالی فساد زندگی زنان بدون مردان! نه تنها گریبان زنان بازمانده و سرپرست خانوار را به تنگ میآورد ، بلکه فرزندان این خانوارها نیز بطور بالقوه در معرض آسیبهای اجتماعی بسیاری از قبیل فرار کودکان از جمله دختران ، کار کودکان در مشاغل سیاه و غیررسمی ، بزهکاری اجتماعی ، محرومیت از تحصیل و سوء تغذیه قرار میگیرند. در این میان زنان اندک شماری نیز به یاری کار، تلاش و حمیت خود و یا پشتیبانیهای مانده از همسر یا نزدیکان به معاش آبرومند خانوار اهتمام ورزیده و فرزندان پاک سرشتی نیز تربیت و به جامعه گسیل میدارند که از چشم هیچ شاهد عادلی دور نخواهد بود. 10. در نهایت اینکه با ترسیم اوضاع کلی این گروه از زنان انتظار میرود سازمانهای دولتی و غیردولتی فعال در حوزههای اجتماعی بیش از پیش به بررسی مسایل، مشکلات و همچنین پیش بینی سازوکارهای حمایتی برای توانمند سازی آنان و بستر سازی بیشتر برای اشتغال آبرومند و سالم آنان بپردازد. بیتردید بیتوجهی به این قشر با جمعیتی در حدود بیش از 2 میلیون نفر بعنوان فرزندان ونسل آتی این مرزوبوم میتواند هزینههای انسانی و اجتماعی سنگینی بجای بگذارد.
1. براساس سرشماری 137? از بین حدود 12 میلیون خانوار در کشور، بالغ بر ?/8 درصد آنان دارای سرپرست زن میباشد. این گروه و قشر اجتماعی و اقتصادی از زنان که به عبارتی " بدون مردان " به راهبری ، مدیریت و تصمیمگیری خانوار خود میپردازند را اگرچه میتوان در سایر کشورها نیز مشاهده کرد ولی بررسی وضعیت کمی و کیفی این گروه بیانگر ویژگیهای خاصی است که توجه ویژهای را نیز میطلبد. همانطور که اشاره شد از میان بیش از یک میلیون نفر زنان سرپرست خانوار در ایران ?/3? درصد به تنهایی سرپرستی خانوار را بعهده داشتند. این نسبت در کنار میزان 8/1 درصدی سرپرستی یگانه مردان گویای اولین خصیصه و جایگاه زنان بدون مردان است.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |