روانشـنـاسـی دســتها انسان بال ندارد برای پرواز و جای دو بال خدا به او دستانی داده که گاه میتواند در نمنم باران، رقصباد، جنگ با آب در دریای پرتلاطم به پروازشان دربیاورد. انسان بال ندارد و جای آن دستانی دارد برای نوازش دست دیگری، هر چند آن دستها دست تنهای خودش باشد... • دستهای مشت، دستهای باز: فشردن دستها در هم به معنی جلوگیری و مانع شدن هم هست. وقتی شخصی عصبانی است نشاندهنده جلوگیری از برخورد کردن است. وقتی یک دست مشتشده و دست دیگر آن را به عقب نگه میدارد نشاندهنده این است که شخص مانع خود میشود که به دیگری ضربه بزند. وقتی کسی دروغ میگوید سعی میکند با این حالت دستهایش را کنترل کند. • دستهای کنترلگر: • دستهای غالب، دستهای مهربان: • دستهای پرخاشگر: • مشتی برای دعوا یا پیروزی: • دستهای رو: • دستهای درخواستگر: • دستهای بهم ساییده: • دستهای متفکر: • دستهای پیشتیبان: • دستهای پنهان: • دستهای نوازشگر: • دستهای پرستشگر:
دستهایی که گویی در آنها فنجان قرار دارد. (مشتهای نیمهباز) سمبلی از ظرافت و حساسیت و عقیده ضعیف و شکننده و بخشندگی است. اگر محکم و مثل مشت باشد نشاندهنده مادهگرایی، مالکیت و آزمندی است. اگر دستها در هم باشند نشاندهنده راحتی دست و اگر در هم فشرده باشند نشاندهنده استرس و اضطراب است.
وقتی کف دست را به به سمت پایین حرکت میدهیم،یک حرکت آمرانه است که مثلا از کسی میخواهیم انجام کاری را متوقف کند یا از او میخواهیم آرام باشد. وقتی کف دست را روبهرو نگه میداریم به این معنی است که نزدیکتر نیا.
وقتی دستمان را بالا میبریم و محکم نگه میداریم و با دست دیگر فرد را در آغوش میگیریم یعنی اینکه من میگویم وقت رفتن است. (غلبه و تسلط) وقتی دستمان را با سرعت و مستمر تکان میدهیم، نشاندهنده علاقه و مهربانی است. وقتی دستمان را شل و خیلی کوتاه و سرد تکان میدهیم نشان دهنده فرمانبرداری و تسلیم است.
با کناره دست مثل چاقو عمل کردن و هوان را بریدن مثل حرکت کاراته، با کناره کف دست و به سمت پایین ضربه زدن یعنی بازداشتن دیگران از کاری. این عمل میتواند نشاندهنده پرخاش در بحثها باشد.
مشت پرت کردن به طرف یکی میتواند به معنی تعرض به او باشد یا دعوت به دعوا. مشت را به سمت بالا بردن و ضربه زدن به هوا به معنی پیروزمندی است.
• دستهای پوشاننده:
وقتی نخواهیم چیزی را بشنویم گوشمان را میگیریم وقتی نمیخواهیم ببینیم جلوی چشمان را میگیریم و وقتی میخواهیم حرفی بزنیم ولی مانعی وجود دارد جلوی دهانمان را میگیریم. وقتی موقع حرفزدن جلوی دهان را بگیریم به معنی دروغ گفتن میتواند باشد همچنین به معنی این است که از حرفمان مطمئن نیستیم. وقتی با دست روی قلبمان را میگیریم ممکن است نشاندهنده حمله قلبی باشد. گاهی با یک دست، دست دیگرمان را که مشت شده و تحت هیجان است را میپوشانیم.
دست باز و کشیده شده به سمت جلو به این معنی است که میخواهیم چیزی را به کسی بدهیم. یا نشاندهنده این است که چیزی برای مخفی کردن نداشتهاید و شما همین هستید که نشان دادهاید.
اگر کف دست بالا باشد و دست را جلو ببریم. به معنی طلب کردن صدقه است. اگر دست را 45 درجه باز کنیم و کف دست به سمت بالا باشد و سپس دستمان را به طرف جلو بکشیم یعنی از شخصی میخواهیم جلوتر بیاید. اگر کف دستمان را به هم بچسبانیم، شبیه دعا کردن مسیحیها و جلو ببریم یعنی از کسی خواهش میکنیم که به ما صدمه نزد.
به این معنی است که فرد از چیزی خوشحال است. اگر ساییدن به آهستگی و همراه با فکر کردن و لبخند باشد، به این معنی است که فرد در فکر حیلهای است و از سود آن خوشحال است. ساییدن صورت و مشخصا چانه به معنی فکر کردن سنجیده و تصمیمگیری است. وقتی قسمتی از بدن جراحت دیده است یا اینکه تحت تنش است.
وقتی انگشتها مثل مناره به هم پرس میشوند ممکن است بعضی از انگشتها درون هم پیچیده و بعضی از آنها به شکل مناره به هم متصل باشند. به معنی فکر کردن سنجیدن و تصمیم گرفتن است. گوش دادن به صحبتهای دیگری و فکر کردن به آنها. اگر انگشت میانی به سر تکیه داده شود یا اینکه به دهان برود یعنی دارم فکر میکنم و آمادگی صحبت کردن را ندارم
وقتی دست را تکیهگاه و پشتیبان سر قرار میدهیم و سر را به آن تکیه میدهیم و آرنجها روی میز است، نشان دهنده این است که شخص خوابش میآید یا وقتی دست خیلی به آرامی سر را نگه داشته است و با انگشتها چانه را لمس میکنیم و به فرد روبهرو نگاه میکنیم به این معنی است که به صورت من نگاه کن آیا زیبا نیست؟ و حالتی اغواکننده است. همچنین اگر سر به دست تکیه داده باشد یعنی شخص کسلتر است. اگر شخص به موضوع علاقهمند باشد سرش را کمتر تکیه میدهد.
دست به معنی ارتباط برقرارکردن است و پنهان کردن آن نشاندهنده عدم علاقه به ارتباط و همکاری است. همچنین نشاندهنده این است که شخص نمیخواهد حرف بزند چون میخواهد گوش دهد. همچنین میتواند نشاندهنده احساس آرامش و اینکه نیازی به حرف زدن نیست باشد.
لمس کردن میتواند تایید کردن خود باشد یعنی من اینجا هستم من واقعی هستم و من خوبم و این حالتی است به معنی کاهش دادن نگرانیها از دنیای بیرونی و دنیای درون. در لحظات احساسی مثل نوازش کردن فرزند هم به معنی مهربانی و عشق است. میتواند به معنی تنبیه هم باشد مثل سیلی زدن. یا به معنی اثبات دوستی وقتی شانههای کسی را لمس میکنیم یعنی به او قدرت و اختیار میدهیم و وقتی بازوی او را لمس میکنیم یعنی با او احساس همدردی میکنیم.
وقتی دست به لباس خود میکشیم یعنی اینکه خودمان را جذابتر میکنیم علامت میفرستیم که «آیا من زیبا نیستم؟» و همچنین یعنی مرا دوست داشته باش. وقتی با انگشت مثلا ذرهای را از روی لباس فردی پرت میکنیم به معنی عدم تایید اوست.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |