به گزارش سرویس بین الملل برنا به نقل از پایگاه خبری ام اس ان، برخی بازیگران هستند که با ورود به دنیای حرفه ای تصمیم می گیرند نام خود را تغییر داده و با اسم هایی شناخته شوند که قدری هارمونی بیشتری داشته باشد. تابناک
به گزارش شیعه آنلاین، وی که میهمان یکی از برنامه های شبکه ماهواره ای «الفراعین» بود، طی اظهاراتی در این مورد گفت: بنده طی سال های گذشته همواره خودم را به خاطر وضعیت و پوششی که داشتم مورد ملامت قرار می دادم و می دانستم که خداوند متعال از دست من راضی نیست.
«لیندا فهمی» همچنین افزود: اکنون که خوانندگی را ترک کرده ام و محجبه شده ام، احساس خوشحالی می کنم و بسیار خوشحال هستم و به خاطر سال های گذشته و وضعیتی که در آن بودم احساس پشیمانی می کنم. همواره از خودم می پرسیدم که با لباس های عریانی که به خیابان می روم، چگونه می خوام پاسخ خداوند متعال را در آخرت بدهم؟!
او همچنین گفت: حتی وقتی به خوانندگی می پرداختم و می دیدم صدها و گاهی هزاران دختر و پسر جوان با صدای من می رقصند، احساس شرم می کردم و همان پرسش در ذهنم مطرح می شد اما اکنون بحمدالله همه چیز تمام شده و من دست از رفتار و اقدامات سابق خود کشیده ام.
به گزارش شیعه آنلاین، وی که میهمان یکی از برنامه های شبکه ماهواره ای «الفراعین» بود، طی اظهاراتی در این مورد گفت: بنده طی سال های گذشته همواره خودم را به خاطر وضعیت و پوششی که داشتم مورد ملامت قرار می دادم و می دانستم که خداوند متعال از دست من راضی نیست.
«لیندا فهمی» همچنین افزود: اکنون که خوانندگی را ترک کرده ام و محجبه شده ام، احساس خوشحالی می کنم و بسیار خوشحال هستم و به خاطر سال های گذشته و وضعیتی که در آن بودم احساس پشیمانی می کنم. همواره از خودم می پرسیدم که با لباس های عریانی که به خیابان می روم، چگونه می خوام پاسخ خداوند متعال را در آخرت بدهم؟!
او همچنین گفت: حتی وقتی به خوانندگی می پرداختم و می دیدم صدها و گاهی هزاران دختر و پسر جوان با صدای من می رقصند، احساس شرم می کردم و همان پرسش در ذهنم مطرح می شد اما اکنون بحمدالله همه چیز تمام شده و من دست از رفتار و اقدامات سابق خود کشیده ام.
از جمله این بازیگران می توان به جنیفر آنیستون و تام کروز اشاره کرد که با تغییر نام های واقعی خود قدری بیشتر خود را در دنیای بازیگری مطرح کنند.
تام کروز تنها فردی است که اسم فامیل جد خود را بعد از اسم کوچک خود انتخاب کرده است چرا که پدرش و بیشتر اعضای فامیل اسم دیگری را به عنوان اسم فامیل خود انتخاب کرده اند.
ریکی مارتین نیز از دیگر بازیگرانی است که اسم خود را تغییر داده و اسم واقعی وی انریکه خوزه مارتین مورالس است و این نام جدید را وی برای شهرت بیشتر و اسم هارمونیک تر در دنیای آواز انتخاب کرده است.
از دیگر ستاره های بازیگری و آواز در دنیا که نام اصلی خود را تغییر داده اند می توان به " جان بون جووی"، "استیون تیلر" و "کارمن الکترا" اشاره کرد.
بحث نقل و انتقالات و جابجایی مبالغ چند صد میلیونی را از همینجا آغاز و تأکید می کنیم که:
نخست: اگر باشگاه ها به شکل واقعی خصوصی باشند، هیچ کس نمی تواند بگوید که مبلغ رد و بدل شده زیاد است یا کم!
دوم: هیچ کس هم نمی تواند با تعیین سقف قرارداد، نخبه کشی و انگیزه های ستاره های واقعی را کم کند.
با این مقدمه می رویم سر اصل مطلب:
سقف سیصد هزار دلار برای ستاره ها مبلغ زیادی در فوتبال نیست. در همین کشورهای حوزه خلیج فارس، پول هایی به مراتب بیشتر (چندین برابر) به ستاره های فوتبال پرداخت می شود، اما این باید تنها مختص ابر ستاره های فوتبال ایران باشد که به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسند و در باقی موارد، پولهای رد و بدل شده به نسبت وضعیت اقتصادی جامعه ایران کاملاً بی پایه است و بی ربط!
در واقع از نظر فنی تا 90 درصد بازیکنان لیگ برتری نهایتاً 150میلیون تومان در یک فصل می ارزند و نه بیشتر!
به فوتبال ایران نگاه کنید! شکست پشت شکست در عرصه های ملی و باشگاهی (جهانی) رقم می خورد. در چنین شرایطی به کدامین دلیل باید بعضاً پانصد میلیون تومان به یک بازیکن کاملاً معمولی پرداخت شود؟
حتی برخی از ابر ستاره ها مثل رحمتی، کریمی و... که حرف از یک میلیارد می زنند هم بیشتر از پانصد میلیون نمی ارزند و بسیار هستند بازیکنان اروپایی و با کیفیت که با دویست هزار دلار به ایران می آیند و کیفیت بالاتری هم نسبت به بازیکنان ایرانی دارند!
دوباره نگاه می کنیم، بسیاری از فوتبالیست ها پول هایشان را خرج مسائل غیر اجتماعی می کنند! در واقع از جیب من و تو پول می گیرند و شب زنده داری می کنند و خوش می گذرانند و به این ترتیب، خیلی سریع افت می کنند و از ستاره به فانوس تبدیل می شوند و از آن بدتر اینکه چون پول دارند، جلوی سرمربی خود هم می ایستند و بعضاً رودررویی استاد و شاگرد را رقم می زنند و چنان مغرورانه صحبت می کنند که اگر آنها را نشناسی تصور می کنی با انیشتین یا ادیسون طرف هستی که نابغه همه ادوار هستند!
حرمت ها ریخته شده، از نظر اجتماعی هم سقوط کرده ایم، تمرینات و آمادگی های جسمانی تحت الشعاع همین پول های بی حساب و کتاب قرار گرفته، آن هم در روزهایی که مدیران به دلیل بی ثباتی صندلی شان و برای حفظ آبرو و جایگاه خودشان در مقابل خواسته های ستاره ها عقب نشینی می کنند تا در میان فشار عجیب و شدید نتیجه گرایی خرد نشوند و از بین نروند!
اصول می گوید: کل این کار نادرست است. اگر باشگاه ها خصوصی بودند و اگر مجبور به درآمدزایی و بیلان مثبت ارایه کردن به بخش خصوصی خودشان بودند، مطمئن باشید بازیکنانی که امروز دویست میلیون از جیب دوست می گیرند فردای روزگار پنجاه میلیون هم دریافت نمی کردند! پول بی زبان مردم فعلاً سر از جیب آقایانی درآورده که بعضاً ظرفیت استفاده از آن در راه پیشرفت خودشان راهم ندارند!
در چنین فضایی است که به غلط بحث سقف قرارداد را پیش می کشند و دعواها بیشتر می شود، چراکه تیم ها ملزم به نتیجه گرایی هستند و برای اینکار، دست در خزانه دولت و مردم می کنند و ستاره می خرند در حالی که اگر خصوصی بودند، اولاً خودشان کنترل می کردند، دوم آن که این همه نگران یک نتیجه بد و سرنگونی از روی صندلی نبودند!
بله 350 میلیون هم از سر این بازیکنانی که هر روز بیشتر شکست می خورند، زیاد است اما راهش قطعاً این نیست و باید فکری اساسی برای آن شود تا پول مردم سر از جیب آقایانی که از نظر فنی از صد نمره، ده هم نمی گیرند، درنیاورد و هر روز هم این همه جنجال به پا نشود... .
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |