سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طواف دل

 

ماجرای ازدواج نوه ملکه انگلیس این روزها به یکی از خبرسازترین سوژه های جهان تبدیل شده و در جدیدترین مورد یک دختر نوجوان مکزیکی توانست پس از گذراندن ?? روز اعتصاب غذا دعوت نامه شرکت در مراسم ازدواج ویلیام را دریافت کند.
“الیزابت چاوز” دختر ?? ساله مکزیکی که اکنون تبدیل به تیتر یک تمامی رسانه های خبری شده توانسته با گذراندن ?? روز اعتصاب غذا در مقابل سفارت انگلیس در مکزیکوسیتی مجوز حضور در مراسم ازدواج ویلیام، نوه ملکه بریتانیا را کسب کند.
الیزابت چاوز در مدت اعتصاب غدای خود یک تابلوی رنگ روغن را از چهره ویلیام و کیت میدلتون نقاشی کرده که می خواهد این تابلو را به ویلیام هدیه کند. این در حالی است که بر اساس قوانین موجود در خاندان سلطنتی انگلیس، افراد عادی نمی توانند در مراسم ازدواج آنها شرکت کند و اگر به طریقی بتوانند در این مراسم حضور پیدا کنند نمی توانند به عروس و داماد نزدیک شوند.
 Persianv.com At site
الیزابت چاوز در منطقه ای در شمال مکزیکوسیتی زندگی می کرد و تصمیم گرفت تا با بست نشستن در مقابل سفارت انگلیس در این شهر به هر نحو ممکن به مراسم ازدواج ویلیام و کیت برود اما در این مدت مقامات حاضر در سفارت انگلیس به الیزابت می گفتند که دعوت نامه ای برای این دختر جوان در اختیار ندارند.
بسط نشستن الیزابت در مقابل سفارت انگلیس در مکزیکوسیتی ادامه داشت تا اینکه فردی به نام “اوکتاویو فیتچ لازو” با تقبل هزینه های سفر وی به انگلیس و حضور او در مراسم ازداواج خاندان سلطنتی بریتانیا را برعهده گرفت.
رسانه های انگلیس از دعوت بیش از یک هزار و ??? نفر به مراسم ازدواج ویلیام و کیت میدلتون خبر می دهند و حتی شوهر سابق این زن و نامزد ویلیام نیز در مراسم ازدواج وی شرکت خواهند کرد.
 Persianv.com At site

بر اساس این گزارش، سران کشورها و نخست وزیران اغلب کشورها به این مراسم دعوت شده اند، البته میهمان فقط شامل چهره های سیاسی نیستند و جمعی از هنرمندان، خوانندگان و ورزشکاران معروف از جمله “دیوید بکهام” نیز در ین مراسم ازدواج شرکت می کنند.
مراسم ازدواج نوه ملکه یکی از گران ترین عملیات های امنیتی دولت انگلیس است که حدود ?? میلیون پوند برای مالیات دهندگان هزینه در بر خواهد داشت.
این روزنامه افزود: با توجه به اینکه روز ازدواج نوه ملکه (جمعه هفته آینده) و سه روز بعد از آن در انگلیس تعطیل عمومی خواهد بود، ماموران پلیس نیز برای انجام مسئولیت های خود در ایام تعطیل دو برابر روزهای معمول حقوق دریافت خواهند کرد.

در حالی که هزینه های مستقیم این مراسم و از جمله تامین امنیت آن بیش از ?? میلیون پوند برآورد می شود، برخی رسانه های انگلیس با توجه به تعطیل شدن چهار روزه انگلیس در ایام ازدواج نوه ملکه، گزارش داده اند که هزینه واقعی کل مراسم برای اقتصاد انگلیس حدود پنج میلیارد پوند خواهد بود.
روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن چندی پیش در گزارشی در این باره نوشت: ازدواج پرنس ویلیام با کیت میدلتون به دلیل اینکه با چهار روز تعطیلی متوالی همراه شده، حدود پنج میلیارد پوند به اقتصاد انگلیس ضرر خواهد زد.


نوشته شده در یکشنبه 90/2/4ساعت 2:39 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

بازار استخدام ایران دارای عجایب و نوادر گوناگونی است اما این فرم استخدام که بر روی سایت گروه کارخانجات مقصود قرار گرفته بی نظیر است.

به نظر شما سایز کفش و لباس افراد در انتخاب افراد اصلح درجهت استخدام تا چه حد تاثیر گذار خواهد بود؟

اولین رشته تحصیلی در فرم استخدام به صورت پیش فرض آبیاری می باشد!

به گزارش بانکی دات آی آر  نکته جالبتر آن است که برخی از سایت های کاریابی هم از این استخدام ذوق زده شده و آن را در بخش اخبار استخدامی خود پوشش داده اند.

فرم استخدام

نوشته شده در یکشنبه 90/2/4ساعت 2:34 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

جسدی که ?? سال گور به گور شد 
تاریخ در مورد یکی از نوابغ موسیقی "نیکولو پاگنینی" که او را 
ویولونیست شیطان می نامیدند و زن ها از صدای ویولونش بی

اختیار به هق هق افتاده و غش می کردند حکایت آموزنده و تکان دهنده ای دارد.شهر نیس اجازه نمی دهد جسد پاگنینی در

گورستانش به خاک سپرده شود.جسد ویولونیست شیطان که عمری را با هرزگی و انحرافات جنسی گذراند مدت ?? سال

تمام این گور به آن گور می شود و زمین هیچ قبرستانی او را در بر نمی گیرد زیرا هر جا به خاک سپرده می شود به زودی

مردم آن حدود ادعا می کردند که شب ها از داخل قبر آهنگ ویولون مخلوط با صداهای جهنمی بلند می شود و تقاضا می

کردند جسد از آنجا به جای دیگری منتقل شود و برای پسر بی چاره اش هم چاره ای جز آن نمی ماند که نبش قبر کند و

جسد نفرین شده پدرش را به گور دیگری بسپارد.


نوشته شده در یکشنبه 90/2/4ساعت 1:51 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

مردی که شیطان پشت سرش هست!!

معروف بود که پاگانینی قدرت نوازندگی را از شیطان کسب کرده است. در آن شب نیز حضار دائما زیر گوشی از هم می‌پرسیدند و می‌خواستند...

نیکولو پاگانینی
نیکولو پاگانینی (Niccolo Paganini) نوازنده ویلن، ویلا، گیتار و آهنگسازی ایتالیایی است. پاگانینی یکی از مشهورترین ویرتوئوزها و بزرگ‌ترین نوازنده ویلن در تاریخ موسیقی است. او با ابداع تکنیکی بدیع در نواختن ویلن، انقلاب عظیمی در نوازندگی این ساز برپا نمود.
آثار او در عین برخورداری از لطافت و ملودی‌های زیبا، قطعات فوق العاده مشکلی از نظر تکنیک نوازندگی هستند. با وجود ویلنیست‌های سرشناسی چون ویوتی و کرویتزر در سده هجدهم و نوزدهم، پاگانینی گوی سبقت از همه آن‌ها ربود و خود را به عنوان اولین ویلن ویرتوئوزو معرفی کرد.
 
نیکولو پاگانینی در روز 27 اکتبر1782در بندر جنوا در ایتالیا و در خانواده‌ای نسبتاً فقیر به دنیا آمد. پدرش آنتونیو یک کارگر بارانداز در کشتی بود و مادرش ترزا بوچاردو زنی خانه دار بود.
نیکولو در 5سالگی یادگیری ساز ماندولین را نزد پدرش که نوازنده‌ای آماتور بود آغاز کرد. پس از دو سال نواختن ماندولین، نواختن ویلن را شروع کرد؛ او درس‌های مقدماتی ویلن را از پدرش آموخت. نبوغ موسیقایی نیکولو از همان ابتدا ظهور کرد؛ به طوری که پس از چند ماه قادر بود هر قطعه‌ای را در نگاه اول بنوازد.
آنتونیو پاگانینی در رابطه با آموزش ویلن فرزندش، نیکولو بسیار سختگیر بود، پاگانینی در این‌باره می‌گوید: «به سختی می‌توان پدری سختگیرتر از او تصور کرد، وقتی به اندازه کافی در نظرش کوشا نبودم تا وقتی که تلاشم را دو برابر کنم با گرسنه نگه داشتن من، مرا تنبیه می‌کرد و این موجب ضعیف شدن بدن و سلامتی‌ام شد.»
پاگانینی بعد از آنکه درس‌های مقدماتی موسیقی را از پدرش آموخت دیگر پدرش نمی‌توانست معلم او باشد از این رو زیر نظر ویولونیست جی سروتو و ویولون نواز مشهور جاکوموکوستا به آموزش پرداخت.
 
در یازده سالگی یکی از برجسته ترین کنسرتهای ویولون خود را در برابر مردم اجرا نمود و شگفتی آفرید. با این حال برای فراگیری نکات فنی ویولون و تکنیک بهتر به پارما رفت و نزد الکساندر رولا مشغول به کار شد. گاسپاره و پر دو تن از مربیان او بودند.
آنها گفتند که برای یاد دادن به او دیگر چیزی در چنته ندارند! پاگانینی ناچار در سال 1797 به لومباردی سفر کرد و به آموزش پرداخت. یک سال بعد در سن شانزده سالگی به مرحله ای از کمال رسید که هیچ استادی خود را لایق تعلیم او نمی‌دید.
استادان موسیقی بر این عقیده بودند که مطلب جدید به عنوان درس و آموزش برای پاگانینی وجود ندارد. از این زمان به بعد به اجرای کنسرتهای مختلف پرداخت. اولین بار در نقش سولویست ظاهر شد و برای اجرای برنامه در ایتالیا از شهری به شهر دیگر سفر می‌کرد و اعجاز می‌آفرید. با آنکه پاگانینی آهنگساز نبود ولی از آنجا که تکنیک نوازندگی ‌اش از مشکلترین قطعات آهنگسازان بسیار بالاتر بود مجبور به تصنیف آهنگ شد و اجرایش را به آثار آهنگسازان دیگر محدود نکرد.
 
از سال 1801 تا 1807 با توجه به خصوصیات تکنیکی خود به تصنیف 24 کاپریس پرداخت که از مهمترین آثار ویولون به کار می‌روند و اکثرا دائرةالمعارف تکنیک پاگانینی نامیده می‌شوند اجرای آنها فقط از عهده نوازندگان بسیار ماهر و زبردست بر می‌آید...
پاگانینی در 27 مه سال 1840 در نیس در منتهای فقر و تنگدستی و دربدری مرگ را با آغوش باز می‌پذیرد. بدینسان زندگی مردی که دنیای جدیدی را در تکنیک ویولون گشود در سن 57 سالگی در نهایت قدر ناشناسی پایان گرفت.
ملت ایتالیا در مورد این هنرمند بزرگ که عمری را در جهت اعتلای موسیقی و انسانی کردن آدمیان سپری کرده بود نهایت حق ناسپاسی را به جای می‌آورد به طوری که حتی 5 سال پس از مرگش از خاکسپاری او در زمین وقفی تقدیس شده ممانعت به عمل آوردند.

اسطوره ای برای نوازندگی
عده ای از ناقدان موسیقی که بیست و شش سال پیش هنر نمائی موتسارت را دیده بودند، بار دیگر گوشها را تیز کردند تا هنر پاگانینی، استاد ویولن را مورد انتقاد قرار دهند.
پاگانینی پیش از آن در اکثر شهرهای ایتالیا کنسرت داده و مشهور شده بود. او پس از سالها مسافرت و اجرای کنسرت در شهرهای اروپا به ایتالیا برگشته بود تا در کارناوال رم شرکت کند. اهل رم آوازه شهرت او را شنیده بودند هنوز به احوال او آشنایی نداشته وبه این جهت می خواستند بدانند که صاحب این قریحه عالی کیست!
 
معروف بود که پاگانینی قدرت نوازندگی را از شیطان کسب کرده است. در آن شب نیز حضار دائما زیر گوشی از هم می‌پرسیدند و می‌خواستند از گذشته این مرد اسرار آمیز که هیچ شباهتی به انسان عادی نداشت آگاه شوند و او را از نزدیک ببینند.
در این هنگام مردی از گوشه صحنه نمایان شد و در حالی که ویولنی کهنه داشت به وسط صحنه آمد. صورت گندم گونه و کشیده، گونه های فرو رفته، بینی منحنی، چشمان قیر گون و موهای سیاه و بلند او که ژولیده روی شانه هایش ریخته بود چنان حالت مرموز به او داده بود که حضار بی‌اختیار چند ثانیه سکوت کردند. حتی لبخند کوچکی که با قیافه جدی او تناسبی نداشت، نتوانست اثر مطلوبی در گروه تماشاگران داشته باشد. با این حال وقتی در وسط صحنه تعظیم غرایی کرد همه پاگانینی را شناختند و پس از آن غریو تحسین و صدای کف زدن جمعیت برخاست.
 
وقتی پاگانینی قطعات کنسرت را اجرا می کرد همه حضار بدون استثنا تصدیق کردن که تا آن زمان نوازنده ای به استادی و قدرت او ندیده اند زیرا دوبل کوردها، پیتسکاتوها، استاکاتوهای تند و ضربات آرشه او چنان ماهرانه بود که هیچ ویولونیستی توانایی برابری با او نداشت.
با این همه هیچ کس نمی‌توانست یا نمی‌خواست تصور کند که این استادی در قبال چه رنجها و تحمل چه مشقت حاصل شده است. زندگی پاگانینی برای کسانی که از او اطلاع دقیقی نداشتند افسانه بود.
او از یک خانواده متوسط در جنوا به دنیا آمده بود .. پدرش که در جوار گمرک شهر به کسب بازرگانی اشتغال داشت مردی سختگیر، خشن و خسیس بود. او شنیده بود که موتسارت از شش سالگی با درآمد موسیقی امرار معاش می‌کند و تصمیم گرفت فرزندش را در این رشته پرورش دهد.
چرا چنین فکری نکند؟ نیکولو چنان به موسیقی علاقه داشت که حتی زنگ کلیسا هم او را از حالت عادی خارج می‌کرد و با این ذوق و استعداد هیچ کاری سودمندتر از آن نبود که از فرزندش، عایدی جدیدی کسب کند.
بیچاره نیکولو برای اینکه زودتر به نتیجه برسد مجبور بود هر روز ساعتها با ویولون کوچک خود تمرین کند بدون اینکه اجازه داشته باشد برای تفریح با همسالان خود بازی کند. پدرش او را به مدرسه هم نفرستاد و نیکولو از تعلیم و تربیت صحیح هم برخوردار نشد. تنها تعلیم کودک آشنائی با نت‌های موسیقی بود و از آن پس به تنهایی تکنیک ویولون را فرا گرفت و با دقت و کوشش و زحمت بسیار به تمرین‌های سخت ویولون پرداخت، و به زودی توانست آثار مشکل کورلی، تارتینی، ویوالدی و ویوتی را بنوازد.
پدرش او را برای اجرای یک کنسرت به کلیسا برد و او با چنان استادی ویولن نواخت که همه از استعداد غیرعادی او تعجب کردند. هیچ کس گمان نمی کرد که این کودک لاغر اندام و زشت بدون معلم در نواختن ویولن به آن پایه قدرت رسیده باشد.
رنج هایی که پاگانینی در این دوره از زندگی متحمل شده بود اثر عمیقی در قیافه او گذاشت و به تدریج چهره استخوانی و تیره ای پیدا کرد. در اثر تمرین انگشتهایش باریک و بلند شد. هنوز شانزده سال از عمرش نگذشته بود که به واسطه خشونت پدر، خانواده اش را ترک کرد.
اما در این زمان به درجه کمال رسیده و هیچ استادی نمی ‌وانست نکته تازه ای به او بیاموزد. پاگانینی می توانست پاساژهای بسیار سخت ویولن را که اجرای آن مهارت بسیار لازم داشت بدون تمرین در یک چشم بهم زدن بنوازد.
 
وقتی پازینی Pasini آهنگساز ایتالیایی ویولن استرادیواریوس خود را برای اجرای کنسرتوی مشکلی به مسابقه گذاشت پاگانینی نزد او رفت. تا آن وقت بسیاری از ویلونیستها برای به دست آوردن ویولن و آزمایش استعداد خود مدتها وقت خود را به تمرین کنسرتو در خانه پازینی گذرانده بودند، اما عقیده داشتند که کنسرتو پازینی قابل اجرا برای ویولن نیست.
آهنگساز سالخورده وقتی پاگانینی را دید مدتی به چهره او خیره شد و گفت اگر بتوانید این کنسرتو را بدون هیچ مشکلی اجرا کنید ویولن استرادیواریوس به شما تعلق خواهد گرفت. و پاگانینی پاسخ داد: در این صورت می توانید با ویولن خود وداع کنید. آنگاه بدون تامل کنسرتویی را که تا آن وقت ندیده بود چنان با سهولت و زبردستی نواخت، که پازینی از فرط غلبه احساسات از حال رفت.
به زودی نام پاگانینی مشهور شد و شاگردان بسیار به محضر او آمدند. درآن میان ویولونسلیست جوانی به نام چیاندلی که استعداد متوسط داشت برای استفاده از مکتب پاگانینی نزد او آمد. با آنکه پاگانینی با ویولنسل کار نکرده بود توانست چند نکته از روموز نوازندگی را به او بیاموزد و چیاندلی در مدت سه روز به حدی در نواختن این ساز مهارت یافت که ارکستر پادشاهی ناپل او را به سمت نوازنده اول ویولنسل استخدام کرد.
 
نخستین کنسرت معروف پاگانینی در تالار اسکالای میلان برگزار شد. اما هنرنمائی او در وین بیش از هم باعث شهرت او شد. در آن شهرپاگانینی یک سونات ویولن را به طرز خارق العاده به مورد اجرا گذاشت. یکی از روزنامه‌های وین حادثه شب کنسرت را چنین شرح می‌دهد:
پاگانینی در هر قسمت از سونات یکی از سیم های ویولن را از کار می‌انداخت: قسمت اول را روی چهار سیم، قسمت دوم را روی سه سیم، قسمت سو را روی دو سیم، قسمت چهارم را روی یک سیم نواخت. تنها کسی که می‌تواند او را مغلوب کند که بتواند سونات را بدون سیم بنوازد. این شیوه را پاگانینی به آن جهت به کار برده بود که یک بار واقعا یکی از سیم های ویولن پاره شد و پاگانینی بدون آن که کنسرت را متوقف کند با سه سیم سونات ویولن را بنوازد. او بعدها سوناتی برای سیم سل نوشت که بسیار مشکل است.
 
اما در تالار کنسرت گروه تماشاگران که تا آن زمان چنین استادی ندیده بودند به یاد شایعاتی که از پاگانینی شنیده بودند افتادند زیرا معروف شده بود پاگانینی در کار خود از شیطان کمک می‌گیرد. این تصویر به خصوص وقتی قوت گرفت که پاگانینی یکی از قطعات معروف خود (رقص شیطان) را شروع کرد. یکی از حضار چنان متوحش شده بود که تصور می‌کرد واقعا شیطان را می‌بیند و ناگهان فریاد کشید، آنجا پشت سر پاگانینی شیطان ایستاده که ویولن می‌زنه. کافی است تمام کنید!
پاگانینی ناچار آهنگ را قطع و به کنار رفت مردم به جز پرده جنگل که در پشت صحنه آویخته بود چیزی ندیدند. با این همه مردم وحشت کردند و عده ای به زانو در آمدند و صلیب رسم کردند تا از شر شیطان در امان بمانند. یک زن حامله چنان ترسیده بود که او را به اطاق دیگر بردند تا بچه اش را مرده به دنیا آورد.
 
موسیقی در ایتالیا مانند مذهب مقدس است و کمتر کسی را می‌توان یافت که از موسیقی اطلاع نداشته باشد و به آن احترام نگذارد. تا آن زمان بسیار از آثار موتسارت، بتهون و روسینی در آن تالار اجرا شده بود ولی آن شب مردم برای شنیدن پاگانینی به تالار کنسرت روی آورده بودند.

نوشته شده در یکشنبه 90/2/4ساعت 1:50 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

بدون هیچ مقدمه ای به معرفی 10 تن از بد ترین رئیس های دنیا می پردازیم.به گزارش بانکی دات آی آر آوردن اسم برخی از این افراد به جان کارکنانشان لرزه می اندازد و بعضی وقت ها آرزوی مرگ رئیسشان را دارند !!
شاهزاده سعودی، سعود عبدالعزیز بن ناصر السعود، گلوی خدمتکارش را می فشارد و او را به قتل می رساند. چند هفته قبل از این حادثه تلخ ویدویی به دست آمده است که وی در آسانسور هتلی در حال مشت زدن و ضربه وارد کردن به همان خدمتکار به نام باندر عدلعزیز است که بعد از آن هر دو آسانسور را ترک می کنند. درهمین فیلم ترس باندر که به گوشه ای پناه برده کاملا معلوم است. سه هفته بعد بدن بی جان و آسیب دیده وی بر روی تخت شاهزاده پیدا می شود.
 

1. رئیسی که خدمتکارش را تا سر حد مرگ زد و کشت!

عجب شاهزاده شریفی!

 


2.    رئیسی که کارمندش را در بیمارستان به علت امکان طولانی شدن دوران بهبودش اخراج می کند!

موری گاردینر 60 ساله ، بعد از یک هفته درد شدید در قفسه سینه خود مورد عمل جراحی قلب قرار می گیرد. در این حین رئیس وی به او اعلام می کند که از کار بعد از 11 سال خدمت برکنار شده است. جولین پروکتور ، رئیس وی علت این کار خود را این گونه توضیح می دهد که ، عمل موری کاملا موفق نبوده است و امکان بازگشت بیماری و خطر سلامتی او وجود دارد، اما زمانی که به اذعان دکتر ها موری گاردینر بعد از سه ماه بهبودی کامل می یافته، رئیس وی اعلام می کند که او آنقدر هم ارزش ندارد که این زمان را برای بهبود او صبر کند!

به این می گن ارزش انسان.

 


3.    یکی از معروفترین دست اندرکاران مد لباس ، به دستیارش با موبایل حمله می کند!

نامی کمپل ، با دستگاه خود به دستیارش حمله کرده و وی را از ناحیه سر مجروح می کند. 4 بخیه بر روی سر وی نتیجه این عمل غیرعادی وی بود.
بهتره اشیاء سخت کلا از دسترس این خانم دور شه!

 


4.    رئیسی که کارکنانش را وادار به خال کوبی روز تولدش بر گرنشان می کند!

الکس ددی صاحب یکی از سالن های ورزشی ، از بعضی از کارکنان خود سوء استفاده اخلاقی کرده و آن ها را تهدید به  ریختن آبرویشان می کند. او با این تهدید آنان را وادار می کند همانند زمان برده داری شماره ای را همچون کد بر روی گردنشان ثبت و خال کوبی کنند. این کد ها ترکیبی از سال و روز تولد وی هم هست.
عجب حقوق انسانی!

 


5.    صنعتگری که با قوانین شخصی خود شهری را ساخته است تا کارکناش تحت شرایط همان قوانین در آن جا زندگی کنند.

پولمن صنعتگر قرن 19 است که شهری را با قوانین خود برای کارکناش می سازد. در حدود 12000 نفر در شهر وی و با قوانین او زندگی می کردند. اعتراض ها زمانی بر علیه وی آغاز شد که دستمزد کمی می داد و اجاره بهای بالایی دریافت می کرد. علاوه بر این استبداد و سختگیری غیرمتعارفی را اعمال می کرد. او همچنین پول خود را ایجاد و چاپ کرده بود ومردم تنها با همان اسکناس ها می توانستند معامله کنند.
عشق حکومت داری به این می گن!

 

 

6.    رئیسی کارمندش را به این علت آن که او را نشناخت بیرون کرد.
جیمز دولن ، رئیس هیئت مدیره باغ مدیسون ، مدت های طولانی است که برای کارمندان رده پایین تر محیطی پر از کینه و تحقیر ایجاد کرده است. او یکی از کارکنانش را به خاطر تعارف نوشیدنی معمولی به وی اخراج کرد و دیگری را به علت آن که او را به جا نیاورده و نشناخته است. او اتاق تنبیهی ساخته است که تمام فضای آن همچون یک توالت کثیف پر از فحش های زشت است.
این هم از رئیس خودشیفته البته از نوع......!

 

 

7.    مدیر اجرایی که باعث ورشکستگی شرکتی ظرف 4 ماه می شود و 20 هزار نفر را بیکار می کند
جفری اسکیلینگ ، مدیر اجرایی شرکت "انرون" از فوریه تا آگست 2001 (زمان ورشکستگی شرکت) بود. در مدت کمتر از 4 ماه شرکت وارد مرحله ورشکستگی شد و اجناس آن باافت قیمت مواجه شد.بدین ترتیب در حدود 20 هزار نفر کارشان را از دست دادند و بسیاری دیگر هم همه پس انداز زندگیشان را بر باد رفت.
به این می گن مدیریت در اجرا استثنایی!

 


8.    رئیسی که کارمندش را در حالی به خاطر عذر غیرموجه اخراج کرده است که وی در کما به سر می برد.
در فروشگاه ماهی فروشی پانت دل پکس در بارسلونا ایتالیا ، زنی به علت عدم حضور به موقع در سر کار خود اخراج می شود. رئیس این خانم به بهانه عدم حضور در سرکار و تکرار این موضوع وی را اخراج می کند در حالی او بر اثر تصادف سنگینی در کما به سر می برد. 
عجب رئیس نازنینی!

 

 

9.    رئیسی که کارت اعتباری کارمندانش را با ترفند به کار می گیرد تا سوخت هواپیمای اختصاصی اش را تامین کند.
لنی نیل دیکسترا مدیر اجرایی که در سال 2009 در مسیر ورشکستگی قرار گرفت پیش از آن کارمندانش را برای استفاده از کارت اعتباری شان فریب می داد و سوخت هواپیمای شخصی اش را ازاین طریق تامین می کرد.
به این مدیر می گن یا کلاهبردار؟!

 


10.    رئیسی که بینی کارمندش را می شکند.


ریچارد بکمن معروف به سگ دیوانه ، کارمندش را به نام کرول متیو با مشت دستش مورد حمله قرار می دهد و بینی وی را می شکند. این عکس العمل وی تنها به خاطر سوء تفاهمی بوده که به زندگی شخصی کرول بازمی گشته است.
سگ دیوانه لقب بدی نبوده نه؟!


نوشته شده در شنبه 90/2/3ساعت 3:28 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

<   <<   76   77   78   79   80      >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ