از صفحات سند چند برگی ازدواجتان کدام یکی را بدقت خواندهاید؟ فقط صفحه مربوط به مهریه را یا صفحه شروط ضمن عقد را؟ یا صفحهای که نام و مشخصات شما و همسرتان را کنار تاریخ عقد ثبت کرده؟ شما در عقدنامهتان بیشتر دنبال خاطرهها میگردید یا واقعا میدانید روزی که پشت سرهم زیر صفحاتی را که سردفتر تند و تند آنها را ورق میزند، امضا میکردید چه بار مسوولیتی را به دوش گرفتهاید؟ سن استفاده از لوازم آرایشی درحالی درایران به دوره راهنمایی رسیده که درکشورهای دیگر آرایش کردن بیشتر در میان زنان مسن دیده می شود و دختران و به ویژه دانشجویان اصلا خود را آرایش نمی کنند.کارشناسان مقصر اصلی گرایش زیاد جوانان به آرایش افراطی را والدین می دانند. ضرب و شتم دلخراش هانیه 8 ساله که چندی پیش توسط ناپدریاش انجام و منجر به شکستگی دو دست، آثار متعدد سوختگی، کبودی و جراحات متعدد دیگر او شد، بهانهای است تا یک بار دیگر وضعیت حقوقی کودکآزاری را مورد تحلیل قرار دهیم. بسمه تعالی
یک پلیس افغان دهانه تونلی به طول بیش از 360 متر که توسط طالبان زندانی در زندان قندهار حفر شده بود و حدود 500 نفر از آنها در شب 24 آوریل از طریق آن فرار کردند را بررسی میکند.
دست کوچک یک نوزاد دختر در میان دست یک پرستار در بیمارستان چونگکینگ در چین.
سربازان ارتش قذافی در پایگاه نظامی تارهونا در طرابلس به زنان لیبیایی تیراندازی را آموزش میدهند.
علاقه مادرانه یک آلپاگا گونهای لاما به کرهاش در کوههای آند.
باراک اوباما، هیلاری کلینتون، جو بایدن، رابرت گیتس، مایک مولن و دیگر مقامات ارشد آمریکایی در حال تماشای زنده عملیات حمله به اقامتگاه اسامه بن لادن در شهر آبوت آباد در پاکستان که منجر به قتل بنلادن شد.
افراطگرایان اندونزیایی با ماسکهای پشمی بر چهره علیه کشتن اسامه بن لادن رهبر شبکه تروریستی القاعده در شهر جاکارتا اعتراض میکنند.
پلیسهای زن افغان در حال تمرین در شهر هرات.
آدمکهای مقوایی که به مناسبت هفته خورشید و پیشنهاد برای استفاده هر چه بیشتر از انرژی خورشیدی در آلمان نصب شدهاند.
تصویر ویرانههای کاخ معمر قذافی در شهر طرابلس بر اثر بمباران هوایی ناتو که در جریان آن پسر و سه نوه قذافی در عمارت باب العزیزیه کشته شدند.
یک زن هندی ساری های شسته اش را در حاشیه رودخانه گنگ در شهر الله آباد خشک می کند.
یک ماهیگیر نیزه ماهی را که در آبهای ساحلی جزیره سیارگائو در جنوب فیلیپین به دام انداخته نشان میدهد.
آرامش بدون حضور دیگران در ساحل دریاچه ویاچا در حومه شهر مینسک پایتخت بلاروس.
یک پروانه که بیتردید سر این تمساح را با یک تنه شناور درخت اشتباه گرفته و روی چشم او نشسته است.
گروهی از بومیان جنگلهای بارانی ونزوئلا .
منظره هوایی بینظیر از آبشارهای ایگوئاسو در مرز برزیل و آرژانتین.
معماری زیبای ویکتوریایی در محله « های آشبوری » در شهر سان فرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا.
یک خانواده خوشبخت غازهای وحشی در پارک وحش شهر لیژ در بلژیک.
این کولیبری گونه آنا جوجههایش را با شیره گلها، شیره درختان و حشرات بسیار ریز تغذیه میکند.
طناببازی دختربچههای دانشآموز در مدرسه اسلامی فورت مک مورای در کانادا.
تصویر دیدنی آکروبات بازی در پنجاهمین سالگرد استقلال سیرالئون از استعمار بریتانیا.
منظره دیدنی یک کوسه سفید غول پیکر که در آبهای ساحلی آفریقای جنوبی برای شکار طعمهاش اینگونه از آب بیرون جهیده است.
بازی تنیس برخلاف نیروی جاذبه کره زمین. زمینی به وسعت 320 مترمربع در ارتفاع 60 متری از زمین روی نمای یک ساختمان نصب شد و دو تنیسور که به کمک کابلهایی آویزان بودند دست به یک رقابت عجیب و غریب زدند.
آروارههای گشوده یک مار آبی خاکی بسیار سمی از گونه کاتنماوث در کارولینای شمالی.
منظره هوایی از یک وال آبی به طور بیش از بیست متر و قایق دانشمندان حیات وحش دریایی در آبهای خلیج مکزیک.
منظره فوران آتشفشان تونگوراهوآ در اکوادور.
گروهی از بومیان فیلیپینی در لباسهای سنتی قبیله خود.
یک ایگوانا جزایر گالاپاگوس در اقیانوس آرام.
تصویر بقایای ابرنواختر N49 در فاصله 160 هزار سال نوری در کهکشان ماژلان که توسط تلسکوپ هابل گرفته شده است.
حال و هوای حاکم بر دفترخانههای ازدواج وقتی زوجها به همراه خانوادههایشان برای هرچه زودتر جاری شدن صیغه عقد هیجانزده شدهاند، واقعا دیدنی است مخصوصا اگر سردفتر به چند خانواده به صورت همزمان وقت داده باشد و ازدحام جمعیت باعث کمبود وقت و سریع انجامشدن کارها شود. درست در چنین مواقعی است که زوجها وقتی با سند ازدواج روبهرو میشوند و میفهمند باید زیر تمام صفحات آن را امضا کنند تمایل دارند هرچه زودتر کار تمام شود بدون آنکه حتی کنجکاو شوند با این امضاها زیر بار چه تعهداتی میروند.
بیشتر سردفترها فقط صفحات عقدنامه را ورق میزنند و بدون هیچ توضیحی درباره مندرجات سند با انگشت نشان میدهند که زوجها کجاها را باید امضا کنند در حالی که سند ازدواج به خاطر مسوولیتآوربودنش سندی مهم است که زوجها بخصوص خانمها باید از بندبند آن مطلع باشند چون اگر غیر از این باشد وقتی پیچ و خمهای زندگی شروع شود تمام امضاها دست و پاگیر میشوند.
یکی از بندهای عقدنامه میگوید: زوج ضمن عقد شرط کرد که هرگاه طلاق بنا به خواسته زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه، تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد زوج موظف است نصف دارایی خود را که در زمان زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را با نظر دادگاه به صورت بلاعوض به زوجه منتقل کند پس اگر مردی این شرط را امضا کند مشمول موضوع تصنیف در داراییهای مشترک میشود و زن مطلقه میتواند با ارائه دادخواست این مبالغ را مطالبه کند.
شروط دوازدهگانه
در یکی دیگر از بندهای عقدنامه آمده است زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد که با رجوع به دادگاه و دریافت مجوز پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه کند. پیداست اگر مردی با این شرط موافقت کند زن میتواند در دادگاه اقامه دعوا کرده و تخلف زوج از شروط مندرج در عقدنامه را اثبات کند و با حکم دادگاه به دفترخانه رسمی طلاق مراجعه کند چون در این صورت از سوی زوج وکیل است که اصالتا (شخص خودش) یا وکالتا (با انتخاب وکیل و تفویض وکالت به وی) خود را مطلقه کند.
پس لازم است مردها بدانند اگر پای چنین شرطی در عقدنامه را امضا میکنند حق طلاق را در صورت تحقق این دوازده شرط به همسرشان دادهاند: خودداری شوهر از دادن نفقه زن به مدت 6 ماه به هر عنوان حتی با توسل به اجبار، سوءرفتار یا سوءمعاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل تحمل کند، ابتلای زوج به بیماریهای خطرناک و درماننشدنی به نحوی که دوام زندگی زناشویی را برای زوجه به خطر بیندازد، جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد، بیتوجهی به رای دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد، محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات 5 سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر ناتوانی در پرداخت منجر به 5 سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی منتهی به 5 سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد، ابتلای زوج به هر گونه اعتیاد مضر که به تشخیص دادگاه به زندگی خانوادگی خلل وارد کند، زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند یا 6 ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت کند، محکومیت قطعی زوج در ارتکاب به جرم و اجرای هرگونه مجازات اعم از حد و تعزیر که آبروی زوجه را به خطر بیندازد، باردار نشدن زوجه از زوج بعد از 5 سال به علت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر، مفقودالاثر شدن زوج و مراجعه نکردن به دادگاه 6 ماه بعد از مراجعه زوجه به دادگاه و ازدواج مجدد زوج بدون رضایت زوجه یا اجرا نکردن عدالت بین همسران به تشخیص دادگاه.
پس با تحقق هر یک از این شروط و اثبات آن در دادگاه، زن میتواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و پس از قطعیت حکم نسبت به اجرا و ثبت صیغه طلاق در دفتر رسمی ثبت طلاق اقدام کرده و خودش را مطلقه کند.
شروط ضمن عقد
تقریبا بیشتر حقوقدانها و مشاوران خانواده بر این نکته اتفاق نظر دارند که داشتن شروط ضمن عقد از داشتن مهریههای سنگین بهتر است چون شروط ضمن عقد تلاشی است برای برابر شدن حقوق زن و مرد اما مهریه پولی است که زیاد هم نسبت به وصول آن نمیتوان امیدوار بود. برای همین زوجها قبل از جاری شدن صیغه عقد میتوانند توافق کنند تا حقوقی چون حق تحصیل، اشتغال، حق انتخاب محل سکونت یا شرط تضمین پرداخت مهریه از سوی یک یا 2 نفر از اعضای خانواده یا آشنایان زوج را در عقدنامه درج کنند.
در واقع شرط وکالت در طلاق یا همان چیزی که مردم به عنوان حق طلاق میشناسند هم از جمله این شروط است. این شرط به زن حق میدهد تا خود را وکالتا طلاق دهد یعنی زن وکیل مطلق از طرف شوهر خود باشد که هر زمان بخواهد یا پس از تحقق امری معین و اثبات آن در دادگاه خود را مطلقه کند.
البته درج این شرط در عقدنامه به این معنی نیست که دیگر مرد نمیتواند همسرش را طلاق دهد. در واقع مرد در شروط ضمن عقد فقط به صورت وکالتی این حق را به همسرش میدهد و زن هم به عنوان وکیل در طلاق این را میداند که این حق یا شرط ضمن عقد به معنای انتقال کامل و مطلق حق از سوی شوهرش نیست و مرد هم میتواند بنا بر شرایطی از این حق استفاده کند.
بد نیست بدانید که شروط ضمن عقد با محتوایی چون ممنوعیت ازدواج دوم برای مرد، عدم نزدیکی یا طلاق در مدت معین مثلا 5 سال قابلیت اجرا ندارد اما میتواند زن در شروط ضمن عقدش این نکته را بگنجاند که مثلا مهریه او به دخترش تعلق بگیرد (شرط صلح مهریه به فرزند).
معصومیت کودکانه اش پشت چهره رنگ کرده اش پیداست. گوشه سفره خانه نشسته است و با دود قلیان بازی می کند. روپوش سرمه ای، کیف مدرسه اش و موضوع مشترکی که با دختران دیگر درباره آن حرف می زنند نشان می دهد تفریح بعد از درس و مدرسه شان همین قل، قل قلیان است. دختری هم سن و سالش از پله های سفره خانه پایین می آید و یک راست می رود سراغ دستشویی و دقیقهای بعد همانند همکلاسی هایش با چهره ای بزک کرده تر از قبل به جمع دوستانش اضافه می شود.
خاطره دوری نیست کودکی. سالهایی که تنها به درس و بازی گذشت و به ذهن کمتر کودکی می رسید می توان روبروی آینه خانه بنشیند و کودکی هایش را زیررنگ ها پنهان کند. کاهش سن استفاده دختران از لوازم آرایش هشداری است که برخی از کارشناسان مدتها است به آن اشاره می کنند، اما هنوز بزرگ شدن زودهنگام کودکانمان دغدغه مادر و پدرهای این شهر نیست.
سن استفاده از لوازم آرایش 10 سال کاهش یافته است
دکترمجید ابهری، رفتارشناس معتقد است: سن ازدواج و استفاده از لوازم آرایش نسبت به گذشته ده سال کاهش یافته است و دختران در دوره راهنمایی از این لوازم استفاده می کنند.
او تهاجم فرهنگی و استفاده روز افزون خانمها از شبکههای ماهواره ای را دلیل هیجان رفتاری و پیش افتادن بلوغ در دختران می داند و می گوید: هیجانات روحی ناشی از تماشای تصاویر غیراخلاقی ماهوارهها باعث تحریک جنسی شده و 5 تا 7 سال بلوغ پسران و دختران را زودتر کرده است.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه به نقش خانواده به عنوان اولین الگوی کودکان اشاره می کند ومی گوید: وقتی مادر و خواهر بزرگ خانواده که از اصلی ترین الگوهای کودک هستند از لوازم آرایش استفاده می کنند و حساسیتی نیز به استفاده کودک از این وسایل نشان نمی دهند چنین اتفاقاتی نیز رخ می دهد.
ابهری بر نقش ویژه ماهواره بر بروز چنین رفتارهایی تاکید می کند و می گوید: آرایش غلیظ و غیر متعارف دختران سبب شده که کشور ما از لحاظ استفاده از لوازم آرایش مقام اول و در جها ن مقام هفتم را داشته باشد.
هنرپیشگان الگوی غلط رفتاری برای فرزندان
او آموزش از طریق رسانه ملی، آموزش و پرورش و سایر رسانه ها را در کاهش این پدیده موثرمی داند ومی گوید: متاسفانه در سریال ها و فیلم های تلویزیونی کمتر به حجاب و آرایش هنرپیشه توجه می شود که این موضوع می تواند الگوی غلط رفتاری برای فرزندان ما باشد.
این رفتارشناس کاهش توجه خانواده ها به موضوع پیشگیری را نسبت به دهه های گذشته ناشی از کم رنگ شدن ارزشهای اخلاقی می داند و می گوید: دیگر مثل گذشته آرایش یک دختر نزد پدر ویا مادر حرکت ناشایستی نیست و برخی اوقات به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. وقتی زشتی یک رفتار اجتماعی کاهش یافته و یا از بین برود هنجارشکنی در جامعه نهادینه می شود.
دخترک حلقه های دود قلیان را بیرون می دهد و منتظر به درسفره خانه نگاه می کند. این میز شلوغ که هیاهوی زنگ تفریح را یادمان می اندازد یک دهه ای از باقی مشتریان این قهوه خانه کوچکترهستند. دو، سه قلیان ردیف روی میزشان است و هر کدام هنرنمایی خود را در حلقه کردن دود به رخ همدیگر می کشند. نگاه منتظر دختر پر از لبخند می شود و پسرکی که نه پشت لبش هنوز سبز شده و صدایش بم از پله ها پایین می آید و می رود کنار میز بچه مدرسه ای ها و دوباره صدای سلام های کشدار بچه ها به تازه وارد فضای سفره خانه را پر می کند.
شبکههای ماهواره ای کودکان را وسوسه می کنند
محمد پیروی خامنه روانشناس درباره گرایش دختران به لوازم آرایش می گوید: ریشه این رفتارها را باید در خانواده جستجو کرد در سنینی که الگو پذیری و همانند سازی در کودک رخ می دهد والدین مراقب الگوهایی که به کودکانشان می دهند نیستند. شبکههای ماهواره ای کودکان را وسوسه می کنند که برای جذابیت بیشتر از لوازم آرایش استفاده کنند زیرا این ظاهر جدید نیز در جنس مخالف خریدار دارد و مورد توجه نیز قرار می گیرد.
او ادامه می دهد: 10 تا 11 سالگی سن احساسات است، دختران در این سن عاشق می شوند،عاشق خواهر بزرگتر، پسر همسایه، دختر همسایه، معلم و... اگر این احساسات کنترل و هدایت نشود به بدترین شکل بروز پیدا می کند.
این روانشناس با بیان اینکه برخی محدودیت ها برای بروز هیجانات این سن سبب می شود گرایش به این لوازم بیشتر شود،یاد آوری می کند: اگر برای تخلیه انرژی این دوران برنامه هایی پیش بینی شود کمتر جامعه دچار مشکلات این چنینی می شود.
بی توجهی به شایستگی دختران دلیل گرایش به زیبا شدن افراطی
خامنه عدم توجه مناسب به دختران و بی توجهی به سایر شایستگی آنها را سبب گرایش دختران به زیبا شدن افراطی می داند و می گوید: دختران سعی می کنند با آرایش، پوشیدن لباسهای متفاوت و... تحسین دیگران را برانگیزند که می توان با توجه به سایر خصوصیات آنها این نیاز را از راههای دیگر برطرف کرد.
این روانشناس آگاهی زود هنگام کودکان از مسائل جنسی را دلیل دیگری برای کاهش سن استفاده از لوازم آرایش می داند و می گوید: کودکان نسبت به گذشته ده سالی زودتر بالغ می شوند.
امان الله قرایی مقدم نیز با اشاره به اینکه در ایران نحوه آرایش به عنوانی معیاری برای شخصیت افراد تلقی می شود، می گوید: براساس نحوه و نوع آرایش جوانان شخصیت درونی و بیرونی، طبقه اجتماعی و همچنین طرز تفکر و نگرش و بینش آنان مشخص می شود.
به گفته قرایی مقدم، آرایشهای غلیظ تقلید کورکورانه از هنرپیشگان مبتذل غربی و شرقی و همچنین کم اهمیت شمردن اخلاقیات است.
والدین مقصران اصلی هستند
او اضافه می کند: والدین در زمینه استفاده زیاد جوانان از لوازم آرایشی مقصران اصلی هستند به طوری که اگر از همان ابتدا در صورت مشاهده چنین رفتارهای نابهنجاری از سوی فرزندان خود به آنان تذکر داده و راه و رفتار درست را به آنها نشان دهند دیگر شاهد چنین رفتارهایی نخواهیم بود.
به گفته قرایی مقدم، پس از خانواده، مدرسه، گروه همسالان، جو اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی به خصوص تلویزیون در این میان نقش زیادی دارند به طوری که امروزه بسیاری از دختران هنرپیشگان را به عنوان الگوی خود می دانند.
تاکید برنقش خانواده ها، الگو پذیری از شبکه های ماهواره ای از جمله مواردی است که سیما اسفندی روانشناس نیز بر آن تاکید می کند و می گوید: عدم وجود الگوهای رفتاری مناسب در اجتماع، خانواده ها، مدارس و رسانه و عدم برنامه ریزی فرهنگی دلیل کاهش سن استفاده از لوازم آرایش در دختران است.
او عدم کنترل مناسب والدین به دلیل اشتغال هر دوی آنها، جاذبه های دوستان نامناسب همسال را سبب اشاعه این رفتارها در میان نوجوانان می داند.
دود قلیان که کم می شود، دختر دوباره سری به دستشویی قهوه خانه می زند و پر رنگ تر از گذشته همراه دوستانش از پله های قهوه خانه بیرون می روند...
این روزها، افزایش خبرهای تکاندهنده کودکآزاری زنگ هشداری است بر نبود حمایت و نظارت شایسته مسوولان و دستگاههایی که خود را حامی حقوق کودک میدانند.
کودکان در وضعیت کاملا بیدفاعی مورد تعرض قرار میگیرند و وقتی پدر و مادر آنان که تنها حامیانشان به شمار میروند، هیچ دفاعی از کودک خود نمیکنند، قانون باید به حمایت از این شهروندان کوچک بیاید.
این در حالی است که ابهامات قانونی برخورد با کودکآزاران، نبود یک برنامه اجتماعی همهجانبه برای برخورد جدی، به روز نشدن قوانین در این زمینه و آگاهی اندک مردم از وجود سیستمهای حمایتی منجر به ادامه این معضلات آشکار و پنهان شده و کودکآزاران با تبرئه از جرم مرتکب شده، براحتی به تکرار آن میپردارند، چراکه مطمئن هستند راه گریزی هست!
به گفته کارشناسان حقوقی، مشخص نبودن محدوده تادیب و تنبیه و ناآگاهی کافی از تشخیص و مجرمیت کودکآزار، ازجمله مواردی است که دست والدین غیرمسوول را باز گذاشته است. بازتاب این معضل در جامعه، بیانگر آن است که نه کنوانسیونهای حقوقی کودک و نه نهادهای حامی حقوق آنان نتوانسته جلوی صدمات جسمی و روحی جبرانناپذیر این کودکان پس از آزار و اذیت را بگیرد. این کودکان آزاردیده، قربانی بحرانها و نابسامانیهای خانوادگی، فقر، اعتیاد، بد سرپرستی پدر و مادر و بیماریهای روانی بزرگترها هستند و بیشک اجرای قوانین بازدارنده میتواند آنها را از این اذیتها مصون دارد.
تعریف کودکآزاری
کودکآزاری را میتوان به 3 قسم کلی تقسیم کرد: کودکآزاری جسمی، روانی و جنسی. به عبارتی هر گونه فحاشی، توهین، تحقیر، ضرب و جرح، استثمار و استفاده ابزاری مانند بهرهگیری برای قاچاق، به کار گرفتن کودک زیر 15 سال، نادیده گرفتن عمدی سلامت، بهداشت و ترک انفاق کودک و هر گونه سوءاستفاده جنسی کودکآزاری نامیده میشود.
قوانین چه میگویند؟
صریحترین قانونی که در تقابل با پدیده کودکآزاری به تصویب رسیده، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان (مصوب 1381) است که در برگیرنده کودکان زیر 18 سال نیز است . البته در قوانین دیگری نیز به صورت جسته و گریخته و به مناسبتهایی به مسائل کودکآزاری پرداخته شده و درصدد حمایت از کودک برآمده است. به عنوان مثال ماده 2 قانون حمایت از کودکان مقرر میدارد: «هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است.»
براساس این تعریف، ماهیت کودکآزاری، اذیت و آزار است، لذا مجرم باید سوءنیت عام و خاص داشته و درصدد آزار او برآمده باشد. به این سبب کسی که از روی غفلت یا عدم سوءنیت باعث به وجود آمدن صدماتی به کودک شود، مرتکب کودکآزاری نشده است.
از سوی دیگر کودکآزاری، جرمی مقید به نتیجه است و باید عملیات آزاردهنده، موجب صدمات جسمی یا روانی و اخلاقی شده و سلامت جسم و روان کودک را به خطر اندازد. عنصر مادی این جرم، عبارت است از صدمات جسمی مانند جراحات و صدمات روانی، پریشانی، اضطراب، افسردگی و مانند آن. جالب این که پیش از این در قوانین، صدمات روانی جرم تلقی نمیشده است، لکن این قانون در جهت حمایت کامل از کودک، صدمات روانی را نیز جرم تلقی کرده است.
هرچند ماده 7 قانون حمایت از کودک مقرر میدارد که: «اقدامات تربیتی در چارچوب ماده (59) قانون مجازات اسلامی، مصوب 7/9/1370 و ماده (1179) قانون مدنی، مصوب 19/1/1314 از شمول این قانون مستثنی است»، اما از مصادیق کودکآزاری ناشی از آزار جسمی، تنبیه بدنی خارج از حد متعارف توسط والدین یا سرپرست قانونی است که بخش عظیمی از آمار کودکآزاری را در ایران و جهان دارد. برخی از حقوقدانان یکی از دلایل افزایش این نوع از کودکآزاری را به سبب ابهامات قانونی میدانند که این ابهامات قابل بررسی است.
با توجه به تبیین فقه، تنبیه بدنی منتهی به قطع عضو یا جرح، به یقین خارج از حد متعارف بوده و علاوه بر مجازات، به موجب ماده 1184 قانون مدنی بنابه صلاحدید قاضی میتواند سبب عزل ولی کودک از ولایت و سرپرستی او شود.
البته ضرب و جرح کودک، چه از سوی والدین و چه غیر ایشان، به موجب عموم مواد 269، 295 قانون مجازات اسلامی قابل قصاص و دیه است.
پای لنگ قوانین
با توجه به موجودیت این قوانین سوال پیش میآید که چرا شاهد کاهش این جرم نیستیم، شاید جواب این سوال به ضمانتهای اجرا و قانونهای تدوین شده در این رابطه برگردد. همچنین فقدان ممنوعیت صریح قانونی در مورد تنبیه بدنی به این مساله دامن میزند و شاید بتوان دلیل این امر را در خصوصیات، تفاوتهای فاحش و نوع نگرش والدین در تنبیه فرزندانشان جستجو کرد.
این تفاوت نگرش سبب شده است که خانوادهها یا نسبت به کودکان خود بسیار سختگیر باشند یا از آن طرف بام بیفتند و آنقدر دست کودک خود را در خواستههایش باز بگذارند تا جایی که به طور کامل از او غافل شوند و به اسم آزادی کودک از خود سلب مسوولیت کنند.
اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که بدانیم کودکآزاری الزاما مفهوم آزار و اذیت جسمانی و روانی کودک را در بر ندارد و عدم تامین نیازهای ضروری کودک، عدم درک درست از تواناییهای کودک و حتی کم توجهی به کودک نیز نمونههایی از کودکآزاری محسوب میشوند.
از طرفی دیگر قوانین مربوط به کودکآزاری شاید به دلیل این که در عرف ما جایگاه مناسبی ندارد و متناسب با تحول جامعه توسعه نیافته، ابتدایی و ناقص است و پاسخگوی نیازهای جامعه درگیر با این معضل نیست.
این ضعف بنیادین سبب شده است تا قوانین کودکآزاری نتواند اهداف از پیش تعیین شده خود یعنی حفظ سلامت روحی، روانی و جسمی کودک و در نگاهی وسیعتر سلامت جامعه و نسل آینده را محقق سازد.
این در حالی است که تدوین و تصویب قانون مناسب در این زمینه میتواند بر رشد شخصیت کودک، خانواده وی و اجتماع تاثیر مطلوب بگذارد و از بسیاری از ناهنجاری اجتماعی جلوگیری کند.
لازم به ذکر است در قانون مجازات هیچ اشارهای به این جرم نشده وتنها اشارهای که به این موضوع شده ماده 633 قانون مجازات اسلامی است که در آن بیان میکند اگر کسی کودکی را که قادر به دفاع از خود نیست در محلی نامناسب رها کند، مرتکب جرم شده است.متاسفانه مجازاتهای ما در این زمینه مجازاتهای سنگینی نیستند و به گفته کارشناسان حقوق کودک باید قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بازنگری کلیتری شود و در این زمینه نیاز به قانون کامل و جامعتری داریم.در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان دیهای در نظر گرفته نشده است و تنها نوع کار ممنوع شده است والبته میتوان بحث دیه کودکان آزار دیده را از طریق قانون مجازات اسلامی دنبال کرد.
اینها همه در حالی است که در این قانون برای کشف جرم، هیچ گونه تدبیری اندیشیده نشده و جرائم اغلب هنگامی آشکار میشوند که یا کار از کار گذشته یا مجرم پدر است، که دست قانون درباره اقدام علیه پدر چندان باز نیست.
اگر در کشوری همچون فرانسه و ارمنستان از کودکآزاری یا بدسرپرستی والدین آگاه شوند، با هماهنگی شهرداری، پدر یک دوره از حقوق شهروندی محروم یا کودک به مراکز دیگری برای نگهداری تحویل میشود، اما در کشور ما، والدین بویژه پدر به عنوان تنها سرپرست قانونی، مختار به انجام هر کار و هر نوع تصمیمگیری درباره فرزند خود است، مگر اینکه در مراکز بیمارستانی آثار کودکآزاری مثل سوختگی دیده شود تا با آگاهی کلانتری اقدام شود. در واقع، نوع فرهنگ ما نیز مانع اجرای آن است، چرا که در قانون ما، والدین بدسرپرست مجرم نیستند، مگر اینکه مرتکب جرم شده باشند.
آمارها سخن میگویند
براساس آمار منتشر شده از سوی اورژانس اجتماعی در سال 1388 در کشور ما 56 درصد کودکان آزاردیده دختر و 44 درصد پسران هستند که 44 درصد کودکان توسط پدر، 12 درصد توسط مادر و بقیه توسط آشنایان یا سایر افراد مورد آزار قرار گرفتهاند.
متاسفانه 70 درصد این کودکآزاریها جسمی بوده و مابقی موارد آزارها و سوءاستفاده جنسی بوده است، البته این آمار دقیق نیست زیرا کودکان در سنی هستند که نمیتوانند شکایت کنند و این باعث میشود گزارشهای کامل و شفافی در این زمینه نداشته باشیم.
راهکارهای پیشگیری
برای مبارزه جدی با پدیده کودکآزاری، فرهنگ گزارش دادن باید در میان مردم رواج یابد، همچنین مسوولان مدارس، مهدکودکها و بهزیستیها نیز باید در این باره آموزش ببینند، چراکه ترس برخی از مادران و اطرافیان از بیان اینگونه موارد به پنهان ماندن این پدیده منجر میشود.
خلأ موجود از نبود آمارهای رسمی از کودکآزاریها نیز منجر به از بین رفتن حقوق کودک میشود که بیتردید ملزم کردن پزشکان و دیگر نهادهای دولتی به گزارش دادن از موارد کودکآزاری، میتواند به رواج فرهنگ مبارزه با کودکآزاری کمک کند.
از راههای دیگر پیشگیری این موضوع آموزش به خانواده است چراکه گاهی خانواده خبر ندارد که مرتکب کودکآزاری میشود، فشار درسی نیز نوعی کودکآزاری است، در مرحله بعد نظام آموزشی و اولیای مدارس بویژه در مقطع ابتدایی باید به این مساله توجه داشته باشند و مواردی مانند افسردگی کودکان و موارد مشکوک را گزارش دهند.
باید در مدارس به دانشآموزان به صورت مستقیم و غیرمستقیم آموزش دهیم که چه چیزی کودکآزاری اطلاق میشود، اما نباید این آموزشها به گونهای باشد که ایجاد ناامنی کند. متاسفانه اولیا و مسوولان از این نوع آموزشها فرار میکنند.
خانوادهها از مشاوره گرفتن نترسند، متاسفانه مراجعه به مشاور در کشور ما نهادینه نشده و این در حالی است که همه ما نیاز داریم برای حل مشکلات خود مشاوره بگیریم.
سلام
آقا تو رو خدا به داد برسید ! این آرم فقط آرم شیطان پرستی نیست و به وضوح با خط سیاه نام مقدس حضرت علی رو کف دمپایی نوشتن !!!
کلمه "علی" خیلی خیلی واضح دو بار نوشته شده که به صورت قرینه ای هست .
خدا لعنتشون کنه !
مسئولین دارن چه .... میکنن ؟!!!!!!!!
خدا ازشون نگذره !
آقا تو رو خدا منعکس کنین !
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |