سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طواف دل

"عماریون"- روزنامه "گاردین" در مقاله‌ای از تحقیق و تفحص دانشگاه آکسفورد درباره صحت و سقم موضوعات مطرح شده مبنی بر تقلب دانشگاهی مهدی هاشمی رفسنجانی و اینکه گفته می شود رساله دکترای خود را با کمک دیگران نوشته است، خبر داد.

نسیم به نقل از این روزنامه انگلیسی نوشت: مهدی هاشمی رفسنجانی رئیس سابق یکی از شرکت های زیر مجموعه وزارت نفت ایران بود و دوره ? ساله دکترای خود را در یکی از دانشکده های مربوط به مطالعات شرق شناسی در ماه اکتبر آغاز کرد.

"سر هووارد دیویز" به عنوان مدیر دانشکده علوم اقتصادی لندن چندی پیش در همین ماه در پی ادعاهایی درباره نزدیکی وی به "سیف الاسلام "، پسر "معمر قذافی" رهبر لیبی و نیز رژیم لیبی و وابستگی به کمک های مالی آن ها استعفا کرد.

"سر پیتر نورث" یکی از معاونان سابق دانشگاه آکسفورد و یکی از دانشمندان حقوقی سرشناس، مسئولیت هدایت این تحقیق و تفحص را برعهده دارد. مطابق قوانین، تمام بخش های یک پروپوزال (رساله) باید توسط دانشجوی متقاضی نوشته شده باشد.

علاوه بر این،اینکه زبان انگلیسی هاشمی به اندازه کافی خوب نیست که بتواند یک رساله دکتری در آکسفورد را بنویسد و این که وی در شعاع ?? مایلی مرکز شهر آکسفورد زندگی نمی کند، از جمله مواردی است که تحت بررسی قرار دارد. نورث با اساتید و مقامات این دانشگاه مصاحبه کرده است.

مدیر آموزش دانشگاه نخستین کسی بود که این ادعاها را دست کم از سوی دو نفر از اساتید دانشگاه در ماه دسامبر دریافت کرد.

"کاوه موسوی"، یکی از اساتید مرکز مطالعات حقوقی - اجتماعی و رئیس بخش حقوق منافع عمومی این دانشگاه، که اصالتا ایرانی است گفت که هاشمی با کمک عوامل دانشگاه توانسته مراحل پذیرش خود را کامل کند.

موسوی به گاردین گفت، همین مرا ناراحت می کند زیرا یک متقاضی واجد شرایط تر به خاطر این کار از تحصیل در این دانشگاه محروم شد. وی افزود: "من تردیدی ندارم که ملاک های معمول در مورد پذیرش افراد متزلزل شده است و متقاضیان بسیار بسیار واجد صلاحیت و شایسته تری برای دکتری وجود دارند. چطور او توانسته این کار را انجام دهد برای من معلوم نیست اما مطمئن هستم که دانشگاه این موضوع را کاملا مورد بررسی قرار خواهد داد."

براساس این گزارش در مرکز تحقیقات این دانشگاه خلاصه رساله پیشنهادی هاشمی که در ماه ژانویه سال ???? توسط دو تن از اساتید ارشد دانشکده مطالعات شرق شناسی مورد ارزیابی قرار گرفت، وجود دارد. دکتر "هما کاتوزیان"، کارشناس تاریخ معاصر ایران گفت،‌ این خلاصه را به دقت خوانده است اما متوجه نشده است که این درخواست از سوی پسر رفسنجانی رسیده زیرا این درخواست به نام دیگر وی که همان بهرمانی است ارسال شده است.

پروفسور "ادموند هرزیگ"،‌ که داور دیگر این پروپوزال است از اظهار نظر خودداری کرد و روزنامه گاردین را به دفتر مطبوعاتی دانشگاه آکسفورد ارجاع داد.

سخنگوی دانشگاه آکسفورد نیز به گاردین گفت که تحقیقات گسترده ای در این زمینه حال انجام است.
وی گفت، هیچ ادعایی مبنی بر این که هاشمی به خاطر چشم انداز دریافت کمک مالی به این دانشگاه پذیرفته شده وجود ندارد. با این حال، تحقیق درباره ادعاها مبنی بر این که برخی افراد در ازای پول در نوشتن پروپوزال به وی کمک کرده اند ادامه دارد.


نوشته شده در سه شنبه 90/2/27ساعت 4:0 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

چند سالی است که عرضه محصولات فرهنگی در سوپر مارکت‌ها
رونق گرفته و آنچنان با سرعت انجام می شود که تنها کمی بعد از پایان یافت
اکران فیلم ها می‌توان نسخه dvd یا vcd آن را از سوپر مارکت‌ها خریداری
نمود.

جالب این جا است که خیل کثیری از این فیلم ها به فیلم های
کمدی اختصاص دارد که با تبلیغات فراوان در فروشگاه ها عرضه می شود و بنا
به اعتراف فروشنده‌ها فروش نسبتا خوبی هم دارد!

فیلم هایی مثل" شیر
و عسل"،"زیگ زاگ"، "دردسر بزرگ"، "ازدواج در وقت اضافه"، "وفا 2012"،
"خاله سوسکه" و ... از جمله این فیلم‌هاست که با نگاهی به آن ها می توان
به نقاط مشترکی بین آن ها پی برد.

یک/ استفاده
از ماشین و خانه‌های لوکس آنچنانی در همه این فیلم‌ها به چشم می خورد.
داستان هم معمولا یکی است. داستان افراد مرفهی که هیچ دردی جز ازدواج و
یافتن فرد مناسب ندارند و تنها ملاک‌شان هم صداقت و داشتن قلبی پاک! است و
نه لزوما هم کفو بودن!

دو/ رقص و آواز هم انگاز
جزء جدا نشدنی این گونه فیلم‌ها است. اگر در سال‌های قبل رقص مردان در
فیلم‌ها برای خنده و در حد چند دقیقه و آن هم با کلی شرایط به کار برده می
شد، در این فیلم‌ها مردان! با جدیت و اهتمام وصف ناشدنی می رقصند و آواز
می خوانند و البته آخرین متدهای رقص را هم به مخاطب یاد می دهند!

سه/ نکته جالب بعدی این است که بازیگران سینمای طنز در این گونه فیلم ها همیشه ثابت اند و غالبا از تعداد انگشت های دست فراتر نمی روند.

بهنوش
بختیاری، علی صادقی، مجید صالحی، فتحعلی اویسی(که بیشتر در نقش پدر پولدار
ایفای نقش می کند)، رضا شفیعی جم، مهران رجبی و البته "احمد پورمخبر" و
"حلیمه سعیدی" جزو لاینفک این فیلم ها هستند.

در مورد پور مخبر و
سعیدی گویا تنها بودنشان مهم است و نه نقشی که ایفا می کنند چرا که در
بیشتر مواقع جز چند دیالوگ کوتاه و یا آوازخوانی پورمخبر کار دیگری ندارند
و اگر نقش‌شان را از فیلم حذف کنی هیچ آسیبی به فیلمنامه وارد نمی شود.

اگر
به موارد بالا عشوه هنرپیشه‌های خانم، لباس‌ها و آرایش‌های آنچنانی
بازیگران، استفاده از الفاظ عاشقانه و قربان صدقه رفتن هنرپیشه‌ها را هم
اضافه کنید این سوال مطرح می شود که به راستی این فیلم ها چه پیامی دارند
و چه دردی را دوا می کنند؟ و آیا فرهنگ ما رقص کم دارد؟


نوشته شده در سه شنبه 90/2/27ساعت 3:59 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

حیوان عجیبی که در روزهای اخیر تصاویر لاشه آن خبرساز شده بود،صرفا روباه یا شغالی است که جسدش توسط فردی غیر مطلع یافت شده است. بخش انتهایی جسد این سگ سان که احتمالا روباه، شغال یا سگ کوچک اندامی بوده قطع شده و باقیمانده پس از مدتی توسط یکی از افراد محلی پیدا می‌شود.

دیده‌بان حقوق حیوانات گزارش داد: به تازگی خبر عجیبی بر خروجی خبرگزری‌ها قرار گرفت: کشف لاشه حیوانی عجیب در مشکین شهر! استناد این خبر به تصویری بود از جسد نصف شده و پوسیده یک سگ سان کوچک اما به دلیل اینکه نیمی از لاشه حیوان کنده شده بود، برخی به اشتباه آن را از موجودات ماقبل تاریخ اعلام کردند.

حیوان عجیبی که در روزهای اخیر تصاویر لاشه آن خبرساز شده بود،صرفا روباه یا شغالی است که جسدش توسط فردی غیر مطلع یافت شده است. بخش انتهایی جسد این سگ سان که احتمالا روباه، شغال یا سگ کوچک اندامی بوده قطع شده و باقیمانده پس از مدتی توسط یکی از افراد محلی پیدا می‌شود. قطع شدن نیمی از بدن این حیوان می‌تواند به دلیل کشته و خورده شدن توسط گوشتخواران بزرگی چون پلنگ بوده باشد و یا مرگ طبیعی و سپس جابجا شدن توسط جانوران مردار خوار.



در گزارش خبرگزاری‌ها، اشاره‌ای به شباهت این موجود با تیرانوزوروس رکس (یا به اختصار تی رکس T. rex) شده بود و همچنین تی رکس دایناسور پرنده معرفی شده بود؛ در حالی که تیرانوزوروس (Tyrannosaurus) از درنده‌خوترین دایناسورهای گوشتخوار بوده و به هیچ عنوان قدرت پرواز نداشته و احتمالا با آرکئوپتریکس (Archaeopteryx) پرنده اشتباه گرفته شده است.

تصاویر زیر مقایسه‌ای است با جزییات کامل بین اسکلت یک سگ و لاشه خبرساز که اثبات می‌کند جانور کشف شده نه تنها ماقبل تاریخ و عجیب نیست، بلکه موجودی است که بسیاری از مردم آن را از نزدیک مشاهده کرده‌اند.

 

لاشه حیوان پس از ضبط توسط مقامات، حالت پنجه‌ها در این تصویر طبیعی تر است.




 


نحوه قرار داشتن اسکلت سگ سانان در بدن آنها

 

نمونه واقعی اسکلت یک سگ





بخش انتهای تصویر اسکلت از کمر بریده شده و ما حصل شباهت اندکی با تیرانوزوروس دارد.



دست‌های سگ و کتف ها، به بخش پیشین قفسه سینه متصلند در صورتی که پاهای تی رکس به بخش خلفی و لگن متصل هستند. بخش انتهای دم حیوانات معمولا باریک می‌شود در حالی که بخش انتهای لاشه یافت شده در واقع ستون مهره‌های آن بوده و قطور است. فرم سه پر مهره‌های ستون فقرات نیز به وضوح مشخص است.

 

انطباق دقیق اسکلت سگ سان و لاشه یافت شده.

 




تصویر اسکلت بر اساس زوایای لاشه یافت شده بازسازی شده است. دست‌ها از مفاصل خم شده و زاویه سر و گردن اصلاح شده. اسکلت و لاشه را مقایسه کنید.


 

نحوه قرار گیری اسکلت در لاشه



 


جمجمه یک شغال جهت مقایسه. فرم دندان‌های نیش و آسیاب واضح است.

 


نوشته شده در سه شنبه 90/2/27ساعت 3:58 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

اگر در گذشته « خالکوبی » روی بدن برخی افراد خاص نقش می بست، امروز این پدیده وارد دایره ورزش شده و مشتریان زیادی را نیز برای خود دست و پا کرده است. 

این روزها انجام خالکوبی برای ورزشکاران بسیار راحت شده است. حال دیگر خبری از سوزن و رنگ نیست، برچسب هایی به بازار آمده که در چند ثانیه به بدن ورزشکاران می چسبد و براحتی آب خوردن نیز پاک می شود.


وقتی علی آبادی معترض شد
در دهه پنجاه ، شصت و یا شاید هم هفتاد، خالکوبی میان ورزشکاران رایج نبود؛ البته این به آن معنا نیست که تحت هیچ شرایطی مشاهده نمی شد. در دهه های گذشته افراد نقش و نگار و جملات دوست داشتنی خود را روی قسمت هایی از بدن می زدند که دیده نمی شد، مثل کمر و یا شاید هم قسمت بالای بازو.

با ورود به دهه هشتاد، خالکوبی جای خود را میان ورزشکاران باز کرد؛ تا جایی که اعتراض مسوولان ورزش را نیز به دنبال داشت. یکی دو سال قبل و به واسطه خالکوبی های عجیب روی بازوی تعدادی از بسکتبالیست ها علی آبادی رییس وقت سازمان تربیت بدنی اعلام کرد: جوانان ما بسیار فهیم هستند و مطمئنا می‌توان با در نظر گرفتن برنامه‌های فرهنگی خاص این مشکل‌ها را به زودی برطرف کرد.
 
او این حرف‌ها را در پاسخ به این پرسش که "چه راهکارهایی برای جلوگیری از خالکوبی ورزشکاران در نظر گرفته شده"، به زبان آورد اما از آن زمان تاکنون نه تنها خالکوبی‌ میان ورزشکاران کم نشده بلکه این پدیده بیش از پیش نیز شایع شده است! 



نیکبخت مارمولک کشید
حدود 5 سال پیش انتشار تصاویری از خالکوبی نیکبخت واحدی که روی پایش تصویر یک مارمولک را کشیده بود سر و صدای زیادی به راه انداخت. نیکبخت مجبور شد با فشار سازمان لیگ آن را پاک کند، اگرچه همین حالا کسی نمی‌داند که آیا او خالکوبی جدیدی دارد یا نه. بعدها انتشار تصاویری از شیث رضایی ، حسین بادامکی ، مهدی شیری و ... هم نشان از شیوع این پدیده میان فوتبالیست‌ها داشت تا اینکه چند روز قبل انتشار تصاویر جدید روی ساق پای برهانی ثابت کرد قضیه جدی تر از این حرف‌هاست. 


خالکوبی می کنند تا به چشم بیایند
از نسل جدید فوتبالیست های ایرانی می توان علیرضا نیکبخت واحدی را به عنوان اولین فوتبالیستی معرفی کرد که روی بدن خود خالکوبی  انجام داد. در همان زمان( 5 سال قبل) خالکوبی نیکبخت سوژه برخی محافل ورزشی شد تا جایی که زمزمه هایی مبنی بر احتمال محرومیت او از سوی سازمان لیگ شنیده شد . اما با گذشت چند روز نه تنها این بازیکن محروم نشد؛ بلکه نیکبخت مدعی گردید که خالکوبی اش منافاتی با منشور اخلاقی ندارد: « مطمئن هستم خالکوبی من با منشور منافاتی ندارد چون تا امروز بعید می‌دانم فردی آن را در زمین بازی روی پای من دیده باشد، چرا که همیشه با جوراب بلند به میدان رفته‌ام.» 

یکی از همبازیان وقت نیکبخت که شاهد خالکوبی این بازیکن بوده در این خصوص می گوید: برخی از فوتبالیست ها خالکوبی می کنند تا در چشم باشند. البته طرف صحبتم نیکبخت نیست اما فوتبالیست ها برای جلب توجه چنین کارهایی را می کنند.


شیث با نقش و نگار بازگشت
بعد از نیکبخت نوبت به مدافع جنجالی پرسپولیس رسید تا با خالکوبی خود خبرساز شود. فصل پیش و در یکی از تمرینات پرسپولیس برخورد مجتبی شیری با شیث رضایی شکستگی بینی مدافع پرسپولیس را به همراه داشت.

شیث برای جراحی بینی خود چند صباحی خانه نشین شد اما به محض بازگشت تمام بازیکنان پرسپولیس مشاهده کردند که خالکوبی درشتی روی ساق پای او نقش بسته است. عکس زیر گواه این ادعاست: 


غفلت منشور اخلاقی
عدم برخورد با نیکبخت و شیث این شائبه را بوجود آورد که منشور اخلاقی سازمان لیگ توجه ای به خالکوبی ندارد. مطالعه قسمتی از منشور این موضوع را به اثبات می رساند: « منشور اخلاقی بازیکنان را از پوشیدن لباسهای جلف، تنگ، بدن‌نما و مارک دار اجنبی با تبلیغات خلاف عرف و اخلاق که در شأن ورزشکار قهرمان و الگوی برتر نیستند، منع می کند. همچنین در منشور اخلاقی از آنها خواسته‌ شده نسبت به مدل قیافه( موی سر و محاسن) از ارائه مدل های آرایشی غیرمتناسب با شئونات فرهنگی جامعه که موجب ترویج، بسط و گسترش فرهنگ اجنبی و بیگانه می‌شود، جدا خودداری کنند. از نظر منشور حتی همراه داشتن زیورآلات گردنبند، گوشواره، انگشتر، قاب سر(تل و …) در مسابقات ممنوع است.»


عزیزمحمدی: نمی توانیم برخورد کنیم
رییس سازمان لیگ اعتقاد دارد دیده شدن خالکوبی بازیکنان تنها در شرایطی با منشور اخلاقی منافات دارد که این اتفاق در مسابقه‌های رسمی رخ دهد. عزیزمحمدی در این خصوص به برنا می گوید: « یک فوتبالیست وقتی در میدان رسمی فوتبال حاضر می‌شود باید ظاهری مناسب داشته باشد و قسمت‌هایی از بدن او که در دوربین مشخص است به هیچ عنوان نباید خالکوبی داشته باشد. بازیکنانی که خالکوبی دارند و در تمرینات آن را با چسب می‌پوشانند به نوعی مراعات می‌کنند و ما هم نمی‌توانیم آنهایی که خالکوبی می‌کنند را محروم کنیم چون برای ما، ملاک بازی‌های رسمی است که چنین خالکوبی‌هایی در بدن بازیکن دیده نشود. » 



صحبت های رییس سازمان لیگ برتر نشان دهنده آن است عزم جدی برای برخورد با خالکوبی ورزشکاران وجود ندارد؛ زیرا اگر این اراده وجود داشت پس از نیکبخت و شیث رضایی نوبت به برهانی جوان نمی رسید که شکل و شمایل عجیبی را روی ساق پای خود حک کند.

 

----------------------

پس از آنکه خالکوبی روی پای آرش برهانی مهاجم تیم فوتبال استقلال تهران در دیدار با النصر عربستان سوژه پرسرو صدایی به رسانه ها داد، حالا یک استقلالی دیگر سوژه شده است.

آندره لوئیز، هافبک برزیلی تیم فوتبال استقلال دومین بازیکن این تیم است که خالکوبی اش در دیدار با ملوان نمایان شد اما از آنجایی که این بازیکن خارجی است شاید خالکوبی وی چندان سرو صدا به پا نکند و پای منشور اخلاقی وسط نیاید.



نوشته شده در سه شنبه 90/2/27ساعت 3:57 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

میزان مستمری ماهیانه ای که به زنان سرپرست خانوار تعلق می گیرد، در بهترین حالت، به حدود 30 هزار تومان (برای خانواده های بیش از 2 نفره تا پنج نفر) می رسد و ناگفته پیداست که بسیار ناچیز است.
میزان مستمری ماهیانه ای که به زنان سرپرست خانوار تعلق می گیرد، در بهترین حالت، به حدود 30 هزار تومان (برای خانواده های بیش از 2 نفره تا پنج نفر) می رسد و ناگفته پیداست که بسیار ناچیز است.
در خانواده های ایرانی، معمولا مرد(پدر) سرپرست خانواده محسوب می شود. اما تحت شرایطی، چنین مسوولیتی بر عهده زنان (مادر) قرار می گیرد. طبق تعریف، زنان سرپرست خانوار، شامل زنان بیوه، زنان مطلقه(اعم از زنانی که پس از طلاق به تنهایی زندگی می کنند یا به خانه پدری بازگشته، ولی خود امرار معاش می کنند)، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی، همسران مردان بیکار، همسران مردان مهاجر، همسران مردانی که در نظام وظیفه مشغول خدمت هستند، زنان خود سرپرست (زنان سالمند تنها)، دختران خود سرپرست(دختران بی سرپرستی که هرگز ازدواج نکرده اند)، همسران مردان از کار افتاده و سالمند، می شوند.
تعداد خانواده های مرد سرپرست در ایران، بیش از 15 میلیون و 711 هزار خانوار و تعداد خانواده های زن سرپرست نیز بیش از یک میلیون و 641 هزار خانوار است. رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85، حدود 38درصد بوده است، که این رشد در مورد خانواده های زن سرپرست، به 58درصد رسیده است.
به عبارت دیگر، بر اساس سرشماری سال 1385، میزان سهم زنان در سرپرستی خانواده ها، 9/4 درصد بوده است، که این میزان در سال 1375، 8/4 درصد بوده و طی یک دهه از رشد یک درصدی برخوردار بوده است. بنابراین، سالانه 60 هزار زن در کشور بی سرپرست شده اند.
ارقام مربوط به ساختار سنی این گروه از زنان، حاکی از آن است که حدود 26 درصد از آنها در گروه سنی 25 تا 44 سال، 38 درصد بین 45 تا 64 سال و 32 درصد نیز بین سنین 65 ساله و بالاتر قرار دارند. به بیان دیگر، هر چه سن زنان افزایش می یابد، احتمال قرار گرفتن آنها بدین گروه زنان سرپرست خانوار بیشتر می شود.
دلایل عمده این موضوع، بر اثر وقوع دو اتفاق است، نخست فوت همسر که حدود 70درصد این گروه را به خود اختصاص می دهد و در وهله دوم، عامل طلاق است که 5 درصد زنان در شهرها و 2 درصد در روستاها را در برمی گیرد.
در میان زنان سرپرست خانوار شهری، 43/6 درصد باسوادند و این نسبت در نقاط روستایی، 16/8 درصد است. در جامعه شهری، 31/4 درصد و در جامعه روستایی، 44/2 درصد این زنان به منابع درآمدی مستقل دسترسی دارند و سایر زنان به طور عمده می باید متکی به کمک سایر اعضای خانواده یا کمک های انفاقی باشند.
سازمان بهزیستی، به عنوان متولی رسیدگی به امور چنین زنانی، در حال حاضر تنها 147 هزار تن از زنان سرپرست خانوار را تحت پوشش خود دارد. میزان مستمری ماهیانه ای که به ای ن زنان تعلق می گیرد، در بهترین حالت، به حدود 30 هزار تومان (برای خانواده های بیش از 2 نفره تا پنج نفر) می رسد وناگفته پیداست که بسیار ناچیز است. طی سال های اخیر، با اوج گرفتن بحث هایی که لزوم نیل به توسعه پایدار را نیاز ضروری جامعه امروز ایران می دانند ارتقای سطح رفاه و کیفیت زندگی زنان نیز جزئی لاینفک از این فرآیند تعریف گردید. در این راستا، توسعه اجتماعی، به عنوان یکی از ابعاد اصلی پروسه توسعه، بیانگر کیفیت سیستم اجتماعی در راستای دستیابی به عدالت اجتماعی، افزایش کیفیت زندگی و ارتقای کیفیت و توانمندی انسان هاست، با اجرای درست توسعه اجتماعی، انتظار بر این است که کلیه افراد جامعه، بویژه زنان، از سطح زندگی و رفاه مناسب تری برخوردار شوند. با توجه به آنکه در سال های اخیر با روند روبه رشد شمار زنان سرپرست خانوار مواجه بوده ایم (که یکی از مهمترین دلایل آن افزایش آمار طلاق بوده است) دغدغه نگاه ویژه به مسائل و مشکلات آنها امری ضروری و لازم بوده است.
رفاه اجتماعی زنانی که سرپرستی خانوار را برعهده دارند، مقوله ای است که توجه چندانی به آن نشده است. اگر مسائل و مشکلات این زنان را با شاخص های رفاه مقایسه کنیم، شکاف گسترده ای مشاهده خواهیم کرد. برای مثال، شاخص هایی که برای سنجش رفاه اجتماعی بکار گرفته می شود، عبارتند از: بهداشت، آموزش و یادگیری، اشتغال و موقعیت اقتصادی فرد، مشارکت، فرصت های اجتماعی، محیط فیزیکی زیست، محیط و روابط اجتماعی، در مورد این زنان، عامل فقر اقتصادی، بویژه تعیین کننده اصلی وضعیت نابسامان آنهاست.
همواره مشکل فقر در خانوارهای زن سرپرست، بیشتر از خانوارهای با سرپرست مرد بوده است. عامل فقر اقتصادی، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خود را بر وضعیت فرهنگی، اجتماعی و همینطور وضعیت اکولوژیکی خانواده بر جای می گذارد. بسیاری از این زنان، از فقدان یک چتر حمایتی و تامین مالی و اجتماعی رنج می برند. از میان نزدیک به یک میلیون و هفت صد هزار زن سرپرست خانوار در ایران، تنها 28274 نفر، تحت پوشش طرح بیمه اجتماعی زنان قرار گرفته اند.
علاوه بر این، فقر زمانی، از دیگر مسائل پیش روی این زنان است. به طوری که تحقیقات نشان می دهند، این زنان، زمان بیشتری را صرف کار می کنند چنین امری موجب ایجاد فقر زمانی و بی توجهی به جنبه های فرهنگی، آموزشی و تربیتی خود و فرزندان می شود. از سوی دیگر، آنچه اغلب در مورد زنان سرپرست خانوار نادیده گرفته شده است، نیازهای روانی و عاطفی آنها بوده است. براساس بررسی های انجام شده، نگرانی، اضطراب و ناامنی، بیشترین دغدغه زنان سرپرست خانوار نسبت به آینده خود و فرزندانشان بوده است.
وضعیت بد اقتصادی موجب شده است که هم زنان سرپرست خانوار و هم فرزندان آنها از آسیب پذیرترین اقشار جامعه در برابر آسیب های اجتماعی باشند و عمدتا یکی از علائم بیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و پرخاشگری در آنها دیده می شود. فرزندان این خانواده ها به طور بالقوه در معرض مسائلی مانند کار کودکان در مشاغل سیاه و غیر رسمی، بزهکاری اجتماعی، محرومیت از تحصیل و سو» تغذیه قرار دارند.
برای سرو سامان دادن به وضعیت این زنان، علاوه بر آنکه لازم است تعدد مراکز تصمیم گیری مهار شود و از انجام فعالیت های موازی نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی خودداری شود، کمک اصلی باید در چارچوب توانمندسازی آنان مورد توجه قرار گیرد. فرآیند توانمندسازی زنان در چارچوب مباحث توسعه اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است.
این امر، راهی برای ورود زنان به فعالیتهای مشارکت آمیز اجتماعی است زنان سرپرست خانواده در مقایسه با دیگر زنان، از تحصیلات و مهارت های فنی و آموزشی کمتری برخوردارند. بنابراین، احتمال بالاتری وجود دارد که این زنان حتی در صورت انجام فعالیت اقتصادی، در مشاغل پست و با مزد کم مشغول به فعالیت شوند.
یکی از راههای مهم در راستای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، سوق دادن کمکها به آنها از سازمانهای حمایتی به خدمات بیمه ای و اجتماعی است. اجرای طرح بیمه اجتماعی این زنان، علاوه بر کمک به ارتقای امنیت روحی و روانی این زنان در اداره زندگی و کاهش دغدغه ها، می تواند به عنوان پشتوانه محکمی برای حمایت از آنها در شرایط سخت آینده و در دوران کهولت و از کارافتادگی محسوب شود.
هدف هرگونه برنامه ای که زنان سرپرست خانوار در متن آن قرار می گیرند، باید توانمندسازی آنان باشد و نه صرفا کمکهای محدود مالی به آنها. مشکل اصلی در کمکها ی حمایتی مالی (که نمونه آن را در طرح ارائه شده به مجلس برای حمایت از زنان سرپرست خانوار مشاهده کردیم) آن است که بودجه مناسب برای آن در نظر گرفته نشده و پیش بینی برای تامین اعتبار آن مد نظر قرار نمی گیرد.
در صورتی که با انتقال خدمات حمایتی و پرداخت مستمری به خانواده های تحت پوشش به حمایتهای بیمه ای و تامین اجتماعی، زمینه مناسبی فراهم می گردد که این زنان روی پای خود بایستند. از سوی دیگر، فرایند توانمندسازی زنان می تواند در سه حوزه دنبال شود. برای مثال، در زمینه فرهنگی، با توجه به میزان بالای بی سوادی در میان زنان سرپرست خانوار، اگر امکان فراهم است، بتوان شرایط ادامه تحصیل را برای آنها فراهم کرد.
در زمینه اجتماعی، بتوان شرایط حضور فعال آنان را در اجتماع مهیا ساخت. به عبارت دیگر، حضور آنان در اجتماع مورد باز تعریف قرار گیرد. در نهایت، با توجه به آنکه تعداد زیادی از آنان متکی به کمک های سازمانهای متولی هستند، به نظر می رسد آنچه می تواند در زمینه اقتصادی در سرلوحه اقدامات سازمانهای دولتی و نیز غیر دولتی در راستای توانا سازی آنها قرار گیرد، حرفه آموزی به آنان به عنوان شیوه ای مطمئن در راه خوداشتغالی وایجاد منبع درآمدی پایدار است.


نوشته شده در سه شنبه 90/2/27ساعت 3:27 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ